عبد العظیم حسنی (علیه السلام) و روایات مهدویت/بخش دوم
سده ی چهاردهم
1) حاج میرزا ابوالقاسم نراقی مؤلف کتاب «شعب امقال فی احوال الرجال » نویسد:
ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید حسن بن علی بن ابی طالب ثقه ای جلیل القدر بود . گریزان از سلطان به ری درآمد و در آنجا بمرد و به خاک سپرده شد . امام هادی ( علیه السلام) به بعضی از اصحاب خود فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را زیارت می کردی چون کسی بودی که حسین بن علی ( علیه السلام) را زیارت کرده است . (29)
عبدالعظیم حسنی و روایات مهدویت
آنچه فرا روی شماست، مجموعه ایست کوچک از هشت روایتی که از عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام) درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسیده است . ای روایت ها که واجد سندهای پذیرفته ای هم هستند در موضوعاتی بسان ویژگی های امام عصر (اروحنافداه) ; غیبت و آثار آن; انتظار و فضیلت آن; عصر ظهور و رخدادهای آن و نیز برتری منتظران بر غیرمنتظران آمده است کوشیده ایم این اخبار را از مصادر و منابع اولیه نقل کنیم .
گفتنی است که از جمله راوایت که در این مجموعه آمده است روایت مشهور به عرض دین است . این روایت بلندترین روایت رسیده از حضرت عبدالعظیم ( علیه السلام) است که تاکنون شرح هایی هم بر آن نگاشته شده است . علت اینکه این روایت در این مجموعه نشسته است، بحث مهدویتی است که در پایان آن مطرح شده است .
[قیام قائم ( علیه السلام)]
عن عبدالعظیم الحسنی (رضی عنه الله) قال: قلت لمحمد بن علی بن موسی ( علیهم السلام) : یا مولای انی لارجو ان تکون القائم من اهل بیت محمد الذی یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا .
فقال ( علیه السلام) : مامنا الا قائم بامر الله . ولکن القائم الذی یطهر الله به الارض من اهل الکفر والجحود ویملا الارض قسطا وعدلا هو الذی یخفی علی الناس ولادته، و یغیب عنهم شخصه، و یحرم علیهم تسمیته، و هو سمی رسول الله و کنیه، و هو الذی تطوی له الارض ویذل له کل صعب، یجتمع الیه من اصحابه عدة اهل بدر: ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا من اقاصی الارض وذلک قول الله: «این ما تکونوا یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شی ء قدیر» (30) فاذا اجتمعت له هذه العدد من اهل الاخلاص اظهر الله امره، فاذا کمل له العقد و هو: عشرة آلاف رجل خرج باذن الله، فلایزال یقتل اعداء الله حتی یرضی عزوجل .
قال عبدالعظیم: فقلت له: یا سیدی! فکیف یعلم ان الله قد رضی؟
قال: یلقی فی قلبه الرحمة، فاذا دخل المدینة اخرج اللات والعزی فاحرقهما (31) .
عبدالعظیم حسنی گفت: به حضرت جواد عرض کردم: من امیدوارم که آن «قائم » که زیمن را پر از عدل و داد کند پس از آنکه از جور و ستم پر شده باشد از خاندان حضرت رسول الله، شما باشی .
حضرت فرمود: ای ابوالقاسم! ما اهل بیت همه قائم به امر خداوندیم و راهنمای دین او هستیم، لیکن آن قائم که خداوند بوسیله او جهان را از کفر و آلودگی و ظلم و جنایت پاک خواهد کرد، و جهان را پر از عدل و داد می نماید، کسی است که ولادت او از انظار مخفی می ماند و شخص او از مدم پنهان می شود، و بردن نام او بر مردم حرام می گردد، آن حضرت با پیغمبر هم نام هم کنیه است، وی آن شخصی است که زمین از برای او در هم پیچیده می گردد و هر دشواری برایش آسان می شود، یاران وی که به اندازه ی اصحاب بدر هستند در هر کجای دنیا باشند پیرامونش جمع می شوند، و تفسیر آیه ی شریفه ی «اینما تکونوا یات بکم الله بکم الله جمیعا ان الله علی کل شی ء قدیر» در هر جایی که باشید خداوند همه شما را جمع می کند و پروردگار به همه چیز توانا است ناظر به این خداوند همه شما را جمع می کند و پروردگار به همه چیز توانا است ناظر به این معنی است، هر گاه این عده که از اهل اخلاص اند اجتماعی کنند، خداوند امر او را اظهار خواهد نمود، وقتی که لشگریان آن حضرت که ده هزار نفرند بهم بپیوندند در این هنگام به فرمان و اذن پروردگار ظهور خواهد نمود، و دشمانان خداوند را خواهد کشب تا از وی راضی گردد .
عبدالعظمی حسنی گوید: عرض کردم: آن بزرگوار از کجا می داند که خدا از وی راضی شده است؟
فرمود: در دل وی رحمت و عاطفه ای پیدا می شود که حاکی از رضایت خداوند است و هرگاه داخل مدینه شود، لات و عزی را از قبر بیرون می کند و می سوزاند .
[سنگ باران کردن شیطان در زمان ظهور]
2 . حدتنا محمد بن احمد الشیبانی (رضی عنه الله) قال: حدثنا محمد بن ابی عبدالله الکوفی قال: حدثنا سهل بن زیاد، عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی قال: سمعت اباالحسن علی بن محمد العسکری ( علیهم السلام) یقول: معنی الرجیم انه مرجوم باللعن، مطرود من مواضع الخیر، لا یذکره مؤمن الا لعنه، و ان فی علم الله السابق انه اذا خرج القائم ( علیه السلام) لایبقی مؤمن فی زمانه الا رجمه بالحجارة کما کان قبل ذلک مرجوما باللعن (32) .
از عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام) رسیده است که گفت از حضرت هادی ( علیه السلام) شنیدم که می فرمود: مقصود از «رجیم » از رحمت و آمرزش دور شدن و از درگاه خداوند رانده گردیدن، و از منبع فیض طرد شدن است، هیچ مؤمنی او را بیاد نمی آورد مگر بالعن و نفرت، و از علم خداوند گذشته که هرگاه ولی عصر ظهور نماید همه ی مؤنین زمان آن حضرت، شیطان را سنگ باران خواهند کرد، همان طور که پیش از او بالعن و نفرین رانده شده بود .
[نامه ی نبوی - علوی]
3 . محمد بن علی بن الحسین قال: حدثنا ابوالعباس محمد بن ابراهیم بن ابراهیم بن اسحاق الطالقانی (رضی عنه الله) قال: حدثنا الحسن بن اسماعیل قال: حدثنا سعید بن محمد بن القطان قال: حدثنا عبیدالله بن موسی الرویانی عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی، عن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب قال: حدثنی عبدالله بن محمد بن جعفر، عن ابیه عن جده ان محمد بن علی باقر العلم ( علیه السلام) جمع ولده و فیهم عمهم زید بن علی، ثم اخرجا کتابا الیهم بخط علی و املاء رسول الله ( صلی الله علیه و آله وسلم) مکتوب فیه:
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا کتاب من الله العزیز الحکیم الی محمد نوره وسفیره، وحجابه ودلیله، نزل به الروح الامین من عند رب العالمین .
عظم یا محمد اسمائی، واشکر نعمائی، ولاتجحد آلائی، انی انا الله لا اله الا انا، قاصم الجبارین، ومذل الظالمین، ومبیر المتکبرین، ودیان یوم الدین، انی انا الله لا اله الا انا، فمن رجا غیر فضلی، او خاف غیرعدلی عذبته عذابا لا اعذبه احدا من العالمین; فایای فاعبد، وعلی فتوکل، انی لم ابعث نبیا فاکملت ایامه وانقضت مدته الا جعلت له وصیا وانی فضلتک علی الانبیاء، وفضلت وصیک علی الاوصیاء، واکرمتک بشبلیک بعده و بسبطیک الحسن والحسین، وجعلت حسنا معدن علمی بعد انقضاء مدة ابیه، وجعلت حسینا خازن و حیی واکرمته بالشهادة وختمت له بالسعادة فهو افضل من استشهد و ارفع الشهداء درجة، جعلت کلمتی التامة معه والحجة البالغة عنده، بعترته اثیب واعاقب، اولهم «علی » سید العابدین، وزین اولیائی الماضین، وابنه سمی جده المحمود «محمد» الباقر لعلمی والمعدن الحکمتی، سیهلک المرتابون فی «جعفر» الراد علیه کالراد علی، حق القول منی لاکر من مثوی جعفر، ولاسرنه فی اشیاعه وانصاره واولیائه وانتحبت بعد «موسی » فتنة عمیاء حندس; لان خیط فرضی لاینقطع، و حجتی لاتخفی، وان اولیائی یسقون بالکاس الاوفی، من جحد واحدا منهم فقد حجد نعمتی، ومن غیر آیة من کتابی فقد افتری علی، ویل للمفترین الجاحدین عند انقضاء مدة موسی، عبدی و حبیبی، وخیرتی فی «علی » ولیی وناصری ومن اضع علیه اعباء النبوة، وامتحنه بالاضطلاع بها یقتله عفریت متکبر، یدفن فی المدینة التی بناها العبد الصالح الی جنب شر خلقی . حق القول منی لاسرنه «محمد» ابنه، وخلیفته من بعده و وارث علمه، فهو معدن علمی وموضع سری وحجتی علی خلقی، لا یؤمن به عبد الا جعلت الجنة مثواه و شفعته فی سبعین من اهل بیته کلهم قد استوجبوا النار، واختم بالسعادة لابنه «علی » ولیی وناصری، والشاهد فی خلقی، و امینی علی وحیی، اخرج منه الداعی الی سبیلی، والخازن لعلمی «الحسن » واکمل ذلک بابنه «م ح م د» رحمة للعالمین، علیه کمال موسی و بها عیسی و صبر ایوب، فیذل اولیائی فی زمانه، وتتهادی رؤوسهم کما تتهادی رؤوس الترک والدیلم، فیقتلون، ویحرقون و یکونون خائفین، مرعوبین وجلین، تصبغ الارض بدمائهم، ویفشو الویل والرنة فی نسائهم، اولئک اولیائی حقا، بهم ادفع کل فتنة عمیاء حندس، وبهم اکشف الزلازل، وادفع الآصار والاغلال، اولئک علیهم صلوات من ربهم واولئک هم المهتدون .
ثم قال فی آخره: قال عبدالعظیم: العجب کل العجب لمحمد بن جعفر وخروجه اذ سمع اباه ( علیه السلام) یقول هکذا ویحکیه .
ثم قال: هذا سر الله ودینه ودین ملائکته; فصنه الا اهله واولیائه (33)
3 - عبدالله بن محمد بن جعفر از پدرش و او از جدش روایت کرده که حضرت باقر ( علیه السلام) فرزندان خود را پیرامونش جمع نمود و در میان آنها عم آن حضرت زید بن علی هم بود، پس از آن حضرت باقر ( علیه السلام) کتابی را بیرون آورد که بخط امیرالمؤمنین ( علیه السلام) و املاء حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله وسلم) بود، و در آن کتاب مطالب ذیل نوشته شده بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
این کتابی است از خداوند توانا و درستکار بسوی محمد که نور او و سفیر او و حجاب او و رهنمای اوست، این نامه را جبرئیل امین از نزد خداوند جهانیان فرود آورده .
ای محمد! نامهای مرا بزرگ بشمار و از نعمتهای من سپاسگزاری کن، منم خدایی که جز من معبودی نیست، شکننده ی شت ستمگران و عزت دهنده ی ستمدیدگان، و قاضی و حاکم روز رستاخیز . منم خداوندی که جز من معبودی نیست، هر کس غیر از احسان من از دیگری امیدوار باشد، و یا غیر از عدل من از دیگری بترسد او را عذابی دهم که احدی را مانند آن عذاب نکرده باشم اکنون مرا عبادت کن و بر من توکل نما . پیغمبری را مبعوث نمی کنم مگر اینکه در هنگام انقضای زمان او برایش وصیی قرار می دهم، و من تو را بر همه پیغمبران برتری دادم و وصیت را نیز بر سایر اوصیاء برگزیدم، و تو را گرامی داشتم به دو فرزندت حسن و حسین که دو شیر بچه اند، حسن را بعد از گذشتن زمان پدرش معدن علم خود قرار دادم، و حسین را گنجور وحی خویش ساختم و او را به شهادت گرامی داشتم، و عاقبت کار او را به سعادت ختم نمودم، او افضل شهداء است و بلندترین مقام را در میان آنها دارد، کلمه ی تامه و حجت بالغه خود را در نزد او گذاشتم، بوسیله عترت او جزا می دهم و عقاب می کنم اولین آن عترت «علی » است که پیشوای عبادت کنندگان و زینت دوستان گذاشته ام هست، و فرزندش «محمد» که همنام جدش می باشد شکافنده ی علم و معدن حکمت من است، زود است که مردم درباره ی «جعفر» به شک افتند و هلاک گردند، کسی که وی را تکذیب کند گویا مرا تکذیب کرده است، و من جایگاه جعفر را گرامی خواهم داشت، و او را بوسیله شیعیان و دوتسان و پیروانش خوشنود خواهم ساخت . پس از وی به «موسی » فتنه ی تاریک و ظلمانی نازل خواهد شد، رشته تقدیراتم بریده نمی شود و برهانم پنهان نمی ماند و دوستانم از جام پری سیراب می گردند، هر کس یکی از آنها را انکار نماید به نعمت من ناسپاسی کرده، هر که آیه ای از کتاب مرا جا به جا کند بر من دروغ بسته، وای بر مفترین و منکرین . در این هنگام که زمان «موسی » نقضی شود، بنده و دوست و برگزیده ام «علی » که ولی و یاری کننده ی من است خواهد آمد، کسی که سنگینی های نبوت را بر دوش او می گذارم و او را به قوت و نیرو در حمل اعباء رسالت آزمایش می کنم، او را دیوی سرکش و خودپرست خواهد کشت، و در شهری که بنای آن بدست بنده صالح گذاشته شده در نزد بدترین مخلوقات من دفع خواهد گردید . گفتارم ثابت است او را بوسیله فرزندش «محمد» که جانشین و وارث علم و دانش اوست مسرور خواهم ساخت، او معدن علم و محل اسرار و بر مخلوقاتم حجت است، هیچ بنده ای به او ایمان نیاورد مگر اینکه بهشت را جایگاه او قرار خواهم داد، و او را در هفتاد نفر از خویشاوندانش که آتش جهنم بر آنها لازم شده باشد شفیع خواهم ساخت . فرند او «علی » را که دوست و یاری کننده من است عاقبت کارش را به سعادت و خوشبختی پایان می دهم و او را گواه در میان مردمان و امین در وحی خود قرار خواهم داد و از وی دعوت کننده به طریقم و خازن علم خود «حسن » را بیرون خواهم آورد، و او را به فرزندش «م ح م د» که وسیله آمرزش برای جهانیان است تکمیل خواهم نمود . در این فرزند کمال موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب نهفته است، در زمان او دوستانم خوار خواهند شد و سرهای آنها را به یکدیگر هدیه خواهند داد همان طور که سرهای ترک و دیلم را به هم هدیه می دادند، اینان کشته می شوند و سوخته می گردند، آنان همواره ترسان، مرعوب و اندیشه مند هستند، زمین به خون اینها رنگین می شود، فریاد و ناله و بانک و شیون از زنان آنها بلند است، و اینها از دوستان واقعی من هستند، بوسیله اینها هر فتنه تاریک و ظلمانی را دفع خواهم ساخت، و به خاطر اینها زلزله ها را برطرف می کنم و سختی ها و ظلم ها را بر می دارم، این دسته از مردم مشمول رحمت خداوند بوده و صلوات او شامل حال آنها می باشد و اینان هدایت شده هستند .
در پایان حدیث عبدالعظیم فرمود: از محمد بن جعفر تعجب است پس از اینکه این حدیث را از پدرش شنید و آن را از برای مردم بازگو کرد، به گفتار او توجهی نکرد و خروج نموة، این از اسرار پروردگار است، او را از نااهلان نگهدارید .
[عرض دین بر معصوم]
حدثنا علی بن احمد بن موسی الدقان (رضی عنه الله) وعلی بن عبدالله الوراق جمیعا قالا: حدثنا محمد بن هارون الصوفی قال: حدثنا ابو تراب عبیدالله بن موسی الرویانی، عن عبدالعظیم ابن عبدالله الحسنی قال: دخلت علی سیدی علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ( علیهم السلام) فلما بصر بی قال لی: مرحبا بک یا اباالقاسم، انت ولینا حقا .
قال: فقلت له: یابن رسول الله! انی ارید ان اعرض علیک دینی، فان کان مرضیا ثبت علیه حتی الفی الله عزوجل .
فقال: هات یا اباالقاسم .
فقلت: انی اقول ان الله تعالی واحد لیس کمثله شی ء، خارج من الحدین: حد الابطال و حد التشبیه، و انه لیس بجسم ولا صورة ولا عرض ولا جوهر، بل هو مجسم الاجسام، ومصور الصور، وخالق الاعراض والجواهر، ورب کل شی ء و مالکه و خالقه، وجاعله ومحدثه، وان محمدا عبده ورسوله خاتم النبیین، فلا نبی بعده الی یوم القیامة، وان شریعته خاتمة الشرائع، فلا شریعة بعدها الی یوم القیامة، واقول ان الامام والخلیفة وولی الامر بعده امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ( علیه السلام)، ثم الحسن، ثم الحسین، ثم علی بن الحسین، ثم محمد بن علی، ثم جعفر بن محمد، ثم موسی جعفر، ثم علی بن موسی، ثم محمد بن علی، ثم انت یا مولای .
فقال علی ( علیه السلام) : و من بعدی الحسن ابنی، فکیف للناس بالخلف من بعده؟
قال: قلت، وکیف ذاک یا مولای؟
قال: لانه لایری شخصه، ولا یحل ذکره باسمه حتی یخرج فیملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا
قال: فقلت: اقررت، واقول ان ولیهم ولی الله، وعدوهم عدو الله، وطاعتهم طاعة الله، ومعصیتهم معصیة الله، اقول ان المعراج حق، والمسالة فی القبر حق، و ان الجنة حق، و النار حق، والصراط حق، و المیزان حق، والمیزان حق، والمیزان حق، وان الساعة آتیة لاریب فیها، وان الله یبعث من فی القبور، واقول ان الفرائض الواجبة بعد الولایة الصلاة، والزکاة، والصوم، والحج، والجهاد، والامر بالمعروف و النهی عن المنکر .
فقال علی بن محمد ( علیهماالسلام) : یا اباالقاسم! هذا والله دین الله الذی ارتضاه لعباده فاثبت علیه، ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا وفی الآخرة (34) .
عبدالعظیم حسنی فرمود: بر آقا و مولای خود علی بن محمد ( علیهماالسلام) وارد شدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: مرحبا ای ابوالقاسم! تو حقا از دوستان ما هستی .
عبدالعظیم گفت: عرض کردم: ای پسر پیغمبر! میل دارم عقائد دینی خود را بر شما عرضه بدارم، اگر مورد پسند باشد بر او ابت باشم تا به لقای خداوند برسم .
امام ( علیه السلام) فرمود: عقائد خود را اظهار نما .
گفت: عرض کردم: من معتقدم خدا یکی است و مانند او چیزی نیست، و از دو حد ابطال و تشبیه بیرون است، خداوند جسم و صورت و عرض و جوهر نیست، بلکه پروردگار اجسام را جسمیت داده و صورت ها را تصویر فرموده، و اعراض و جواهر را آفریده است، او خداوند همه چیز و مالک و محدث اشیاء است . عقیده دارم محمد ( صلی الله علیه و آله وسلم) بنده و فرستاده ی او خاتم پیغمبران است، و پس از وی تا روز قیامت پیغمبری نخواهد بود، شریعت وی آخرین شرایع بوده و پس از او دینی و مذهبی نخواهد آمد . عقیده ی من درباره ی امامت این است که امام بعد از حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله وسلم) امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ( صلی الله علیه و آله وسلم) است، بعد از او حسن، پس از وی حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی ( علیهم السلام)، بعد از اینها امام مفترض الطاعه شما هستید .
در این هنگام حضرت هادی ( علیه السلام) فرمود: پس از من فرزندم حسن امام است لیکن مردم درباره ی امام بعد از او چه خواهند کرد؟
گوید: عرض کردم: ای مولای من! مگر جریان زندگی امام بعد از او از چه قرار است؟
فرمود: امام بعد از فرزندم حسن شخصش دیده نمی شود و اسمش در زبانها جایز نیست تا آن گاه که از پس پرده غیب بیرون شود و زمین را از عدل و داد پر نماید، همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد .
عبدالعظیم گفت: عرض کردم: به این امام غائب هم معتقد شدم و اکنون می گویم: دوست آنان دوست خدا، و دشمن ایشان دشمنان خدا هستند . طاعت آنان طاعت پروردگار و معصیت و نافرمانی از آنها موجب معصیت اوست . من عقیده دارم که معراج و پرسش در قبر و هم چنین بهشت و دوزخ و صراط و میزان حقند، و روز قیامت خواهد آمد و در وجود آن شکی نیست، و خداوند همه ی مردگان را زنده خواهد کرد، و نیز عقیده دارم که واجبات بعد از اعتقاد به ولایت و امامت عبارت اند از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر .
در این هنگام حضرت هادی ( علیه السلام) فرمود: ای ابوالقاسم! به خدا سوگند این معتقدات شما دین خداست که برای بندگانش برگزیده، بر این عقیده ثابت باش خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد .
*********************************
پی نوشتها:
29) شعب المقال، النراقی، ص 70 - 71 ر . ک: مقاله «عظمت شخصیت عبدالعظیم حسنی ( علیه السلام)» ، سید جعفر شهیدی، مجله علوم حدیث، ش 1 .
30) البقرة/148 .
31) کمال الدین 1/36; الاحتجاج 2/249 .
32) معانی الاخبار ص 139، باب معنی الرجیم .
33) کمال الدین، ب 28، ح 3 .
34) الامالی للصدوق 419; روضة الواعظین 31; کفایة الاثر 286 .
- وبلاگ رامین عشقی
- بازدید: 788
- 2