باب نود و یکم در آداب مهمان و میزبانی و کسی که مهمان کردنش شایسته است‌

تاریخ ارسال:ش, 10/09/1396 - 11:47

قرآن مجید

(4) 1- الاحزاب (آیه- 53) ایا کسانی که گرویدید در خانه‌های پیغمبر وارد نشوید جز که بشما اجازه دهند برای خوراکی که چشم به ظرفی ندوزید ولی چون شما را دعوت کردند در آئید و چون خورانده شدید پراکنده شوید و بگفتگو دل ننهید که آن آزار میدهد پیغمبر را و از شما شرم میدارد و خدا از گفتن حق شرم ندارد.
(5) 2- الذاریات (آیه 24) آیا بتو رسیده حدیث مهمانهای گرامی ابراهیم 25- چون که بر او وارد شدند و گفتند سلام و او گفت سلام گروهی ناشناس 26- و دزدانه نزد خاندانش رفت و گوساله فربه بریانی آورد 27 و آن را نزدیک آنان برد و گفت آیا نمی‌خورید.

اخبار باب‌

: (6) 1- عیون: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: حق مهمانست که او را بدرقه کنی در سرایت تا دم در.
(7) 2- قرب الاسناد: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: چون یکی از ما به برادرش وارد شد در بنه او باید آنجا نشیند که صاحب بنه باو دستور دهد چون صاحب بنه شناساتر است به عورت خانه‌اش از آنکه باو وارد شود (عورت یعنی آنجا که بیگانه نباید بیند).
(8) 3- خصال: بسندش تا امام باقر (ع) که میفرمود: هر چیز را بار و بری است و بار و بر نیکی کردن شتاب در افروختن چراغ است.
(1) 4- عیون: بسندش تا امام رضا از پدرانش (ع) که مردی از امیر مؤمنان (ع) دعوت مهمانی کرد و فرمودش از تو می‌پذیرم به سه شرط: گفت آنها چه باشند یا امیر المؤمنین فرمود: برای من چیزی از برون خانه وارد نکنی و هر چه در خانه داری از من دریغ نکنی و به عیال و نانخور خانه فشار نیاوری و از آنها کم نگذاری گفت این شروط برایت انجام شود و آن حضرت از او پذیرفت. صحیفه الرضا مانندش را آورده.
(2) 5- امالی صدوق: بسندش تا گوید: وارد شدند بر امام صادق (ع) جمعی از قبیله جهینه و از آنها پذیرائی کرد و چون خواستند کوچ کنند بآنها توشه داد و صله داد و بخشش کرد سپس به غلامانش فرمود: دور شوید و بآنها کمک ندهید و چون از بسیج فارغ شدند آمدند تا با آن حضرت بدرود کنند و او را گفتند: یا ابن رسول الله خوب پذیرائی کردی و بخشش شایان دادی سپس بغلامانت فرمودی بما در آمادگی برای کوچ کمک ندهند؟ آن حضرت فرمود: ما خاندانی هستیم که کمک ندهیم به مهمانهای خود در کوچیدن از بر ما.
(3) 6- خصال: در سفارشهای پیغمبر است (ص) که ای علی هشت کس اگر اهانت شوند جز خود را ملامت نکنند: آنکه بر سر خوانی رود که دعوت نشده و آنکه فرمانفرمائی کند بر میزبان صاحب خانه- تا آخر خبر.
(4) 7- امالی طوسی: بسندش تا مجاهد که بیکی از انصار مهمانی رسید و انصاری خانواده‌اش در پذیرائی او کند شمرد و آمد و گفت شام بمهمانم ندادید، من شام شما را فره نکنم و زنش گفت بخدا منهم امشب شام نخوردم، مهمان گفت و منم بخدا امشب شام نخورم، انصاری گفت: مهمانم شب را بی‌شام بسر برد غذا را حاضر کنید و خورد و همه با او خوردند و فردا صبح نزد رسول خدا (ص) رفت و کار خود را بآن حضرت گزارش داد و آن حضرت فرمود: خدا عز و جل را فرمان بردی و شیطان را نافرمانی کردی.
(5) 8- ثواب الاعمال : بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: هر که برای احترام مسلمانی را روغن زند خدا عز و جل بهر تار موئی نوری نویسد که روز قیامت باو دهد (روغن زنی صابون زدن یا عطر مالیدنست).
(6) 9- محاسن: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: مهمان کن بطعام خود هر که را خواهی در راه خدا.
(7) 10- همان: بسندش تا امام باقر (ع) فرمود: اگر برادرم را سیر کنم در راه خدا دوستتر دارم از اینکه ده مسکین را سیر کنم.
(1) 11- همان: بسندش از شهاب بن عبد ربه که امام ششم (ع) فرمود: خوراک خوبی بساز و یارانت را بدان بخوان.
(2) 12- همان: بسندش تا امام ششم که فرمود: اگر برادرت خود بنزد تو آمد هر چه داری براش بیاور و اگرش دعوت کردی خوب پذیرایش شو.
(3) 13- همان: بسندی از امام ششم (ع) فرمود: مؤمن رو در بایستی از برادرش ندارد، ندانم کدام عجبترند: آنکه نزد برادر رود و او را برنج پذیرائی وادارد یا اینکه خود بخود برنج افتد برای پذیرائی برادرش.
(4) 14- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود همین گناه برای آدمی بس که کم شمارد آنچه نزد برادرانش گزارد، و همین گناه برای مهمانان بس که آنچه برادرشان نزدشان نهد کم شمارند و در حدیث دیگر با اندکی تغییر در عبارت آمده.
(5) 15- همان: از صفوان که عبد الله بن سنان نزدم آمد و گفت چیزی برای خوردن داری؟
گفتم: آری و پسرم را با یکدرهم فرستادم که گوشت و تخم مرغ بخرد و بمن گفت: پسرت را کجا فرستادی؟ باو گزارش دادم گفت: او را برگردان، برگردان، سرکه داری؟ زیت داری؟ همان را بیاور که شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: نابود کسی که کم شمارد برای برادرش آنچه نزدش آورد، نابود کسی که کم شمارد آنچه برادرش نزد او گزارد.
(6) 16- محاسن (مضمون شماره 15 را با تغییری در تعبیر آورده).
(7) 17- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر دینی اینکه هدیه بپذیرد و اینکه هر چه دارد باو هدیه کند، و خود را برای آماده کردن هدیه در رنج نیندازد و رسول خدا (ص) فرمود: دوست ندارم برنج اندازان را.
(8) 18- همان: بسندی تا اینکه حارث اعور نزد امیر مؤمنان آمد و گفت: ای امیر مؤمنان خدا مرا قربانت کند میخواهم مرا محترم شماری باینکه نزد من غذا بخوری آن حضرت فرمود: بشرط اینکه برای چیزی خود را در رنج نیندازی و باو وارد شد و حارث تیکه نانی برایش آورد و امیر المؤمنین از آن میخورد حارث گفت: من پول دارم و آن را نشان داد و گفت: اگر اجازه فرمائید چیزی بخرم، فرمود: همین در خانه تو بوده.
(9) 19- همان: بسندش تا حارث اعور که امیر مؤمنان (ع) نزد من آمد و بآن حضرت گفتم ای امیر مؤمنان بمنزل من درآی فرمود: بشرط اینکه چیزی از من وانداری که در خانه داری و چیزی از بیرون با رنج در نیاری.
(1) 20- همان: بسندش تا گفت: رسول خدا را شیوه آن بود که چون نزد مردمی غذا میخورد میفرمود: روزه‌داران نزد شما افطار خورند و نیکان با شما همخوا باشند، و فرشته‌های خوب بر شما رحمت فرستند.
(2) 21- همان: بسندش از ابی عبد الله سمان (روغن فروش) که هدیه‌ای برای امام ششم برد و بهمراه آن حضرت از آن خورد و چون فارغ شد گفت: الحمد لله و آن حضرت باو فرمود: طعامت را نیکان خورند و فرشته‌های خوب بر تو رحمت خواهند.
(3) 22- همان: بسندش از امام ششم (ع) که چون رسول خدا (ص) با مردمی می‌خورد اول کس بود که با آنها دست بطعام میبرد و آخر کسی که دست میکشید تا همه بخورند.
(4) 23- همان: بسندش تا گفت: رسول خدا فرمود صاحب خانه اول مهمانان بنوشد و آخر همه وضوء سازد.
(5) 24- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود: ساقی آخر همه بنوشد.
(6) 25- همان: بسندش از حفص که امام ششم (ع) در باره مردی که دیگری را بر خوراک یا جز آن سوگند میدهد؟ فرمود: بر او چیزی نیست میخواهد او را احترام کند.
(7) 26- همان: بسندش تا رسول خدا (ص) که فرمود الحق مهمانست که برایش خلال آماده کنند.
(8) 27- سرائر: از سیاری که بامام کاظم (ع) مهمانانی وارد شدند و چون خواستند بروند غلامانش را از کمک بازگرفت گفتند: یا ابن رسول الله کاش میفرمودی غلامانت بما کمک میکردند در کوچیدن اما چون میخواهید از ما بکوچید، نه.
(9) 28- همان: بسندش تا امام ششم (ع) که فرمود: از آبروداری است نزد برادر که چون در سفره با او همخور شود پیش از او از خوردن دست بردارد، و فرمود: چون برادرت بر تو وارد شد باو مگو امروز چیزی خوردی ولی آنچه داری نزد او بیاور زیرا براستی سخاوتمند کامل کسی است که آنچه دارد در بخشش گزارد.
(10) 29- مکارم الاخلاق: از امام صادق (ع) فرمود: اگر کسی هزار درهم برای خوراکی هزینه نهد و مؤمنی از آن بخورد اسراف نباشد.
(11) 30- کشی: بسندش تا امیر مؤمنان (ع) (نزدیک بمضمون شماره 18 را در باره مهمانی حارث اعور از آن حضرت آورده).
(12) 31- نوادر راوندی: از رسول خدا (ص) فرمود: از احترام به برادر اینست که هدیه او را بپذیرد و از هر چه دارد بی‌تکلف باو هدیه دهد، (13) و بهمین سند است که رسول خدا (ص) فرمود: تکلف کنان را دوست ندارم.
(1) 32- زهد النبی: بسندش تا پیغمبر (ص) که فرمود: هر که برای خودنمائی و شهرت اطعام کند خدایش از صدید دوزخ بخوراند و آن خوراک را در شکمش آتش سازد تا دادگری مردم در روز قیامت بپایان رسد.
(2) 33- دعوات راوندی: پیغمبر (ص) فرمود: هر کس به برادرش شیرینی خوراند خدا تلخی مرگ را از کامش ببرد (3) و امیر مؤمنان (ع) فرمود: نیروی تنها خوردنست و نیروی جانها خوراندن.
(4) و امام صادق (ع) فرمود: هر که گرسنه‌ای را سیر کند خدا برایش در بهشت جوئی روان سازد (5) و فرمود: سلیمان (ع) به مهمانهای خود گوشت با نان مغز گندم میخوراند و به عیال خود نان خشکار میخوراند و خودش نان جو با سبوس میخورد.
(6) و فرمود: مستمندان را بپا و آنها را سیر کن که خدای تعالی میفرماید (48 سوره سبا) باطل را پدید نیاورده و آن را باز نیاورد.