اصول تربيتي در کتاب جنود عقل و جهل امام خميني(قدس سرّه)

تاریخ ارسال:ش, 12/26/1396 - 22:58
 کتاب جنود عقل و جهل

«حکیم، وقتی الهی و عالم هنگامی ربّانی و روحانی شود که علمش الهی و ربّانی باشد و اگر علمی از توحید و تجرید فرضا بحث کند، ولی حق طلبی و خدا خواهی او را به این بحث نکشانده باشد... علمش آیت و نمونه و نشانه نیست و حکمتش الهیّه نیست، بلکه نفسانیه و طبیعیّه است».

پرسش: اصول تربیتی که در کتاب جنود عقل و جهل امام خمینی(قدس سرّه) به آن اشاره شده کدام ها هستند؟
پاسخ:
در جهت پاسخ به این سوال ،نخست مناسب است به معنا و مفهوم اصول تربیت، پرداخته شود و سپس به اصول تربیتی در این اثر ارزشمند امام راحل اشاره شود.
الف) معناشناسی واژه «اصول» تربیتی
در علوم تربیتی به معنای قاعده عامی است که می توان آن را به منزله دستورالعملی کلی در نظر گرفت و از آن به عنوان راهنمای عمل استفاده کرد.(1)
برخی اهل لغت آن را به معنای بنیان و تکیه گاه تعریف کرده اند. از این رو برخی محققان «اصول تربیت» را مبنای رفتار شاگرد و معلم تلقی کرده و آن را اساس رفتار پرورش دانسته اند.(2)
بنابراین در اصطلاح مباحث تربیتی «اصول» تکیه گاههای نظری و عملی تربیت است که بر اساس آن روش ها و شیوه های تربیتی را اخذ می کنند و به عنوان راهکارهای اساسی، در فعالیت های تربیتی مورد استفاده قرار می دهند. به عنوان مثال در نظام تربیتی اسلام، اصول عبارت از مفاهیم و تکیه گاههای نظری است که از مطالعه در متن قرآن، احادیث و سیره نبوی و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ کشف، استخراج و تدوین می شود.(3) با این مقدمه به استخراج برخی اصول تربیتی از کتاب جنود عقل و جهل می پردازیم.
ب) اصول تربیتی در کتاب گرانسنگ جنود عقل و جهل
برخی از اصول تربیتی که در این کتاب مطرح شده به طور اجمال چنین است.
1. اصل اعتدال
یکی از اصول حاکم در تربیت، اصل اعتدال است، چه آدمی پیوسته میان دو حد افراط و تفریط در نوسان است و آسیب های اخلاقی و تربیتی نیز عمدتاً از عدم اعتدال ناشی می شود.(4) اعتدال، اصلی است که آموزه های دینی نیز به آن متذکر شده اند.
با تأسی از این تعالیم، امام نیز آن را از نظر دور نداشته و در این اثر بدان توجه کافی مبذول داشته است.
مرحوم امام، اول به تعریف عدالت و سپس به تقسیم بندی، و نیز نقش آن در بخش های مختلف معارف اشاره می کند و می فرماید: «بدان که عدالت عبارت است از: حد وسط بین افراط و تفریط. و آن از امّهات فضایل اخلاقیه است، بلکه عدالت مطلقه، تمام فضایل باطنیه و ظاهریه و روحیه و قلبیه و نفسیه و جسمیه است».(5)
ما برای جلوگیری از اطاله کلام فقط به توضیح قسم چهارم می پردازیم، سپس می فرماید عدالت یک معنای مطلق است و دارای زیر شاخه های ذیل است:
الف) اعتدال در مظهریت اسماء و صفات و تحقق به آن.
ب) اعتدال در جلوه معارف الهیّه و جلوه های توحید در قلب اهل معرفت.
ج) اعتدال در عقاید و حقایق ایمانیّه.
د) اعتدال در اخلاق نفسانیّه، که اعتدال قوای ثلاثه است، یعنی، قوه شهویّه و غضبیّه و شیطانیّه.(6)
انسان زمانی می تواند ادعا کند که در اخلاق اسلامی عدالت را رعایت کرده و به اعتدال رسیده است که در ارضاء این سه قوه دچار افراط و تفریط نشود، بلکه هر کدام را به اندازه ای که معقول است، ارضاء کند.
بنابراین مربیان باید متربیان خود را به گونه ای تربیت کنند که در ارضاء و کنترل این سه قوه از حد اعتدال خارج نشوند و راه اعتدال را در پی گیرند.
2. اصل تغییر پذیری انسان
از اصولی که زیربنای پرداختن به مباحث تربیتی انسان است، اصل تغییر پذیری خلق و خوی آدمی است، اینکه خلق و خوی زشت آدمی و به اصطلاح رذایل اخلاقی او، در سایه تربیت قابل تغییر است.
فلسفه تربیتی اسلام ناظر به این معناست که جوهره ارسال رسل برای تربیت و تزکیه انسان از آلودگی ها و ایجاد تحولات در خلق و خوی اوست.(7)
امام می فرماید: این که معروف است: «فلان خلق زشت یا فلان صفت رذیله از ذاتیّات است و قابل تغییر نیست»، اصلی ندارد و حرفی بی اساس و ناشی از قلّت تدبّر است و عدم تغییر و تبدیل ذاتیّات را به این باب ربطی نیست، بلکه با ریاضات و مجاهدات، تمام صفات نفسانیّه را می توان تبدیل (نمود) و تغییر داد، حتّی جبن و بخل و حرص و طمع را می توان مبدّل به شجاعت و کرم و قناعت و عزّت نفس نمود.
پس بر انسان سالک راه حق و طالب سعادت و نجات، لازم و متحتّم است که تا در این چند روزه که مهلت است و از عمر دنیای او ـ که مورد تغییر و تبدیل و نشئه اختیار و نفوذ اراده است ـ چند صباحی باقی مانده، با جدّیت کوشش کند و صفحه نفس خود را عرضه به قرآن خدا و أحادیث معصومین ـ علیهم السلام ـ که موازین حق و باطل و طرق تمیز سعادت و شقاوتند ـ نماید... .(8)
در جای دیگر نیز به این اصل اشاره می کند: این که می گویند: «فلان خلق، فطری و جبلّی است و قابل تغییر نیست، کلامی است بی اساس، و پایه علمی ندارد. (زیرا) این مطلب، علاوه بر آن که برهانی است در فلسفه، و وجدانی نیز هست، شاهد بزرگش آن است که در شریعت مطهّره، تمام اخلاق فاسده مورد نهی واقع شده است و برای علاج آنها دستور داده شده، و تمام اخلاق حسنه مورد امر است و برای تحصیل آنها نیز دستور رسیده است».(9)
3. اصل ارتباط باطن و ظاهر
باطن و ظاهر آدمی، دو جلوه از واقعیت وجودی او را تشکیل می دهند، باطن انسان، نمود واقعی و ظاهر، نمود کم و بیش سطحی را شامل می شود، این دو جلوه رابطه معنادار و عمیق با یکدیگر دارند.(10) طبق این اصل اعمال و رفتار آدمی در نفس او تاثیر می گذارند.
امام خمینی(ره) در این مورد می فرمایند: «به واسطه رابطه بین روح و قوای ظاهره، اعمال ظاهره، در روح آثار بسیار روشن به ودیعه می نهد. و به واسطه اعمال خوب و بد و زشت و زیبا، ملکات حسنه و فاضله و ملکات سیّئه و خبیثه پیدا می شود، و تشکیل باطن و زمینه نسخ ملکوتی حاصل می شود.
مثلا با تکرار اذکار واعمال صالحه، ملکات فاضله درروح ونفس انسان حاصل می‌شود، و با انجام گناهان و رذایل اخلاقی روح انسان کدر می شود.
و از آنجا که اعمال قبیحه و سیّئه ـ نوعاً مطابق لذّت و شهوت ـ درنفس تأثیر عمیق می گذارد، در شرایع آسمانی از آنها شدیداً جلوگیری شده، و ترک جمیع افراد طبیعت گناه را خواسته اند. لکن در اعمال حسنه و حسنات اذکار و اعمال، نوعاً به انجام یک فرد و یک مورد یا چند فرد قانع نشده و تکرار آن را خواسته اند، چون تأثیر آنها در روح خیلی کند و کم است و چون مخالف شهوات و لذّات نفسانی است، نوعا از روی بی رغبتی و ادبار نفس بجا می آید، و حضور قلب و اقبال روح در آنها نیست. پس آثار آنها در روح و باطن بسیار کم است، و ملکوت نفس از آنها خیلی کم متأثر می شود».(11)
4. اصل توجه به توحید
اصلی که امام آن را اصل الاصول معرفی می کند و خود توجه تام به آن دارد، اصل توجه به توحید قلبی در تربیت اخلاقی است.
در اهمیت این اصل امام نخست به این امر اشاره می کند که دغدغه اصلی و محور مباحث عالم و حکیم در مباحث، باید حق طلبی و خداخواهی باشد، سپس می فرماید علمی که در آن توحید مدّنظر نباشد، آیت الهی نیست و تأثیرگذار نخواهد بود.
بیان امام چنین است: «حکیم، وقتی الهی و عالم هنگامی ربّانی و روحانی شود که علمش الهی و ربّانی باشد و اگر علمی از توحید و تجرید فرضا بحث کند، ولی حق طلبی و خدا خواهی او را به این بحث نکشانده باشد... علمش آیت و نمونه و نشانه نیست و حکمتش الهیّه نیست، بلکه نفسانیه و طبیعیّه است».(12)
علم توحید و توحید علمی مقدمه است برای حصول توحید قلبی، که توحید عملی است، و با تعمّل و تذکر قلبی حاصل می شود.
جمیع علوم شرعیّه مقدمه معرفت الله و حصول حقیقت توحید است در قلب - که آن صبغة اللّه است... علم فقه، مقدمه عمل است و اعمال عبادی، خود، مقدمه حصول معارف و تحصیل توحید و تجرید است... و همین نحو، علم به منجیات و مهلکات در علم اخلاق، مقدمه (است) برای تهذیب نفوس، که آن نیز مقدمه است برای حصول حقایق معارف و لیاقت نفس برای جلوه توحید... .(13)
سرانجام می فرماید: «منظور ما این است که مقصد قرآن و حدیث، تصفیه عقول و تزکیه نفوس است برای حاصل شدن مقصد اعلای توحید. (لکن) غالباً شرّاح احادیث شریفه و مفسرین قرآن کریم این نکته را، که اصل اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسری از آن گذشته اند و جهاتی را که مقصود از نزول قرآن و صدور احادیث به هیچ وجه نبوده را مورد بحث و تدقیق و فحص و تحقیق قرار داده اند.(14)
شهید مطهری در مورد اهمیت اصل توحید در تربیت انسان می گوید: «خداشناسی یگانه منطق صحیح و درست و مستحکم انسانیت است، پایه اصلی تقوا و پاکدامنی و راستی و درستی و شجاعت و شهامت و فداکاری است، مبنای انسانیت و منشاء امتیاز واقعی انسان از حیوان است. تنها خداشناسی است که می تواند جانشین منطق منفعت پرستی و خودپرستی گردد.(15)
بنابراین از دیدگاه امام خمینی(ره) یکی از مهم ترین اصولی که باید مورد توجه مسئولین امر تربیت واقع شود، اصل توحید است چرا که درسایه این اصل، تربیت و اخلاق اسلامی معنا و مفهوم پیدا می کند.
امام در جای دیگر هم به مناسبت به این امر اشاره می کند.
«حقیقت توحید، اصل اصول معارف است، و اکثر فروع ایمانیه و معارف الهیه و اوصاف کامله روحیّه و صفات نورانیّه قلبیّه از آن منشعب می شود... مثلاً، توکل به خدای تعالی یکی از فروع توحید و ایمان است».(16)
خلاصه آنکه می توان گفت مجموعه ای از اصول تربیتی در کتاب حدیث جنود عقل و جهل حاکم است که بررسی تک تک آنها با توجه به متن آن از حوصله این نوشتار بیرون است، ما تنها به چهار اصل مهم. اصل اعتدال، اصل تغییر پذیری خلق و خوی انسانی، اصل ارتباط باطن و ظاهر انسانی و اصل توجه به توحید پرداختیم و مطالعه تفصیلی را به عهده پرسشگر گرامی می گذاریم.
و سخن نهایی، یک گلچین تربیتی از این کتاب نفیس.
ای عزیز تا این نعمت بزرگ الهی و این نقد عمر خداداد، موجود است، برای روزهای گرفتاری و بیچارگی، همتی کن و خود را از آن سختی ها و بد بختی ها که در پیش رو داری نجات ده... .(17)
__________________________________________
پی نوشت:
1.داودی، محمد، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ (تربیت اخلاقی)، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، 1388ش، ص77
2. شرفی، محمد رضا، تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه های امام خمینی(ره)، تهران، انتشارات پنجره، چاپ دوم، 1381ش، ص63.
3. همان.
4. همان، ص68.
5. موسوی خمینی، سید روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ سوم، 1378ش، ص148.
6. همان، ص149.
7. تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه های امام خمینی(ره)، همان، ص73.
8. شرح حدیث جنود عقل و جهل، همان، ص52.
9. همان، ص380.
10. تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه های امام خمینی(ره)، همان، ص65.
11. اقتباس از: شرح حدیث جنود عقل و جهل، همان، ص391.
12. شرح حدیث جنود عقل و جهل، همان، ص9.
13. همان، ص10.
14. همان، ص11ـ12.
15. مطهری، مرتضی، حکمت و اندرزها، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، ص15.
16. همان، ص90.
17. همان، ص53.
______________________________________________
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، 1378ش.
2ـ تربیت اسلامی با تاکید بر دیدگاه های امام خمینی(ره)، محمد رضا شرفی، تهران، نشر پنجره، چاپ دوم، 1381ش.
3ـ سیره تربیتی پیامبرو اهل بیت ـ علیهم السلام ـ (تربیت اخلاقی)، محمد داودی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، 1388ش.

 

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط