حیات قرآن

تاریخ ارسال:ش, 01/11/1397 - 19:48
حیات قرآنی
حاج شیخ جعفر ناصری

تمام مدح های قرآن کریم، مربوط به اهل بیت علیهم السلام و تمام بدی های آن، مربوط به دشمنان اهل بیت علیهم السلام است؛ اما انسان باید نور داشته باشد و بر قواعد، مسلط باشد تا بفهمد در آیات قرآن، مراد از فرعون و هامان و قارون و … چه کسانی هستند. طبق روایات، زمانی که امام زمان ـ علیه السلام ـ ظهور می کنند، پشت مسجد کوفه، کلاسهایی برای آموزش قرآن تشکیل می دهند که مردم، تفسیر و تأویل آیات را نسبت به اهل بیت علیهم السلام بدانند. اگر کسی الگوهای خوب و بد را در قرآن جدا کند و با تسلط بر قواعد، تاریخ اسلام را مرور نماید، می‏ بیند که قرآن بر تاریخ صدر اسلام و حتی زمان های دیگر نیز منطبق می شود؛ مثلاً ظاهر کلمه ای در قرآن، مربوط به زمان فرعون است؛ ولی باطن آن کلمه، مربوط به زمان نزول است و منطبق بر فرد یا افرادی می‏ شود. اگر کسی به تاریخ مراجعه کند، سیر انطباق آیات قرآن بر افراد مختلف در طول تاریخ را در روایات پیدا می کند. ابوبصیر می گوید: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ـ علیه السلام ـ : إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِ‏ قَوْمٍ هادٍ؟ فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ـ صلی الله علیه و آله ـ الْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ ـ علیه السلام ـ الْهَادِی. یَا أَبَا مُحَمَّدٍ هَلْ مِنْ هَادٍ الْیَوْمَ؟ قُلْتُ: بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ! مَا زَالَ مِنْکُمْ هَادٍ بَعْدَ هَادٍ حَتَّى دُفِعَتْ إِلَیْکَ. فَقَالَ: رَحِمَکَ اللَّهُ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَوْ کَانَتْ‏ إِذَا نَزَلَتْ‏ آیَهٌ عَلَى‏ رَجُلٍ‏ ثُمَ‏ مَاتَ‏ ذَلِکَ الرَّجُلُ مَاتَتِ الْآیَهُ مَاتَ الْکِتَابُ وَ لَکِنَّهُ حَیٌّ یَجْرِی فِیمَنْ بَقِیَ کَمَا جَرَى فِیمَنْ مَضَى؛ از امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره آیه إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِ‏ قَوْمٍ هادٍ پرسیدم؛ فرمود: «رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ منذر است و علی ـ علیه السلام ـ هادی است. ای ابامحمّد! آیا امروز هادی وجود دارد؟» گفتم: «بله،فدایت شوم! از خاندان شما پیوسته هادی پس از هادی هست تا امروز که هدایتگری، به شما سپرده شده است». امام فرمود: «خدا تو را رحمت کند ای ابامحمّد! اگر چنین بود که آیه ای برای مردی نازل می شد، سپس او می مُرد، آیه نیز می مرد، و قرآن نیز می مرد؛ ولی قرآن زنده است و همان گونه که درباره گذشتگان جریان داشت، درباره آیندگان نیز جریان دارد». سنّت خدا بر این بوده است که باطن قرآن، مخفی باشد. ببینید اگر انسان، بخواهد یک مغز بادام را از طبیعت بگیرد، آن مغز خالص چگونه پوشیده و محفوظ است؟ یک پوست نازک بر روی آن است، روی آن پوست نازک، یک پوست خشن است و روی پوست خشن، یک پوست سبز دیگر است. آن پوست سبز و مشابه آن به درختی که در بین صدها درخت، ثمر داده و از بین نرفته متصل شده است. سنّت در عالم این است که هر مغزی، پوششی سخت، روی آن باشد. قرآن و تشیّع همانندمغزی است که این‏ علوم، پوششِ آن است؛ ولی مردم دوست دارند به پوسته آن مشغول باشند.
-------------
پی نوشت ها:
۱. الغیبه للنعمانی، ص ۳۱۸.
۲ . اصول کافی، ج۱، ص۱۹۲.
---------------
منبع:بنیاد هاد

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط