نتیجه اعمال
منظور از طائر، عمل انسان است. « أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ » هر کسی کاری بکند، هر عملی انجام داده است از حوزه خودش خارج نمی شود مسئولش خودش است. اگر خوب است به نفع خودش، بد است به ضرر خودش است، اما از دایره وجودی او خارج نیست.
قرائت[1] آیات مبارکه سوره اسراء(13-15)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ کُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه کِتَاباً یَلْقَاهُ مَنْشُوراً * اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً * مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَه وِزْرَ أُخْرَى وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً *
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاه و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبی القاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیه الله فی الأرضین.
انسان مسئول اعمال خود است
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ « وَ کُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَه کِتَاباً یَلْقَاهُ مَنْشُوراً » ، منظور از طائر، عمل انسان است. « أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ » هر کسی کاری بکند، هر عملی انجام داده است از حوزه خودش خارج نمی شود مسئولش خودش است. اگر خوب است به نفع خودش، بد است به ضرر خودش است، اما از دایره وجودی او خارج نیست. عمل این فرد را گردن دیگری نمی گذارند، لذا این آیات سه چهار تا مطلب پشت سر هم گفته است، همه اش لوازم « أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ » است. لذا بعدش می فرمایند « فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا»، هر کسی راه را یافت به نفع خودش کار کرده است، و اگر راه را گم کرد به ضرر خودش است، و ما هم تا پیغمبری نفرستیم مردم را مکلّف و مسئول نمی دانیم. اول پیغمبر می فرستیم او حرف ها را می زند آنوقت مردم دو دسته می شوند. عمل کننده و مخالف. این ها همه اش مربوط به آن طائر است. حالا چرا به عمل انسان طائر گفته اند؟ طائر معمولاً یعنی پرنده، آدم معمولاً وقتی هر کاری می کند آن کار می پرد و می رود. دیگر در دستش نیست. هر عملی انجام بدهیم می پرد می رود و چیزی دست شما نیست. اما این عمل را پروردگار متعال توسط کَتَبه به صورت کتاب در می آورد- کتابی که می شود ورق زد چون یک صفحه اش را نمی شود خواند بلکه همه کتاب را باید بخوانی. این چند ورق دارد، منشور یعنی تک تک نمی شود- آن وقت دست آدم می دهند می گویند خودت حسابگر خوبی هستی حالا بگو کسی که این کارها را کرده است با او چه کار باید کرد؟!
خدا فقط عمل به احکام می خواهد
لذا امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه که مرد عمل بودند در خیلی از خطبه هایشان مردم را به عمل تذکر می دهند اما با تکرار کلمه عمل، « الْعَمَلَ الْعَمَلَ »[2]. عمل؛ حرف فایده ندارد. عمل. خدا حرف ها زده است، از شما عمل خواسته است، باید واجبش را انجام بدهی، حرام را هم ترک کنی، این را از همه شما خواسته است. همه مقدمات هم مال همین است که من گوش به حرف خدا بدهم هم خودم تربیت شوم هم جامعه ام اصلاح شود و فردا هم جزء سُعداء محشور شوم. این ها همه شان عمل می خواهند؛ و الّا بنشینیم و بگوییم و بنویسیم فایده ندارد. عمل، هرکسی هر کجا هست و در هر حالی باید به آن وظیفه عمل کند و الّا کلاه سرش رفته است و« یَضِلُّ عَلَیْهَا» [3]، به ضرر خودش کار می کند. تا دیر نشده باید تصمیم گرفت، هر چه دیر شود بار منفی سنگین تر می شود؛ لذا فرمود: « لاَ تَزِرُ وَازِرَه وِزْرَ أُخْرَى »[4]، هر کسی هر باری دارد خودش حمل می کند. بار کسی را به دوش دیگری نمی گذارند. طائرِ هر کسی، عمل هر کسی روی دوش خودش است. خودش باید حمل کند، خودش هم باید جواب دهد، خودش هم باید به نتایجش اعتراف و اذعان کند و بپذیرد؛ بنابراین ما حرف های دیگر خدای متعال را راحت می پذیریم اما مسائل عملی را نه، چون خیلی آشنا نشدیم لذا داخل عمل هم نرفتیم، فکر می کنیم چیز لازمی نیست. به خاطر آن عادتی که آدم دارد طرف آزادی عمل می رود اما گوش به حرف خدا نمی دهد، خدا هم مکرراً هشدار می دهد و گوشزد می کند می گوید خلاصه این طائر در قفس خودت است جای دیگر نمی رود. اگر خوب است به نفع شماست، اگر بد است به ضرر شماست. دیگری هم گرفتاری شما را تحمل نمی کند فردا خودت باید تحمل کنی و پدر صاحب بچه دربیاید؛ بنابراین مسأله، مسأله عمل است.
تکرار آیات در قرآن تذکر برای عمل است
انبیاء عمل می کردند احتیاج به تذکر نداشتند. ولی نفس أماره در ما نمی گذارد عمل کنیم خدا باید مدام تذکر بدهد، لذا با عبارات دیگر، کلمات دیگر، سوره های دیگر، همین جور مرتباً تذکر می دهد. « وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ »[5]می بینی یک دفعه می گوید فایده ندارد دوباره می گوید، سه باره می گوید، چهارباره می گوید تا یک وقتی انسان شرایطی در او جمع می شود که حرف اثر کند و تصمیم به عمل بگیرد، حالا چه موقع؟ بعضی ها سر پیری تصمیم می گیرند، بعضی سر جوانی تصمیم می گیرند. بعضی ها هیچ وقت تصمیم نمی گیرند. چون اجبار که نیست، افراد مختلفند. این کار به خود آدم ها تفویض شده است. آدم هم به این راحتی دست از عادت نفس أماره نمی خواهد بردارد تا حالا که اینگونه برخورد کرده است. از این به بعد هم می خواهد همان را ادامه بدهد؛ لذا کار مشکل شده است. خُب وقتی واقعیت این است خدا مکرر گفته باز هم مکرر گفته اما اثر نمی بخشد، آدم می شنود و دنبال کارش می رود، کم هستند کسانی که حرف خدا را شنیدند تصمیم جدی بگیرند که از حالا به بعد دیگر می خواهیم گوش بدهیم، تا آدم گوش به حرف ندهد اثری ظاهر نمی شود، بنابراین باید گوش به حرف خدا بدهیم، یا اول یا وسط یا آخر، هر چه دیرتر خطر بیشتر می شود، چون عادت قرصتر، محکم تر می شود. آدم تخلّف از آن را سخت تلقّی می کند. نمی تواند ادامه دهد تا از کار می افتد، بنابراین آنچه انسان ها را نجات می دهد عمل است. نوشتن و بقیه کارها همه مقدمه عمل است. اگر این ها را بنویسیم و بگوییم و تحقیق بکنیم اما عمل نکنیم مثل جهّالی که عمل نکردند محاسبه می شویم و گرفتار عقوبتی که خدای متعال وعده داده خواهیم شد، امیدواریم پروردگار متعال به همه ما توفیق مرحمت کند حرف خدا را بار اول که گفت چنان باور کنیم که اطاعت کنیم، امر تکوینی خدا این جوری است. « وَ مَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَه » [6]، یعنی ما یک بار بیشتر امر نمی کنیم، در همان یک بار کار تمام می شود. در تکوین اینگونه است. اما در مقام تشریع انسان، کار یک بار نیست صد بار هم نیست دائماً می گوید آدم ها هم گوش به حرف نمی دهند، آنوقت بلا نازل می کند، مصیبت نازل می کند باز فایده ندارد. حالا آخرش می خواهد چه کار کند!؟ آخرش همه زندگی را می خواهد به هم بزند دنیا را خراب می کند و یک دنیای دیگر می خواهد درست کند. امیدواریم کار ما به آنجا نرسد، تصمیم بگیریم خدا را از خودمان راضی نگه داریم، در همان دنیا بار آخرت را هم ببندیم، ان شاء الله؛ اگر انسان گرفتار چنین خطری در زندگی شده است، نتیجه گوش به حرف آن ها ندادن و همین چیزهاست، ان شاء الله امیدواریم خدا توفیق مرحمت کند برگردیم و خدا را با انجام وظائف و اطاعت فرمان پروردگار متعال از خودمان راضی و خشنود کنیم، نثار ارواح طیبه خاتم انبیاء که خیلی گفتند؛ خیلی زحمت کشیدند باز این آدم بیدار نشد و حضرات معصومین علیهم الصلاه و السلام و شهدای این راه و امام شهدا سه صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
***************************************************
منبع:برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خوشوقت(ره)
***************************************************
پی نوشت ها:
[1] - در ابتدای هر جلسه اخلاق آیاتی از قرآن کریم توسط قاری قرائت میشود .
[2] - ...الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَایَه النِّهَایَه وَ الِاسْتِقَامَه الِاسْتِقَامَه ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ إِنَّ لَکُمْ نِهَایَه فَانْتَهُوا إِلَى نِهَایَتِکُمْ وَ إِنَّ لَکُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِکُمْ... نهجالبلاغه ص: 209
[3] - سوره مبارکه اسراء آیه 15
[4] - سوره مبارکه اسراء آیه 15
[5] - سوره مبارکه ذاریات آیه 55
[6] - سوره مبارکه قمر آیه 5
- وبلاگ جاهدکاظمی
- بازدید: 758
- 1