ضرورت تهذیب همراه علم و محورهای آن و ضرورت جدی آن برای فعالین فرهنگی
متن حاضر سخنرانی استاد سید محمدمهدی میرباقری كه در تاریخ 13 مردادماه سال 89 است که در جمع فعالان فرهنگی بیان شده است که در آن ایشان به بیان ضرورت تهذیب و خودسازی و بهره بردن از زمان های خاص برای این مهم تاکید کرده اند و پیرامون این مسئله نکاتی را برای افرادی که در مسیر هدایت و دین فعالیت می کنند بیان نموده اند.
اصلاح نفس و خودسازی از اموری است كه پرداختن به آن برای همه مؤمنین ضروری است. ضرورت پرداختن به اصلاح نفس و خودسازی برای كسانی كه به كارهای مهم اشتغال دارند بیش از سایرین است؛ چرا که نیاز چنین كسانی به استعانت از خدای متعال و توكّل بر او بیش تر می باشد؛ از سوی دیگر، دشمنی شیطان با آنها نیز شدیدتر است؛ شیطان با هیچ كس به اندازه یك عالم ربانی كه حِصن اسلام است، دشمنی نمی كند و برای هیچ چیزی به اندازه انسانی كه اهل علم و عمل الهی باشد، توان و نیرو صرف نمی كند. شیطان شش هزار سال عبادت خود را برای عداوت با اولیاء خدا به آتش كشیده است؛ بنابراین متناسب با دشمنی دیرینه شیطان، كسانی كه می خواهند عالِم الهی و عارف به زمان شده و گرهی از كار فرهنگی جامعه باز كنند، باید در امر خودسازی خود كوشا باشند.
اكنون كه دشمنان اسلام به تهاجم فرهنگی روی آورده و برای گسترش و تثبیت فرهنگ مادی در همه ابعاد زندگی بشر برنامه ریزی كرده اند، عده ای باید خود را وقف مقابله با این تهاجم كنند و از دوستان اهل بیت (ع) پشتیبانی و دستگیری نمایند. بی شك كسانی كه در این وادی قدم می گذارند با شیاطینی مواجه خواهند شد که موكل گمراهی آنها شده و به تناسب بالا بودن اهمیت كار آنها قوی ترند بنابراین حاملان مأموریت های بزرگ، بیش از همه نیاز به تهذیب نفس دارند تا بتوانند با شیطان قدرتمندِ مربوط به خودشان مقابله کنند.
تحصیل علم و تهذیب نفس
تهذیب نفس و تحصیل علم هرگز نباید مزاحم یك دیگر تصور شوند. این دو در حقیقت مؤید و معاضد یكدیگرند. یكی از دام های شیطان این است كه به بهانه تحصیل تقوا، مانع تحصیل علم و به بهانه تحصیل علم، مانع تحصیل تقوا می شود؛ این در حالی است كه بزرگان عرصه علم و عمل، هر دو جنبه را با هم و به حد كمال داشته اند. در این خصوص حضرت آیت الله بهجت (رض) می فرمودند: استاد ما مرحوم محقق اصفهانی، پیوسته تسبیح دستشان بود و ذكر می گفتند: از ایشان پرسیدند: شما چه می گوئید؟ فرمودند: خواندن روزی هزار مرتبه سوره قدر خوب است. این در حالی است كه حاشیه ایشان بر مكاسب و كفایه به عنوان محصول یك عمر تلاش علمی یك شخص قابل توجه و كافی است. مرحوم آقای كشمیری نیز كه از شاگردان ایشان بودند، می فرمودند: مرحوم محقق اصفهانی در حرم حضرت امیر (ع)، هزار مرتبه سوره قدر را ایستاده می خواندند و بعد محاسنشان را دست گرفته و خطاب به حضرت عرض می كردند: «گر چه سیه رو شدم غلام تو هستم/ خواجه مگر بنده سیاه ندارد»
بنابراین تحصیل علم و تحصیل تقوا قابل جمع و هر دو مكمّل یك دیگر هستند؛ و شرط توفیق در این دو مراقبه است؛ «قم اللّیل إلا قلیلاً نصفه او انقص منه قلیلاً او زد علیه و رتّل القرآن ترتیلا»(مزمل/2) إن لك فی النهار سبحاً طویلاً»(مزمل/7) برخی آیه شریفه فوق را این گونه معنا كرده اند كه توفیق انسان در مأموریت های روز، انس و خلوت شبانه با خداست؛ اگر كسی در انس و مناجات با خدا شب خوبی نداشته باشد، روز خوبی هم نخواهد داشت؛ كسی كه نماز خود را اصلاح نمی كند، نمی تواند سایر امور زندگی خود را اصلاح كند، در روایات معصومین (ع) آمده است كسی كه به نماز اهمیت ندهد، (که البته این اهمیت دادن، مراتبی دارد)، هم در دنیا، هم در هنگام مرگ و هم در قیامت، دچار آفاتی می شود. سپس می فرمایند: یكی از آفات دنیایی آن رفتن بركت از عمر است. عمر چنین انسانی نه بركت معنوی دارد و نه بركت ظاهری. عمر كسی بابركت است كه مانند مرحوم مجلسی تا چندین قرن، فرهنگ عمومی جامعه تشیع بر محور آثارش شكل می گیرد و یا مانند حضرت امام خمینی (رض) با انقلاب خود خداپرستی و معنویت را در جهان زنده می كند. در مقابل هم کسانی هستند كه با وجود تلاش علمی زیاد و تألیف كتاب هیچ اثری از آنها باقی نمانده و یا آثارشان مورد توجه و مرجع قرار نمی گیرد.
بركتی كه خدای متعال به بندگان خود عنایت می كند به دلیل خودسازی ها و مراقبه هاست؛ بنابراین هر انسانی نیازمند فرصتی است تا بین خود و خدای متعال خلوت انسی داشته باشد؛ این خلوت در ابتدا از یك فرصت حداقلی آغاز می شود كه اگر خلوت خوبی باشد، تمام شبانه روز انسان را فراگرفته و به خلوتی دائمی تبدیل می شود. در احوال مرحوم آقای قاضی نقل شده است كه پدرشان به ایشان توصیه كرده بودند: در شبانه روز یك ساعت را برای خودتان بگذارید؛ چون اشتغالات دنیا انسان را با خود می برد و این یك ساعت همه 24 ساعت را پر خواهد كرد. در احوالات یكی از شاگردان میرزای شیرازی آمده است كه وقتی برای عهده داری امور اجتماعی مردم تبریز عازم بود از میرزای شیرازی بزرگ (صاحب فتوای تنباكو) یك توصیه خواست؛ میرزای شیرازی فرموده بودند: در آن جا که سرتان شلوغ می شود؛ در شبانه روز ساعتی را برای محاسبه و مراقبه خود بگذارید. ایشان بعدها فرموده بود: كه آن یك ساعت مراقبه، تمام شبانه روز من را پر كرد. دلیل قرار دادن فرصتی معین برای انس با خدای متعال این است كه این انس، مبدأ محبّت و نورانیت قلب می شود.
خودسازی، توفیق و برنامه ریزی
البته پرداختن به این امر هم بدون برنامه ریزی، دقت و توجه امكان پذیر نیست. مراقبه و خودسازی بدون برنامه ریزی و خود به خود تحقق نمی یابد؛ توفیقٌ من الله در جای خود وجود دارد، اما از این سو نیز تلاش، محاسبه، مراقبه و جدیت لازم است؛ خلاصه این كه این امر با مسامحه پیش نمی رود، حتی برای یك سفر زیارتی هم باید برنامه ریزی داشت؛ اگر زائر از ابتدا سست باشد بی تردید تا پایان سفر نیز سست خواهد بود.
«رجب، شعبان و رمضان» فرصتی برای تهذیب
بعضی از فرصت ها برای تهذیب و اصلاح نفس، ممتاز هستند بزرگان در سه ماه رجب، شعبان و رمضان به شكل ویژه با خداوند خلوت داشتند. حضرت امام (ره) در ماه رمضان حتی در دوره رهبری، دیدارهای عمومی خود را تعطیل می كردند و ده نوبت قرآن را ختم می كردند. پاسداری كه ده سال محافظ ایشان بود می گوید: حضرت امام (ره) در شبانه روز دوازده نوبت تلاوت قرآن داشتند و توصیه می كردند: ابتدا نمازتان را اصلاح كنید و بعد با قرآن مأنوس شوید و تلاوت قرآن داشته باشید.
بعضی ایام، ایام مخصوص هستند؛ مانند ماه های رجب و شعبان و به ویژه ماه رمضان كه ماه ضیافت الله و كرامت الله است. در این ماه، درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته است و شیاطین در غل و زنجیرند؛ این به آن معناست كه در ملكوت عالم، اتفاقات مهمی می افتد، این ماه، یك ماه عادی نیست؛ در ملكوت این ماه درهای فیض و رحمت الهی باز و درهای عقاب بسته است؛ اگر كسی بخواهد وارد جهنم شود باید تلاش كند تا قفل ها را باز كند و اگر بخواهد وارد بهشت شود، راه هموار است و درها باز. بعضی از بزرگان از عید فطر تلاش می كردند تا در سال بعد ماه رمضان و شب قدری بهتر و شایسته تری داشته باشند و برای رسیدن به این مقصود، مراقبه های كاملی انجام می دادند. در این بین برای فرصت های از دست رفته جز استغفار و التجاء به خدای متعال برای جبران گذشته هیچ چاره ای نیست. امام سجاد (ع) در دعای وداع ماه رمضان، فضیلت های از دست رفته ماه رمضان را می شمارند: «اللهم لك الحمد اقراراً بالاسائه و اعترافاً بالاضاعه»؛ خدایا كار تو ستودنی است؛ نعمت را تو دادی؛ آنهایی كه رسیدند با همین نعمت ها رسیدند؛ عیب از تو نیست؛ ما بد عمل كردیم كه نتوانستیم به نتیجه برسیم؛ ما نعمت را تضییع كردیم. این اقرار و اعتراف باید با ندامت های داخلی پیوند خورده و زبان صادقانه عذرخواهی كند؛ انسان باید به دلیل این اتلاف وقت ها و تضییع نعمت ها اعتذار حقیقی داشته باشد. انسان اگر به چنین نقطه ای برسد، درهای فضل الهی به روی او گشوده خواهد شد.
اگر خدا بخواهد با عدل خود رفتار و قضاوت كند هرگز هیچ کس نمی تواند به مقصد برسد؛ محاسبه یك ترك اولی كافی است كه خدای متعال آدم را از بهشت بیرون كند و تا قیامت او و نسلش را در دنیا گرفتار نماید؛ بنابراین تنها راهی كه باقی می ماند، فضل خدای متعال است. كسانی كه فضل الهی را مشاهده می كنند، به امید و رجاء می رسند و سپس با این سرمایه خدادادی به مقصد دست می یابند. در حقیقت، سرمایه انسان برای سلوك، رجاء به خدای متعال و توكل به او است كه آن هم با مشاهده فضل خدا واقع می شود. در حدیثی از معصوم (ع) آمده است كه اگر انسان مشاهده فضل كند در او امید پیدا می شود؛ تا هنگامی كه فضل الهی شهود نشود، امید پدید نمی آید. البته مشاهده فضل نیز مقدماتی می طلبد كه به آن اشاره شد.
استغفار و جبران فرصت های از دست رفته
به هر حال عده ای كه از فرصت ها استفاده كردند، باید شاكر باشند؛ آنها هم كه فرصت را از دست دادند باید در فرصت های بعدی به حمد و اقرار و استغفار مشغول شوند تا درهای فضل الهی به روی آنها گشوده و با فضل خدای متعال همه آنها جبران شود. كسی كه فرصت را از دست داده مانند كسی است كه می خواهد در شب امتحان، دروس یك سال را با هم بخواند. این كار در ظاهر شدنی نیست مگر آن كه محاسبه دیگری پیش آید.
اگر محاسبه دیگری پیش آمد ممكن است آن چه در ظاهر محصول یك سال تلاش است، در یك لحظه به دست آید. در احوالات یكی از علما است كه زمانی در نجف نوعی بیماری فراگیر شد؛ همه ساكنین نجف مهاجرت كردند و فقط من و یك نفر دیگر ماندیم.، تا این كه روزی به آقایی بزرگوار برخورد كردم كه تا آن زمان در نجف ایشان را ندیده بودم؛ ایشان به من فرمود: خدای متعال به دلیل این كار، علم توحید را به شما عنایت می كند. ایشان می گوید: در خواب دیدم دو ملك با الواحی در دست از آسمان پائین آمدند؛ یكی از این دو ملك به دیگری گفت: ما مأموریم این الواح را به این آقا نشان دهیم. سپس ایشان می گوید: آن لوح را به من نشان دادند؛ وقتی از خواب بیدار شدم به قدری از معارف توحید به من عنایت شده بود كه اگر هزار سال تحصیل علم می كردم این قدر از معارف را به دست نمی آوردم!
پس، این كه خدای متعال فرصت هایی را گذاشته است که انسان جبران کند و آن چه را كه آرام آرام از دست رفته، تدارك كند، امكان پذیر است؛ البته این عنایت مخصوص كسانی است كه به مقام مشاهده فضل می رسند. فضل الهی اگر شامل حال كسی شد، اندازه و حساب ندارد؛ یا من «یقبل الیسیر و یعفو عن الكثیر». كسانی كه در گذشته كوتاهی كرده اند می توانند با حمد خداوند، اقرار و اعتراف به گناه و اظهار و ابراز ندامت و اعتذار صادقانه، به مشاهده فضل الهی رسیده و به واسطه فضل خداوند، جبران همه فرصت های از دست رفته را درخواست كنند.
در حدیثی معروف، اباصلت از وجود مبارك حضرت ثامن الحجج (ع) چنین نقل می كند: آخرین جمعه ماه شعبان در محضر حضرت بودم؛ ایشان فرمودند: فرصت ها گذشته و این آخرین جمعه ماه شعبان است؛ حضرت دستوراتی دادند كه انجام دهم. سپس فرمودند: كوتاهی هایی كه در طول این ماه شده را جبران كن. حضرت چند دستور به ایشان دادند كه یكی از آنها كثرت در استغفار است؛ استغفار خود را زیاد كنید؛ تلاوت قرآن و دعا را زیاد كنید، تا پاك و مطهر وارد ماه بعد شوید.
گاهی همه ریاضت های انسان به خاطر یك گناه به نتیجه نمی رسد؛ در نهایت هم تا هنگامی كه آن گناه صاف نشود، انسان به نتیجه نمی رسد؛ برطرف كردن گناه نیز نیازمند توبه و توجّه است. حضرت هم چنین فرمودند: اگر امانتی از مردم به عهده دارید به صاحبش برگردانید. انسان باید به انواع امانات و دیونی كه بر عهده دارد توجه كند؛ گاهی یكی از آنها، مانع بهره مندی [از فیوضات الهی] می شود؛ حضرت در ادامه فرمودند: بر ترك و رهایی از گناهانی كه مرتكب شده اید، مصمم باشید. البته هر كسی باید متناسب با احوال خود عمل كند؛ ممكن است كسی گناه كبیره مرتكب شده باشد و دیگری اهل مكروه هم نباشد؛ اما بی تردید همه در درگاه خدای متعال، مذنب هستند. سپس فرمودند: برای ترك گناهان تصمیم بگیرید و سعی كنید به خوف الهی روی آورید؛ ترس از خدای متعال را در خود ایجاد كنید و به او توكل داشته باشید كه این وادی بدون توكل پیمودنی نیست.
دو نکته پایانی
در نهایت باید به دو نكته توجه داشت: یكی خواندن ادعیه و دیگری تلاوت قرآن است. خداوند درباره قرآن می فرماید: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرأیته خاشعاً متصدعاً من خشیة الله»(حشر/21) اگر خدای متعال یك تجلی از این قرآن را بر قلب انسان وارد كند اگر كوه هم باشد متلاشی و خاشع می شود؛ خشوع قلبی با تجلیات قرآن واقع می شود. به تعبیر قرآن، تجلی عظمت الهی در قرآن قابل مشاهده است، «ولو أنّ قرآناً سیرت به الجبال، أو قطّعت به الارض أو كلّم به الموتی»(رعد/31) حضرت آیت الله بهجت (رض) فرموده بودند: اگر چنین كتابی (قرآن) در چین هم بود و ما وصفش را می شنیدیم باید آن را پیدا می كردیم و با آن مأنوس می شدیم؛ حال كه این كتاب در اختیار ماست، باید استفاده کنیم.
كثرت تلاوت این كتاب، با ادب حضور و به خصوص در خلوت، بسیار مؤثر است؛ از امام سجاد (ع) ادعیه لطیفی مانند مناجات شعبانیه و صلوات شعبانیه نقل شده که معارف بلندی است؛ تداوم در خواندن این صلوات و مناجات حتی در غیر ماه شعبان هم آثار عجیبی دارد. حقیقت این دعا مانند حقیقت قرآن است. حقیقت قرآن در منزلت بالایی است كه قلب بشر ظرف دریافت تجلیات آن نیست، حقیقت این دعا، حالی است كه تنها بین امام (ع) و خدای متعال است؛ حالی كه در دسترس و قابل دریافت برای بشر نیست؛ امام (ع) این حال را تنزّل داده و آن را قابل دریافت و درك كرده اند. دعا در حقیقت حال استكانت، تضرّع، بندگی، فقر، افتقار، احساس نیاز و تمام حالات بین امام (ع) و خدای متعال است؛ اگر امام (ع) این حال را در عالم تنزل نمی دادند دست كسی به حقیقت آن نمی رسید. از كارهای امام سجاد (ع) كه در صحیفه سجادیه ظهور دارد، تنزل آن حقایق در عالم است. حضرت از طریق این ادعیه عالم را وارد فضای درك آن حقایق كرده اند. هم چنان که اگر حقایق قرآن، نازل نمی شد همیشه در پرده حجاب باقی بود و نبی اكرم (ص) واسطه تنزل حقیقت قرآن به عالم انسانی شدند؛ به همین ترتیب، حقیقت دعا نیز به واسطه حال امام سجاد (ع) در عالم انسانی تنزل یافته است. دعا از خزاین غیب الهی كه در محضر خدای متعال است از نیازها و ظرفیت های انسان، از ضعف ها و عقوبت هایی كه در انتظار انسان است و از جمال و جلال الهی و افتقار انسان به این جلال و جمال الهی سخن می گوید.
اگر معصوم (ع) آن تلقی خود از خدای متعال، افتقار خویش، سختی راه و مراحل سلوك و مانند آن را، به عالم انسانی تنزل نمی دانند، هیچ گاه باب دعا به روی بشریت گشوده نمی شد و كسی نمی توانست با خدای متعال مناجات كند، بی تردید مناجات با حضرت حق به واسطه معصوم (ع) واقع شده و تنزل یافته است. حقیقت حال مناجات مؤمن نیز، تنزل حال معصوم (ع) در او و تجلی آن حقیقت در قلب اوست.
*********************************************
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله میرباقری
- وبلاگ رامین عشقی
- بازدید: 902
- 1