الگو بودن بزرگان حوزه
انسان در همه مسائل خود از جمله مسائل معنوی، احتیاج به الگو دارد. اگر شعرای جوان را نگاه کنیم، می بینیم یا استادی دارند که آنها را آموزش می دهد که به چه سبکی شعر بگویند یا باید مسیر بسیار طولانی را طی کنند و منتظر باشند که چیزی از درونشان بجوشد و به تدریج آن ها را صاحب سبک کند و در آخر هم گاهی سبک، مخلوط و مرکبِ غیر قابل تشخیصی می شود. درمسائل معنوی، نیاز انسان به استاد و نزدیک شدن به افکار او باید بیشتر باشد؛ و گرنه رشد سریع و کاملی نخواهد داشت.
انسان در ارتباط با الگو، ناخودآگاه از او تأثیرات زیادی می گیرد؛ مانند خطّاط که ناخودآگاه در خط از استاد خود پیروی می کند و این پیروی را کسی که مسلّط به خطاطی است متوجه می شود.
الحمدلله حوزه علمیه، بزرگانی دارد که برای همه الگو هستند؛ آیت الله بهجت قدّس سرّه یا بعضی از بزرگان دیگر واقعاً الگوهایی برای جوانان ما هستند؛ مخصوصاً در این ایام که از یمین و شمال، آفت برای جوان ها می آید و به ویژه در مسائل اخلاقی که بعضی از افراد، ادعاهای بی پایه و اساس می کنند و مردم را از طریق مستقیم، دور می کنند.
آیت الله کشمیری قدّس سرّه این جمله را مکرّر می فرمودند که: «من زیاد مطالعه کردم؛ راهی که انسان را سالم به مقصد برساند، راه علمای زاهدِ راه رفته است».
ایشان درباره مرحوم آیت الله قاضی قدّس سرّه می فرمودند: «تنها چیزی که در مرحوم قاضی، خیلی روشن بود و من می دیدم، این بود که دائما توجهاتش بالا بود و پایین نمی آمد؛ غرق در یاد حقّ تعالی بود و در مسائل جزیی، پایین نمی آمد».
این راه، راهی است که به حسب لطافتی که دارد، هم طالب، زیاد دارد و هم دشمن. طلب این مسیر به طور فطری در انسان وجود دارد. نوجوان هایی دیده می شوند که شیفته این مسیر هستند و دوست دارند به اعتدال انسانی برسند؛ اما راه پر نشیب و فرازی است و بهترین راهنما قرآن و اهل بیت علیهم السلام و سیره بزرگان حوزوی است که امتحاناتشان را پس داده اند و پاک و زلال از این امتحانات، خارج شده اند. این بزرگان، الگوهای ما هستند که ما را به خدای متعال و اهل بیت علیهم السلام برسانند. اگر این الگوها که طبق قاعده حرکت کردند و راه را مى شناختند و دست در دست معصوم داشتند برای ما نبودند، طىّ این مسیر برای ما ممکن نبود.
درباره مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل می کردند که ـ مخصوصاً در اواخر عمرشان ـ هنگام سحر، وقتی می خواستند برای نماز شب وضو بگیرند و مشغول نافله شوند، مدتی طول می کشید؛ بین راه، این چند قدم را گریه ها می کردند و عشق و حالی با حقّ تعالی داشتند. کتاب های ایشان، کتاب های بسیار خوبی است. ایشان می تواند الگوی خوبی حتّی برای نسلهای آینده باشد.
---------------
منبع: بنیاد هاد
- وبلاگ جاهدکاظمی
- بازدید: 1174
- 1