باب هشتاد و دوم در باره اعتماد بستمکاران و دوستی و فرمانبری آنان‌

تاریخ ارسال:ج, 10/08/1396 - 11:28

قرآن مجید

(5) 1- الانعام (آیه 68) و اگر که فراموشت کرد شیطان پس از یاد آوری با قوم ستمکار منشین.
(6) 2- هود (آیه 59) و پیروی کردند فرمان هر زورگوی لجباز را. 97- (7) و پیروی کردند از
فرمان فرعون و فرمان فرعون درست نبود. 113- (1) و تکیه ندهید بآنان که ستم کردند تا آتش بشما رسد و نباشد برای شما جز خدا سرپرستی سپس یاری نشوید.
(2) 3- الکهف (51) و نبودم من که از گمراه‌کننده‌ها پشتیبانی بگیرم.
(3) 4- الشعراء (150) از خدا بپرهیزید و مرا فرمان برید و فرمان نبرید از مسرفان 52 آنان که تباهی کنند در زمین و اصلاح نکنند.
(4) 5- القصص (17)- گفت پروردگارا به نعمتی که بمن دادی پشتیبان بدکاران نباشم.
(5) 6 الصافات (22) محشور سازید آنان که ستم کردند و جفتهای آنان را و آنچه را جز از خدا می‌پرستیدند و بنمائید بآنها راه دوزخ را.
(6) 7- الزمر (17) و آنان که دوری کردند از پرستش بت و رو بسوی خدا کردند مژده دارند.
(7) 8- الجاثیه (41) و راستی که ستمکاران دوستان همند.
(8) 9- نوح (نوح گفت پروردگارا راستش آنها نافرمانی کردند مرا و پیروی کردند کسی را که مال و فرزندش نیفزاید جز زیانکاری).
(9) 10- الدهر (24) شکیبا باش برای حکم پروردگارت و فرمان نبر از آنان گنهکار و ناسپاسی را.

اخبار باب‌

: (10) 1- امالی صدوق: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمانبردن سلطان واجب است و هر که فرمان سلطان نبرد فرمان خدا عز و جل نبرده و دچار نهی او شده که فرموده (195- البقره) و نیفکنید خود را در هلاکت.
(11) 2- همان: بسندش تا امام کاظم (ع) که به شیعه خود فرمود: ای گروه شیعه خوار نکنید گردنهای خود را بترک طاعت سلطانتان پس اگر عادل است از خدا بخواهید بماند و اگر ستمکار است از خدا بخواهید خوبش کند که بهی شما در بهی سلطان شما است سلطان عادل چون پدر مهربانست برایش بخواهید آنچه برای خود میخواهید و بد دارید برایش آنچه برای خود بد دارید.
(12) همان: در مناهی پیغمبر است که فرمود: هر که سلطان جائر را مدح کند و خود را در برابرش سبک سازد و کرنش کند بطمع و او همنشین او باشد در دوزخ، (13) و فرمود (ص): خدا عز و جل فرموده اعتماد نکنید بکسانی که ستم کردند تا آتش بشما رسد.
(14) و فرمود (ص): هر که رهنمائی کند ستمکاری را بستمی همنشین هامانست در دوزخ
(1) و فرمود (ص): هر وکیل محاکمه ظالمی شود یا کمکش دهد در آن و ملک الموت باو فرود آید گویدش مژده‌گیر بلعن خدا و آتش دوزخ و سرانجامی بد، (2) و فرمود (ص): آگاه هر که تازیانه‌ای پیش سلطان جائر بیاویزد خدا آن را ماری آتشین سازد بدرازی هفتاد ذراع و در آتش دوزخ آن را به وی مسلط کند و چه بد سرانجامی است، و نهی کرد از پذیرش دعوت فاسقان بخوراکشان.
(3) 4- امالی طوسی: در وصیت امیر مؤمنان هنگام وفاتش: دوست‌دار صالح را برای خوبیش و با فاسق مدارا کن برای حفظ دینت و دشمنش‌دار با دلت.
(4) 5- تفسیر قمی: محشور کنید کسانی که ستم کردند و ازواجشان را" فرمود: ستم کردند بآل محمد در حق آنها و فرمود: ازواج آنها همگنان آنها باشند (5) و از این امور شبهه ناک دوری کند و چون از امور شبهه ناک پرهیز نکند ندانسته در حرام افتد، و چون ناروا بیند و جلوش نگیرد با قدرت بر آن دوست دارد خدا نافرمانی شود و کسی که آن را دوست دارد بدشمنی با خدا برخاسته، و هر که زنده ماندن ستمکاران را خواسته خواسته که خدا نافرمانی شود راستش خدا تبارک و تعالی خود را بر نابود کردن ظالمان ستوده و فرموده (25- الانعام) پس بریده شد دنباله مردمی که ستم کردند وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.
تفسیر قمی مانندش را آورده.
(6) 8- قرب الاسناد: بسندش تا علی بن یقطین که نوشت بامام کاظم (ع) دلم می‌گیرد از این کارگزاری سلطان، وزیر هارون بود، قربانت اگر اذنم دهید از او بگریزم، جواب آمد که بتو اذن ندهم از کارشان بدرائی تقوای خدا را پیشه کن و یا چنان که فرمود: (7) 9- خصال: در سفارش نبی (ص) بعلی (ع) ای علی سه تا قساوت قلب آورند: گوش کردن لهو، شکار کردن، بدربار سلطان آمدن.
(8) 10- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که چهار تا دل را تباه کنند و در دل نفاق رویند چنانی که آب درخت را: گوش دادن بآواز لهوی، و بیشرمی، و آمدن بدربار سلطان و دنبال شکار رفتن.
(9) 11- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که سحت انواع بسیاریست یکی آنچه از کار کارگزاران ستمکار بدست آید و یکی مزد قضاوت، و یکی مزد فاحشه‌ها و بهای می و نبیذ (آبجو) و اما پس علم بحرمت آن و اما رشوه گرفتن ای عمار (راوی حدیث است) در احکام راستی که کفر بخدای بزرگ و رسول او است.
(10) 12- همان: در سفارش پیغمبر (ص) بعلی (ع) هشت کس اگر اهانت شوند جز خود را ملامت نکنند: آنکه بر خوانی رود بی‌دعوت، آنکه بمیزبان حکمفرمائی کند، و خواستار خیر
از دشمن خود، و خواستار بخشش از زبونان و آنکه در راز دو کس اندر شود که نخواهندش آنکه بسلطان استخفاف کند، آنکه در مجلسی نشیند که اهلش نیست، آنکه روی سخن با کسی دارد که باو گوش نمیدهد.
(1) 13- امالی طوسی: بسندی از پیغمبر (ص) که هر که بیشرمی کند جفا کرده و هر که دنبال شکار دود دچار غفلت شود، و هر که ملازم سلطان گردد در فتنه افتد و هر چه به سلطان نزدیکتر شود از خدا دورتر گردد.
(2) 14- ثواب الاعمال بسندش تا پیغمبر (ص) فرمود رحمت خدا بر کسی که سلطان خود را بر کار نیکش کمک کند.
(3) گویم: تمامش در باب بر بوالدین است.
(4) 15- همان: بسندش تا امام ششم (ع) فرمود دینتان را با پارسائی نگهدارید، و با تقیه تقویت کنید، و بخدا بی‌نیاز شوید از حاجت خواستن از سلطان، و بدانید که هر مؤمنی خضوع کند برای سلطان یا وابسته او در دینش برای درخواست از دنیایش خدایش گمنام کند و دشمنش دارد و او را بوی واگذارد، و اگر او بچیزی از دنیای آن سلطان دست یافت خدا برکتش را ببرد و ثوابش ندهد بر آنچه در حج یا عمره و با آزاد کردن بنده صرف کند. مجالس مفید: بسندی مانندش را آورده.
(5) 16- ثواب الاعمال: بسندش تا امام ششم (ع) که به مفضل فرمود: ای مفضل هر کس به سلطان جائز تعرض کرد و از او بلائی بوی رسید ثوابی بر آن ندارد و صبرش بر آن روزی نشود.
(6) 17- همان: بسندی تا امام صادق (ع) تا رسول خدا (ص) که چون روز قیامت شود یکی جار کشد کجایند ستمکاران و یاران آنان؟ تا کسی که آب در دواتشان ریخته یا سر کیسه‌ای براشان بسته یا خامه‌ای براشان تراشید و همه را با آنها محشور کنید.
(7) 18- همان به همین سند: که رسول خدا (ص) فرمود: نزدیک نشود بنده خدا بسلطان جز که دور شود از خدا، و مالش فزون نگردد جز حسابش سخت شود، و نه پیروانش فزون شوند، جز که شیاطینش بیش شوند.
(8) 19- همان بهمین سند: رسول خدا (ص) فرمود: بپرهیزید از درگاه سلطان و دور و ورش چون که نزدیکتر بدانها از شما دورتر شما است از خدا عز و جل، و هر که سلطان را بر خدا عز و جل مقدم دارد خدا ورعش را ببرد و سرگردانش کند.
(9) 20- همان: بسندش تا امام صادق (ع) فرمود: هر که نامش را در دفتر ولد فلان ثبت کند خدایش در قیامت خوک محشور کند.
(1) 21- همان: بسندش از امام ششم (ع) که هر که ستمکاری را در ستمش معذور داند خدا بر او مسلط کند کسی را که ستمش کند و اگر نفرین کند اجابت نشود و بر ستمی که کند اجری ندارد.
(2) 22- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که میفرمود: هر که بستمکاری در ستمش کمک کند پیوسته خدا عز و جل خشمگین باشد بر او تا از کمک بوی دست بردارد.
(3) 23- قصص الأنبیاء: بسندی تا امام صادق (ع)، فرمود: در زمان موسی (ع) پادشاه جباری بود که به میانجگیری بنده صالحی حاجت مؤمنی را بر آورد و آن پادشاه و آن بنده صالح میانجی در یک روز مردند، و مردم برای آن شاه بپا خاستند و سه روز بازار را بستند و آن بنده صالح در خانه‌اش افتاده بود و جانوران زمین روی او را خوردند و موسی پس از سه روز او را دید و گفت: پروردگارا آن دشمنت بود و این دوستت خدایش وحی کرد ای موسی این دوست من از آن جبار حاجتی خواست و آن را بر آورد و او را از آن مؤمن پاداش دادم و جانوران زمین را بر خوبیهای روی این مؤمن مسلط کردم بسزای درخواست او از آن جبار.
(4) 24- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: بهترین صدقه از زبانست که جانها را محفوظ سازد، و بدیها را دفع کند، سود به برادر مؤمنست، سپس فرمود: یک عابد در بنی اسرائیل که از همه عابدتر بود برای حوائج مردم نزد پادشاه کوشا بود و او با اسماعیل پسر حزقیل برخورد و باو گفت در اینجا باش تا نزد تو برگردم، و نزد شاه که رفت فراموشش کرد و اسماعیل تا یک سال همان جا ماند، و خدا برایش گیاهی رویاند که از آن میخورد، و چشمه‌ای روان کرد، با ابری سایه‌اش افکند و روزی شاه برای تفریح بیرون شد و عابدش همراهش بود و اسماعیل را دید و گفت: اسماعیل تو هنوز اینجا هستی؟ گفتش تو گفتی از اینجا مرو و من نرفتم و او را صادق الوعد نامیدند، و بهمراه شاه یک زورگو بود گفت: پادشاها این مرد دروغ میگوید من از این بیابان گذر کردم و او را در اینجا ندیدم، اسماعیل گفت: اگر من دروغ‌گو باشم خدا بهتر عضوت را که بتو داده بکند فرمود: دندانهای آن زورگو فرو ریخت و او گفت: من بر این بنده صالح دروغ گفتم از او بخواه دعا کند که دندانهایم بمن برگردند که من پیر سالخورده‌ام شاه از او خواست، گفت: دعا میکنم باو گفت هم اکنون؟ گفت: نه و آن را تا سحر پس انداخت سپس دعا کرد. سپس فرمود: ای فضل بهتر زمانی که بدرگاه خدا دعا کنید سحرها باشند، خدا فرموده (18- الذاریات) و در سحرها آنان از گناه خود آمرزشخواهند.
(5) گویم: برخی احکام در باب احوال ملوک و امراء گذشت و برخی هم در باب کلیات مکاسب کتاب تجارت خواهد آمد.
(1) 25- تفسیر عیاشی: از جعفری که بامام رضا (ع) گفتم: چه گوئی در کارهای سلطان؟ فرمود: ای سلیمان ورود در کارهاشان و کمک بآنها و سعی در حوائجشان برابر کفر است و نگاه عمدی بآنها از کبائریست که بدان سزاوار دوزخ شوند.
(2) 26- همان: بسندی از امیر مؤمنان (ع) فرمود هر کس نزد توانگری رود و برای ثروتش باو فروتنی کند خدا دو سوم دینش را ببرد.
(3) 27- همان: از علی بن دراج اسدی گفت: نزد امام باقر (ع) رفتم و باو گفتم: من کارگزار بنی امیه بودم و بمال بسیاری رسیدم و گمان بردم بر من حلال نیست و از دیگری پرسیدم و بمن گفتند اهل و مال تو همه حرام است فرمود: چنین نیست که گفتند:
گفتم: قربانت توبه دارم؟ فرمود: قبول توبه تو در قرآن خداست (55- الانفال) بگو برای کسانی که کافر شدند اگر باز ایستند آمرزیده شود براشان آنچه گذشته.
(4) 28- همان: از یکی که پرسیده شد از قول خدا- و اعتماد نکنید بکسانی که ستم کردند تا آتش بشما رسد" فرمود: او کسی است از شیعه ما که اعتماد کند بر این حاکمان جور و ناحق.
(5) 29- همان: بسندی از امام صادق (ع) که در تفسیر و اعتماد نکنید بکسانی که ستم کردند تا آتش بشما رسد" فرمود: آن را جاوید نساخته ولی آتش بشما رسد پس بآنها اعتماد نکنید.
(6) 30- سرائر بروایتی از امام باقر (ع)، فرمود: هر که نزد سلطان جائری رود و او را به تقوی از خدا وادارد و او را بیم دهد و پند دهد ثواب ثقلین دارد از پری و آدمی و مانند اعمالشان را دارد.
(7) 31- مناقب: از علی بن ابی حمزه که من دوستی داشتم از دفتر نویسان بنی امیه بمن گفت: از امام صادق برایم اجازه ورود بگیر و اجازه نگرفتم و چون وارد شد سلام کرد و نشست و سپس گفت: قربانت من در دفترخانه اینها بودم و از دنیاشان بمال بسیاری رسیدم و از حقوقش چشم بر هم نهادم آن حضرت فرمود: اگر بنی امیه نیافتند کسی که براشان بنویسد و مالیاتشان را بگیرد و براشان بجنگد و در جماعتشان حاضر شود حق ما را نمی‌بردند، و اگر مردم آنها را رها میکردند با هر چه خودشان داشتند جز آنچه بدستشان می‌افتاد نیافتند، آن جوان گفت: قربانت مرا راه خروجی هست؟ فرمود: اگر بتو بگویم عمل میکنی؟ گفت: میکنم، فرمود: از هر چه از دفترداری آنها بدست آوردی کنار رو، هر که را می‌شناسی مالش را باو برگردان و هر که را نشناسی آنچه از او گرفتی صدقه بده و من برای تو نزد خدا بهشت
را ضامنم، (1) گوید: آن جوان مدتی دراز سربزیر افکند و گفت: قربانت انجام دادم، ابن ابی حمزه گوید: آن جوان با ما بکوفه برگشت و از هر چه روی زمین داشت بدر آمد تا جامه‌ای که بر تن داشت گوید: ما بسهم بندی برایش جامه خریدیم و خرجی فرستادیم و چند ماهی نگذشت که بیمار شد و ما از او عیادت میکردیم و یک روزی نزد او رفتم و در حال احتضار بود و چشمانش را باز کرد و بمن گفت: ای علی و الله امامت برای من وفا کرد گوید سپس مرد و ما متصدی کار او شدیم و رفتم تا نزد امام (ع) و چون بمن نگاه کرد فرمود:، ما وفا کردیم برای رفیق تو ای علی گوید: گفتم: قربانت راست فرمودی همچنین گفت بمن هنگام مرگش.
(2) 32- کشی: تا مفضل بن فرید برادر شعیب کاتب که امام ششم (ع) فرمود: بیا تا هر چه بدان رسی به برادرانت برگردانی زیرا خدا عز و جل فرماید (114- سوره هود) راستی کارهای خوب (دنبالش میبرند کارهای بد را) مفضل گفت: من بجای برادرم در دفتر کار میکردم و به آن حضرت گفتم: مرا با اینان می‌بینی چه میفرمائی؟ فرمود: اگر فلان و بهمان نباشد.
(3) 33- همان: بسندش تا مفضل بن فرید برادر شعیب کاتب، گفت: نزد امام صادق رفتم و مامور بودم که جوائزی به بنی هاشم بدهم و آن حضرت بی‌خبرم بالای سرم ایستاده بود و من بی‌خیال بودم و نزد او جستم و از من پرسید از آنچه برای آنان دستور رسیده و من صورتش را بآن حضرت دادم، فرمود: در اینجا برای اسماعیل چیزی نبینم، گفتم: همین است که بدست ما داده شده سپس بآن حضرت گفتم: قربانت می‌بینی چه مقامی نزد اینان دارم به من فرمود: بیا آنچه بدستت میرسد به یارانت برگردان زیرا خدا عز و جل فرماید" راستی نیکیها بدیها را ببرند".
(4) 34- همان: بسندش از صفوان جمال که نزد امام کاظم (ع) رفتم بمن فرمود: ای صفوان هر چیزت زیبا و نیک است جز یکی گفتم: قربانت کدام؟ فرمود: کرایه دادن شترانت باین مرد- هارون الرشید- گفتم: بخدا کرایه ندادم برای خوشگذرانی و خودنمائی و نه شکار و بازیگری بلکه برای راه مکه، و خود هم متصدی آن نیستم و غلامانم را با او میفرستم، فرمود: ای صفوان آیا کرایه تو بر عهده آنها نباشد؟ گفتم: چرا قربانت، فرمود: میخواهی بمانند تا کرایه تو را بدهند؟ گفتم: آری فرمود: هر که ماندن آنها را دوست دارد از آنهاست و هر که از آنهاست دوزخی است صفوان گفت: رفتم همه شترانم را تا آخر فروختم و خبرش بهارون رسید و مرا خواست و بمن گفت: ای صفوان بمن رسیده که شترانت را فروختی؟ گفتم آری گفت: چرا؟ گفتم: پیری سالخورده‌ام و غلامان هم نیروی کارها را ندارند گفت: هیهات هیهات من میدانم کی بتو اشارت کرده باین کار و آن موسی بن جعفر است، گفتم: مرا با موسی بن جعفر چه کار؟ گفت: این سخن را واگذار بخدا اگر خوشرفتاری تو نبود البته تو را می‌کشتم.
(1) 35- جامع الاخبار: پیغمبر (ص) فرمود: هر که با ستمکاری راه رود تا کمکش کند البته از اسلام بدر است، (2) و امام باقر (ع) فرمود: ستمگر و یاورش و راضی به ستمش سه شریک باشند (3) و فرمود (ص): بدتر مردم مثلث است، گفته شد یا رسول الله مثلث کدام است؟ فرمود: آنکه نزد سلطان بد برادرش گوید و خود را نابود کند و برادرش را و هم سلطان را، (4) و فرمود (ص) هر کس بهمراه ظالمی راه رود جرم کرده.
(5) 36- کفایه: بسندش تا عبد الغفار بن قاسم که بامام باقر (ع) گفتم: چه گوئی در باره رفتن پیش سلطان؟ فرمود: برای تو روا نیست، گفتم: بسا من بشام روم و نزد ابراهیم بن ولید شوم فرمود: ای عبد الغفار رفتن تو پیش سلطان بسه چیز میکشاند: دوستی دنیا، فراموشی مرگ و نارضایتی بدان چه خدایت داده گفتم: یا ابن رسول الله من عیال وارم و آنجا برای تجارت و سود میروم در این باره چه فرمائی؟ فرمود: ای بنده خدا من تو را بترک دنیا واندارم بلکه بترک گناهان ترک دنیا فضیلت است و ترک گناهان فریضه، و تو بانجام فریضه نیازمندتری از کسب فضیلت گفت: دست و پایش را بوسیدم و گفتم پدر و مادرم قربانت یا ابن رسول الله علم صحیح را نیابیم جز نزد شما گویم تمام آن در باب نصوص است.
(6) 37- تنبیه الخاطر: از امام باقر (ع) که علی (ع) می‌فرمود: همانا آن (یعنی حقیقت بندگی) رضا و خشم است، و جز این نبود که ناقه (ناقه صالح) پی نکرد جز یک مرد و چون دیگران راضی بودند بهمه عذاب رسید، و چون امام عادلی پدیدار شود هر که بحکم او راضی باشد و او را در اجراء عدل یاری دهد دوست و وابسته او شود، و چون پیشوای ستم و ناحق پدید شود هر که بحکم او راضی باشد و او را بجور و ستمش یاری دهد وابسته و دوست او گردد.
(7) طلحه بن زید از امام ششم که فرمود: خود ستمگر و یاور او و راضی بکار او سه شریکند.
(8) 38- اختصاص: بسندش تا سدیر که امام ششم (ع) فرمود بمن آیا بتو مژده ندهم؟ گفتم: چرا خدا مرا قربانت کند فرمود: آگاه باش که هیچ سلطان ستمگری نیامده و نیاید جز که با او کمکی است از طرف خدا که دفع کند از دوستان خدا شر آنان را.
(9) 39- همان: بسندش تا اسحاق بن عمار که مردی از امام ششم (ع) پرسید از وارد شدن در کار سلطان؟ فرمود: آنها در کار شما وارد شوند یا شما وارد شوید در کار آنها؟ گفت: آنها بر ما وارد شوند فرمود: باکی در آن نیست.
(10) 40- همان: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: هر که نزد سلطان جائری رود (تا آخر).
(1) 41- همان: بسندی از امام ششم (ع) که پدرش میفرمود: هر که نزد امام جائری رود و قرآن برای او بخواند تا از دنیایش بهره‌مند شود برای خواننده در هر حرفی ده لعنت است و برای شنونده بهر حرفی یک لعنت.
(2) 42- حسین بن سعید: بسندی از امام ششم (ع) فرمود: قومی از مؤمنین به موسی (ع) گفتند: کاش نزد فرعون میرفتیم و با او بودیم و از دنیایش بهره‌مند می‌شدیم، و چون امید ما بر آمد و موسی ظهور کرد نزد او میرفتیم و این کار کردند، و چون موسی و همراهانش گریختند سوار شدند و شتاب کردند تا بموسی و همراهانش برسند و با آنها باشند، و خدا فرشته‌ها فرستاد و آنها را برگرداندند بلشکر فرعون و با همراهان فرعون غرق شدند.
(3) 43- کتاب قضاء حقوق صوری: جعفر بن محمد (ع) فرمود: جباری نباشد جز که در دربارش دوستی از ما باشد که از دوستان ما دفاع کند و آنها روز قیامت ثواب بیشتری دارند و گفته: علی بن یقطین از مولای ما امام کاظم (ع) اجازه خواست در ترک کارمندی سلطان به او اجازه نداد و فرمود: این کار مکن که ما را بتو آسایشی است و برادرانت را بوسیله تو عزتی و بسا که بتو شکستی را جبران کند خدا، و بشکند شور مخالفان را از دوستانش، ای علی کفاره کارهایتان احسان به برادرهایتان باشد، برای من یکی را در عهده‌گیر و من برایت سه تا ضامنم، برای من اینکه بر نخوری بکسی از دوستانت جز که نیازش برادری و گرامیش داری و برایت ضامنم که هرگز زندان نبینی و هرگز تیغ بتو نرسد و هرگز نداری بخاندانت نیاید، ای علی هر که مؤمنی را شاد کند اول خدا را شاد کرده و دوم پیغمبر و سوم ما را.
(4) و باز بسندی از علی بن یقطین که اجازه خواستم از امام کاظم (ع) در خدمت بآن قوم در کاری که بدینم لطمه نزند، فرمود: نه و گرچه بیک نقطه از خامه مگر در باره عزیز کردن مؤمن و آزاد کردن او سپس فرمود: راستی که خاتمه کارهاتان برآمدن حاجات برادرانتان است و احسان بدانها تا آنجا که توانید و گر نه هیچ عمل شما قبول نیست، دلسوز باشید برای برادران خود و بآنها رحم کنید تا بما برسید.
(5) 44- نوادر راوندی: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: نزدیک نشود کسی به سلطان جز که دور شود از خدای تعالی و مالش فزون نشود جز که حسابش فزون شود، و پیروش بیش نشود جز که شیطانهاش بیش شوند.
(6) و بهمین سند: علی (ع) فرمود: سه باشند هر که واپاید از شیطان و هر بلا در امانست هر که با زن بیگانه خلوت نکند، و بر سلطان وارد نشود، و به بدعتگزار در بدعتش کمک نکند.
(7) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: هر که بیعتی شکند یا پرچم گمراهی بالا برد یا علمی
را نهان دارد یا مالی را بناحق بند کند یا دانسته بظالمی کمک دهد البته که از اسلام بیزار است.
(1) و بهمین سند فرمود (ص): بدترین جا خانه فرماندهانیست که بحق حکم نکنند.
(2) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: بپرهیزید از در خانه‌های سلطان و اطرافیانش، ، و دورتر شما از خدا آنکه برگزیند سلطانی را بر خدای تعالی خدا در برون و درون دلش اثری گزارد و ورع را از آن ببرد و او را سرگردان کند.
(3) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: هر که سلطانی را خشنود کند بدان چه خدا را بخشم آرد از دین اسلام بدر است.
(4) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: روز قیامت یکی جار کشد کجایند ستمگران و یاورانشان و هر که آبی در دواتشان ریخته یا در کیسه‌ای براشان بسته یا خامه‌ای تراشیده همه را با هم محشور کنید، (5) و باز فرموده: بهترین تابعین امتم آنها که بدرهای سلطان نزدیک نشوند.
(6) و بهمین سند رسول خدا (ص) فرمود: فقهاء امناء پیغمبرانند تا بدنیا در نیایند، گفته شد یا رسول الله در دنیا شدن آنها چگونه باشد؟ فرمود: پیروی از سلطان و چون چنین کنند از آنها بر حذر باشید.
(7) 45- الدره الباهره: امام جواد (ع) فرمود: زیانت ندارد خشم کسی که ناحقش خشنود کند، (8) فرمود: خیانت همین بس که امین خائنانست.
(9) 46- دعوات راوندی: پیغمبر فرمود: خدا بایوب وحی کرد میدانی گاهی که بلایت رسید گناهت نزد من چه بود؟ گفت: نه، فرمود: رفتی نزد فرعون در دو کلمه با او مسامحه کردی.
(10) 47- نهج البلاغه: فرمود یار سلطان چون سوار بر شیر است بمقامش رشک برند و خودش وضعش را بهتر میداند.
(11) 48- کنز کراچکی: بسندی تا امام ششم (ع) که ملعونست ملعون عالمی که بدنبال سلطان جوری است و یاور در جور او است (12) و از همان که رسول خدا (ص) فرمود: هر که نافرمانی خدا را از ترس او وانهد خدایش روز قیامت خشنود سازد، و هر که با ظالمی روانه باشد و دانسته کمکش کند از ایمان بدر باشد.
(13) 49- منیة المرید از شهید ثانی ره: بسندی از محمد بن اسماعیل بن بزیع از امام رضا (ع) که برای خدا در درگاه ظالمان کسانی باشند که خدا ببرهان روشنشان کرده، و در بلاد قدرتشان داده تا بدانها از دوستانش دفاع کند، و بدانها امور مسلمانان را اصلاح کند زیرا
او پناه مؤمنانست از زیان و بد و پناهند حاجتمندان شیعه ما، (1) بوسیله آنها خدا هراس مؤمن را در خانه ستمکاران در امان سازد، آنانند مؤمنان بدرستی، آنان باشند امینان خدا در زمینش، آنانند نور خدای تعالی در زیر دستانشان روز قیامت و بدرخشد روشنیشان برای اهل آسمانها بمانند اختران پر نور برای اهل زمین، آنانند چراغهای روز قیامت فضای قیامت از آنها درخشان شود، آفریده شدند بخدا برای بهشت و بهشت براشان آفریده شده گوارا باد براشان، کسی از شما را مانعی نباشد که اگر خواهد بهمه اینها برسد. راوی گفت- گفتم: قربانت بچه وسیله؟ فرمود: با آنها باشد (حکام جور) و ما را شاد کند بشادکردن مؤمنان از شیعه ما ای محمد تو از آنها باش.
(2) 50- اعلام الدین: رسول خدا (ص) فرمود: پیوسته این امت بخوبی گرایند زیر سایه قدرت خدا و در پناه او تا زمانی که دانشمندان دینی آن که قرآن‌خوانان و قرآن‌دانانند با فرماندهان و حکمرانان آن سازش نکنند و خوبان آنها بدکاران و هرزه‌هاشان را پاک جلوه ندهند و نیکانشان با بدهاشان سازش نکنند و چون چنین کنند خدای تعالی دست حمایت از سر آنها بردارد و زورگویانشان را بر سرشان مسلط کند و آنها را بعذاب و شکنجه کشانند و برانند، و آنها را به نداری و پریشانی، و فقر دچار کند، و دلشان را پر ترس و هراس (از جباران) نماید، (3) و امام حسین (ع) فرمود: درد خود را نزد پادشاه مبرو باو شرح مده که اگر برایش سود دارد از تو سپاس و قدردانی نکند و اگرش برایش زیان دارد تو را متهم سازد.
(4) 51- کتاب الامامه و التبصره: به سندی از پیغمبر (ص) که فرمود: بدترین جاها خانه‌های فرمانگزارانست که بحق حکم نکنند.