خوف و رجاء مهم‌ ترین عامل برای حرکت انسان

تاریخ ارسال:د, 10/11/1396 - 21:26
خوف و رجا
آیت الله مصباح‌ یزدی

یکی از راه ‌های قرآن در کیفیت بیان و اثبات مطالب، روش موعظه است. ما انسان‌ ها خیلی از مطالب را می‌ فهمیم و می‌ دانیم که حق است، ولی در عمل‌ مان اثر محسوسی نمی‌ گذارد. برای این‌ که انگیزه عمل در انسان پیدا شود، باید نفع و ضرر کار را بسنجد؛ البته نفع و ضررها بسیار متنوع است و ما در ابتدا خیال می ‌کنیم نفع و ضررها منحصر در نفع و ضررهای مادی است. این‌که شکمی سیر شود و مسکنی و ثروتی فراهم شود. خیلی جلوتر برویم، حوریه، میوه ‌ها و لحم طیر بهشتی را نیز منفعت می‌ دانیم. ولی منفعت منحصر به این‌ ها نیست و خود قرآن پس از وصف نعمت‌ های بهشتی، می ‌فرماید: «و رضوان من الله أکبر». (توبه/72) البته این برای کسانی است که وقتی پای رضایت معشوق در میان می ‌آید، همه چیز از نظرشان می ‌افتد و همه چیز را فدای او می ‌کنند. حال اگر در قرآن تعبیرات «رضوان‌ من الله» و امثال آن ‌را با سایر اوصافی که برای بهشت و بهشتیان ذکر شده، مقایسه کنید می ‌بینید که نسبت تعبیرات دسته دوم بسیار بیشتر است. دلیل آن هم این است که مخاطبانی که فقط این دسته از تعبیرات را می ‌فهمند، بیشترند. از این‌ رو یکی از روش ‌های قرآن برای هدایت مردم، همین انذار و تبشیر است؛ «رسلاً مبشرین و منذرین. (نساء/165) قرآن برای پیغمبر مقاماتی بیان کرده است، اما دو مسئولیت تبشیر و انذار وظیفه‌ همه پیغمبران است. انذار و تبشیر یعنی برای مردم بیان کنند که کارهای خوبشان چه نتایجی در دنیا و آخرت دارد تا تشویق شوند و این کارها را انجام بدهند و کارهای بدشان در دنیا و آخرت چه پیامدهایی دارد، تا بترسند و از آن دوری کنند. خوف و رجاء مهم ‌ترین عامل برای حرکت انسان است.
برخی مغالطه می ‌کنند و می ‌گویند انسان حیوان نیست که او را با چوب بزنند و بترسانند. بله انسان حیوان نیست ولی همه انسان ها از چیزهایی می ‌ترسند. برخی را از آتش جهنم می ‌ترسانند، اولیای خدا را نیز از بُعد از مقام الهی می‌ ترسانند. آن ‌ها از این‌ که از نظر خدا بیفتند، می ‌ترسند. یکی از اوصاف همه پیغمبران نیز این است که دیگران را بترسانند و متوجه ‌شان کنند که اعمال بدشان چه زیان ‌هایی برای خودشان دارد. بعضی از روشنفکر های غرب زده، روحانیون را مسخره می‌ کنند که این ‌ها مردم را از آتش جهنم می‌ ترسانند. «فإنّهم لا یکذّبونک ولکن الظالمین بآیات الله یجحدون»؛ (انعام/33) درست است که از روحانیون مذمت و بدگویی می ‌کنند، ولی در واقع از دین و خدا نکوهش می‌ کنند. جرأت نمی ‌کنند به خدا و دین بد بگویند، به پای روحانیت می ‌گذارند. وگرنه آخوندها که از خودشان چیزی نمی ‌گویند، این‌ ها آیه قرآن است و مخالفت با این‌ ها یعنی مخالفت با قرآن. اولاً همه ‌اش ترس از عذاب آتش نیست و چیزهای دیگری هم هست که متناسب با شنوندگان که بیشتر تحت تأثیر چه مفهومی قرار می‌ گیرند، بیشتر به آن می‌ پردازند. قرآن نیز همین کار را کرده است و مطالب دقیق و بلندی هم هست که در میان میلیون ‌ها انسان ممکن است یکی دو نفر طالبش شوند که گفتن آن‌ ها برای عموم مردم فایده‌ ای ندارد. شمایی که غیر از شکم و دامن چیزی نمی ‌شناسید، حق ندارید بر روش روحانیت و منبری‌ ها اعتراض کنید که چرا مردم را از آتش می ‌ترسانند یا به خوراک‌ های بهشتی و گوشت پرندگان بهشتی امیدوار می‌ کنند. مگر خود شما دنبال چه می‌ گردید؟ شما که حاضرید خون هزاران شهید را به چند روز نشستن روی کرسی ریاست بفروشید، چه حق دارید به این ‌که آخوندها به آخرت می ‌پردازند، اشکال بگیرید و این‌ گونه وانمود کنید که آن‌ ها زندگی و مسایل مهم جامعه را درک نمی‌ کنند؟! قرآن برای همه قشرهای مردم، متناسب با فهم و ظرفیت‌ شان راه هدایت قرار داده است و آن‌ چه بین همه مردم مشترک است این است ‌که همه احتیاج به بشارت و انذار دارند؛ البته نوع انذار‌ها و بشارت ها تفاوت می ‌کند.
---------------
منبع : افق حوزه

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط