غریب آشنا
عطر رسالت طوس، مدینه دیگری است؛ چرا که خورشید مدینه در آن آرمیده علی بن موسی الرضا، پاره تن و رسول مدنی است. او عطر و بوی رسالت را از مدینه به ایران آورده است، آن هنگام که راه مدینه تا طوس را پیمود و از برکت این هجرت، ایران برای همیشه در چشم انداز پرتو امامت قرار گرفت. آن بزرگوار به هنگام وداع دردمندانه با تربت احمدی، گردی از ایمان آن مزار برگرفت و بر این خاک پاشید و سرزمین عجم را، با پیام رسول حق عجین نمود و سرزمین سلمان را، بیمه خط اهل بیت کرد. غریب خراسان، آشنای دل ها و دیده های آشناست. می گویید نه؟ به امواج زائران و حلقه های طائفان بر مرقدش بنگرید، به دل های شیدایی که کبوتر حرم او نیز و جان های مشتاقی که دلداده این کویند. آه از آن انگور مسموم که رضای آل محمد صلی الله علیه و آله را به رضوان برد! وای از آن زهر جفا که امام جواد را یتیم کرد و داد از آن مرگ غریبانه که معصومه را در حسرت دیدار برادر، گریان نمود! خلاصه زندگانی حضرت رضا علیه السلام در روز جمعه، یازدهم ذیقعده سال 148ق، درحالی که شانزده روز از شهادت امام جعفر صادق علیه السلام می گذشت، در شهر مدینه به دنیا آمد. امام صادق علیه السلام آرزو داشت آن حضرت را ببیند. امام کاظم علیه السلام در این باره می فرماید: پدرم جعفربن محمد علیه السلام مکرر به من می فرمود: «عالم آل محمد در صُلب توست. ای کاش او را درک می کردم! او هم نام امیرمؤمنان علی علیه السلام است». امام رضا تا سال 183ق، یار و همراه پدر بزرگوار خویش، امام موسی کاظم علیه السلام بود تا این که در 35 سالگی و پس از شهادت آن حضرت، امامت و هدایت امت اسلامی را برعهده گرفت. ایشان پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیله مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایتعهدی مأمون و گذشت سه سال، در 55 سالگی به دست آن دژخیم بد اندیش به شهادت رسید. شفاعتش در روز محشر، شامل همه مؤمنان راستین باد. القاب نام اصلی حضرت رضا، علی و کنیه معروفش ابوالحسن است؛ البته علامه مجلسی می نویسد: «کنیه آن حضرت در میان خواص، ابوعلی بوده است». آن حضرت به سبب برخورداری از کمالات اخلاقی بسیار، القاب زیبا و جامعی داشتند که هر یک، گویای پیام خاصی درباره حضرت است. القاب آن حضرت عبارت است از: سراج اللّه ، نورالهدی، قُرّة عین المؤمنین، الفاضل، الصابر، الوفیّ، الصدیق، الولی، الزکی، سلطان الانس و الجن، ضامن الاُمّه، الداعی الی اللّه ، زین المؤمنین، غریب الغرباء، معین الضعفاء، الراضی الی اللّه ، شمس الشموس، انیس النفوس و غیظ الملحدین. محبوب فراگیر رایج ترین لقب امام هشتم، رضا است. برخی تاریخ نگاران گمان کرده اند مأمون هنگام سپردن مقام ولایتعهدی، این لقب را برای آن حضرت برگزید؛ در حالی که پیش از آن، امام کاظم علیه السلام آن حضرت را به نام رضا ملقب ساخته بود. سلیمان بن ابی حَفص نقل می کند: موسی بن جعفر علیه السلام فرزندش را به نام رضا می خواند و سفارش می فرمود که شما نیز او را به این نام بخوانید. هم چنین در روایتی، احمد بزنطی از امام جواد علیه السلام می پرسد که گروهی می پندارند مأمون لقب رضا را برای پدرتان انتخاب کرده؛ زیرا او ولایتعهدی خلیفه را پذیرفته و بدان خشنود شده است. آن حضرت در پاسخ فرمود: «به خدا سوگند دروغ می گویند و نسبت ناروا می دهند. خداوند پدرم را رضا نامید؛ زیرا در آسمان از او راضی است و پیامبر و امامان در زمین از او خشنود هستند». بزنطی می پرسد: مگر این ویژگی در اجدادتان نبوده است. امام می فرماید: «آری، ولی مخالفان نیز هم چون موافقان از پدرم راضی بودند؛ از این رو، تنها او رضا نامیده شده است». تبار وال چراغ وجود حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در خانه ای روشن شد که پدر خانواده، بنده نیک خدا، امام کاظم علیه السلام و مادر او، بانوی مکرمه و پاکدامنی چون تُکْتَم بود. تکتم، بسیار خردمند و از شریف زادگان عجم بود و نزد ام حمیده، مادر امام کاظم علیه السلام ارزش و احترام ویژه ای داشت. وی نام های بسیاری داشت که هر یک تداعی کننده ویژگی ای متعالی در شخصیت او بود. به سبب وقار بسیار، به «سَکَن» معروف بود. به دلیل نورانیت به «نجمه» شهرت داشت. تیزبینی و همت والای وی، موجب شده بود که او را «صَقره»نامگذاری کنند. نام «طاهره»، به مناسبت پاکی وی از آلودگی ها بوده است که پس از ولادت امام رضا علیه السلام ، از سوی امام کاظم علیه السلام به این نام شهرت یافت. وصایت و امامت امامان معصوم برای جلوگیری از گمراهی مردم، همواره جانشین پس از خود را معرفی می کردند. امام موسی کاظم علیه السلام نیز در حضور بسیاری از اصحاب خود مانند محمدبن اسحاق، علی بن یقطین، حسین بن مختار، داود بن سلیمان، نصربن قابوس و محمد بن سنان، فرزندش رضا علیه السلام را جانشین پس از خود معرفی کرده است. علامه مجلسی در کتاب پر ارج بحارالانوار، 48 روایت را در این باره نقل می کند. داودبن کثیر رقی می گوید: به امام موسی بن جعفر علیه السلام عرض کردم فدایتان شوم، امام ما پس از شما کیست؟ امام به فرزندش حضرت رضا علیه السلام اشاره کرد و فرمود: «امام شما پس ازمن اوست». دشمنان دوست نم در گذر زمان برخی از خوبان روزگار، به علت دنیا دوستی و حفظ مقام و موقعیت اجتماعی، از مسیر حق منحرف می شوند. پس از شهادت امام کاظم علیه السلام هم، به رغم روایات فراوان آن حضرت و آشکار بودن نشانه های امامت در سیره و سیمای امام رضا علیه السلام ، برخی منکر امامت آن حضرت شدند و به واقفیه شهرت یافتند. حتی برخی از سردمداران آن گروه مانند زیادبن مروان قندی، احادیثی از امام هفتم در این باره شنیده و برای دیگران نقل کرده بود، ولی برای این که از واگذاری اموال امام کاظم علیه السلام به حضرت رضا علیه السلام خودداری کند، امامت آن حضرت را انکار کرد. پس از آن، امام رضا علیه السلام نامه هایی نوشت و عقیده آنان را با دلایل محکم باطل کرد، ولی هیچ کدام از باور اشتباه خود دست برنداشتند. خود امام کاظم علیه السلام نیز پیدایش چنین حرکتی را پیش بینی کرده و فرموده بود: «هر کس امامت فرزندم را انکار کند، مانند کسی است که در حق علی بن ابی طالب ستم نموده و امامت و جانشینی او را پس از رسول خدا انکار کرده است». جلوه های بندگی از آن جا که پیشوایان دینی، همه کمالات خود را از رهگذر معنویت و خدا محوری در کارها به دست آورده اند، باید در تمام کاوش های ابعاد شخصیتی حضرت رضا نیز، بررسی جنبه معنوی ایشان مورد اهمیت قرار گیرد. از آن چه از جلوه های بندگی آن حضرت در آینه روایات و تاریخ به دست ما رسیده، می فهمیم که حضرت ثامن الحجج علیه السلام شب ها کم می خوابید و بسیاری از شب را با عبادت سپری می کرد. روزهای اول، وسط و آخر هر ماه را روزه می گرفت و می فرمود: «روزه این چند روز، مثل روزه تمام عمر است». بسیار قرآن تلاوت می کرد و پاسخ او به هر پرسشی از آیات قرآن بود. انس ایشان با قرآن چنان بود که حتی در بستر خواب نیز آن را تلاوت می کرد. به نماز اول وقت اهمیت می داد و در روزهایی که روزه بود، نخست نماز می خواند و سپس افطار می کرد. نماز جعفر طیار می خواند و همواره ذکر خدا بر لب داشت. سیره اخلاقی اخلاق پسندیده، عامل بسیار تأثیرگذاری در گرایش انسان به سوی خداست. خداوند در قرآن کریم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به خلق نیکو ستوده، رمز موفقیت ایشان را نیز در اخلاق ارزنده وی می داند. رفتار و مَنِش پیشوایان دینی ما، تجلی اخلاق پیامبر بود. ابراهیم بن عباس که مدت طولانی محضر امام رضا علیه السلام را درک کرده و از آن منبع فیض الاهی بهره های فراوان برده بود، درباره سیره اخلاقی امام چنین می گوید: هیچ گاه ندیدم آن حضرت با سخن خود کسی را آزار دهد یا اهانت کند. کلام هیچ کس را تا پایان قطع نمی کرد. به نیازمندان کمک می کرد و هرگز در حضور دیگران آب دهان به زمین نمی انداخت. با خدمتکاران به نرمی سخن می گفت و به هنگام نشستن در حضور دیگران، به چیزی تکیه نمی داد. برخورد شایسته امام رضا علیه السلام به گونه ای بود که ابن ابی عَبّاد وزیر مأمون نیز وی را ستوده و گفته است: علی بن موسی، در تابستان روی حصیر می نشست و دور از چشم مردم، جامه خشن می پوشید و در هنگام رو به رو شدن با مردم، لباس بهتر به تن می کرد تا کارش، خودنمایی به زهد تلقی نشود. گنجینه فضیلت اخلاق فردی و اجتماعی امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، مایه جلب محبت مردم شده بود، به طوری که همه موافقان و مخالفان از وی خشنود بودند. ایشان در حقیقت، گنجینه فضیلت ها بود. آن حضرت، بسیار صدقه می داد، به ویژه در شب های تاریک و پنهانی. همواره متبسم و خوشرو بود و قهقهه نمی زد. اگر کسی از او کمک می خواست، با تواضع او را یاری می کرد. با خدمتکاران کنار یک سفره می نشست و غذا می خورد. خدمتکاری را که مشغول غذا خوردن بود، برای کاری فرا نمی خواند. بهترین قسمت غذای خود را برای نیازمندان می فرستاد. اگر غذایی از حد نیاز بیشتر می آمد، آن را هرگز دور نمی ریخت. اهل اسراف نبود و حتی با دیدن میوه نیم خورده ناراحت می شد. غذای خود را با نمک آغاز می کرد. با بوی خوش خود را خوشبو می ساخت.محاسن خود را خضاب می نمود و در تشییع جنازه مسلمانان شرکت می کرد. میهمان نوازی هنگامی که میهمانی به محضر امام رضا علیه السلام می آمد. ایشان به اندازه توانایی خود از وی پذیرایی می کرد و راضی نمی شد میهمان کارهای منزل را انجام دهد. یک روز بر امام رضا علیه السلام میهمانی آمد و تا هنگام شب با ایشان صحبت می کرد. ناگهان نور چراغ کمسو شد. آن مرد دستش را برای درست کردن چراغ دراز کرد، ولی امام به سرعت مانع کار او شدند و خودشان آن را تنظیم نمودند و فرمودند: «ما میهمان را به کار نمی گیریم». امام رضا علیه السلام با چنین کارهای به ظاهر کوچک، درس های بزرگی به یاران خود می دادند. گفتار نیکو امام رضا علیه السلام در برخوردهای اجتماعی، بهترین عبارات را به کار می بردند و مواظب بودند کسی از ایشان نرنجد. محمدبن فَضْل می گوید: امام رضا علیه السلام در عید فطر به یکی از خادمانش فرمود: «خداوند اعمال شما و ما را بپذیرد». سپس نماز عید فطر را بر پا نمودند. روز عید قربان هم به همان غلام فرمود:«خداوند از ما و شما قبول کند». به امام عرض کردم: ای پسر رسول خدا، در روز عید فطر جمله ای گفته ای و در عید قربان غیر آن؟ امام فرمود: «در عید فطر گفتم از تو و ما بپذیرد؛ زیرا کار او مانند کار ما بود. هر دو در ماه رمضان روزه گرفته بودیم، ولی در عید قربان گفتم: خداوند از ما و شما بپذیرد؛ زیرا ما توانایی قربانی کردن داریم و او نمی تواند قربانی کند. پس کار ما غیر کار او بود». به این ترتیب، حضرت رضا علیه السلام حتی در برخوردهای ساده به عزت دیگران احترام می گذاشت. تعیین مزد روزی امام رضا علیه السلام با یکی از یاران خود به نام سلیمان بن جعفر برای انجام کاری بیرون رفته بودند. نزدیک غروب، سلیمان خواست به منزل خود برود، ولی امام او را به منزل خویش دعوت کرد. غلامان در منزل مشغول کار بودند و شخص بیگانه ای به آنان کمک می کرد. امام پرسید: او کیست؟ گفتند: او را اجیر کرده ایم به ما کمک کند. امام فرمود: برایش چقدر مزد معین کرده اید؟ گفتند: چیزی به او می دهیم. امام به شدت عصبانی شدند. سلیمان در این لحظه به امام گفت: چرا خودتان را ناراحت می کنید؟ امام فرمود: «من دستور داده ام تا مزد کسی را تعیین نکرده اید، او را به کار نگمارید. اگر مزدش را معین نکنید، سه برابر مزد معمول هم به او بدهید، باز گمان می کند شما از مزدش کمتر داده اید. اگر مزد را معین کنید، به اندازه یک حبه نیز به او بیشتر بدهید، آن را می بیند و می فهمد و اگر به همان اندازه مزد معین، بدهید، از شما سپاس گزاری می کند». معین الضعفاء یکی از القاب امام هشتم، مُعین الضعفاء است. آن حضرت، همیشه به فکر کمک به نیازمندان و باز نمودن گرهی از مشکلات آنان بود. شخصی به حضور ایشان آمد و پس از سلام، عرض کرد: من از دوستداران شما و پدرانتان هستم. از سفر حج برمی گردم و پولم تمام شده است. مبلغی می خواهم تا مرا به وطنم برساند. وضع مالی من در آن جا خوب است. وقتی به وطن رسیدم، به نیت شما صدقه می دهم. حضرت فرمود: صبر کن. پس از پراکنده شدن یاران، امام به داخل منزل رفت و پس از مدتی، دستش را از پنجره بالای در بیرون آورد و به آن شخص فرمود: «این دویست دینار را بگیر و هر زمان به وطن رسیدی، لازم نیست آن را از جانب من صدقه بدهی، آن را به تو بخشیدم. برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا». آن شخص رفت. یکی از حاضران از امام پرسید: چرا پول را از بالای پنجره دادید و نخواستید او شما را ببیند؟ امام رضا فرمود: «از آن ترسیدم که مبادا وقتی با او رو به رو شدم، خواریِ درخواست را در چهره اش مشاهده کنم. آیا این حدیث پیامبر را نشنیده ای که فرمود: هر کس کار نیکوی خود را بپوشاند، پاداش او برابر هفتاد پاداش حج است». میهمان دوست ابی نصر بزنطی، از دانشمندان معاصر امام رضا علیه السلام بود. وی پس از نامه نگاری های فراوان با حضرت رضا علیه السلام و دریافت پاسخ های مستدل، به امامت آن حضرت ایمان آورد. روزی امام مرکب شخصی خود را پیش بزنطی فرستاد و او را نزد خود فرا خواند. بزنطی تا پاسی از شب مسایل علمی خویش را می پرسید و پاسخ می شنید. امام به خدمتکارش فرمود: «بستر شخصی مرا بیاور و برای وی بگستران تا استراحت کند». این چنین اظهار محبت امام، بزنطی را به غرور واداشت و با خود گفت: چه کسی مانند من، با مرکب شخصی امام به خانه ایشان بیاید و در خوابگاه وی بخوابد. ناگهان امام رضا علیه السلام او را پیش خود صدا زد و دست او را فشار داد و فرمود: صعصعة بن صوحان، یکی از یاران علی بن ابی طالب بیمار شد. امام علی علیه السلام به عیادت او رفت و با مهربانی دست خود را بر پیشانی صعصعه گذاشت، ولی هنگام برگشتن به او گفت: «هرگز این امور را مایه فخر و مباهات خود قرار مده؛ من تمام این کارها را به سبب تکلیفی که دارم انجام می دهم». ویژگی عقل امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های عاقل فرمودند: «عقل آدمی به کمال نمی رسد، مگر این که ده خصلت را دارا باشد: 1. از او امید خیر باشد؛ 2. مردم از شرش در امان باشند؛ 3. نیکی اندک دیگران را بسیار شمارد؛ 4. خیر بسیار خود را اندک شمارد؛ 5. هر چه از او نیاز خواهند، ناراحت نشود؛ 6. در طول عمر خود از دانش اندوزی خسته نشود؛ 7. فقر در راه خدابرایش از توانگری محبوب تر باشد؛ 8. خواری در راه خدا، از عزت با دشمنش بهتر باشد؛ 9. گمنامی را بر شهرت برتری دهد و آخر این که کسی را نبیند، مگر این که بگوید او بهتر و پرهیزکارتر از من است. اگرهم بدتر و زبون تر باشد، بگوید شاید درونش بهتر است و این خوبی درون او بالاتر از خوبی ظاهر من است. نیز اگر کسی را با تقواتر از خود ببیند، برای او فروتنی کند تا به او برسد و اگر چنین کند، عظمتش بیشتر می شود و بزرگ اهل زمانش می گردد». توکل توکل بر خدا، واژه ای است که ما همه روزه آن را می شنویم یا بر زبان می آوریم. به راستی معنای حقیقی آن چیست؟ آیا ایستایی و سکون است یا فعالیت مستمر همراه با واگذاری نتایج امور به خدای مهربان؟ چگونه می توان پریشانی دل را به وسیله آن به آرامش رساند؟ عالم آل محمد حضرت رضا علیه السلام به این پرسش اساسی پاسخ می دهد. مردی از آن حضرت درباره تفسیر آیه سوم سوره طلاق «هر کس بر خدا توکل کند، او را بس است» پرسید. امام فرمود: «توکل دو مرتبه دارد: نخست این که در همه کارها به او اعتماد کنی و هر چه با تو کند، به آن خشنود و راضی باشی و بدانی او از خیرخواهی و رعایت حال تو کوتاهی نمی کند و مصلحت کار در آن بوده و با واگذاری همه این ها به او، توکل کنی. مرتبه دوم این است که عقیده به غیب خدا داشته باشی که علم و دانش تو در آن نمی گنجد و دانستن آن را نیز به او بسپاری و در همه آن ها و غیر آن ها به او اعتماد کنی». امام در جایی دیگر درباره حد توکل فرمودند: «این است که از غیر خدا نترسی». مسابقه معنوی همه دوست دارند بهترین بنده خدا شوند و در این مسابقه معنوی، رتبه اول را از آن خود کنند. چه اشخاصی در محضر خدای سبحان از همه برتر و بالاترند و بندگی چه کسانی از همه نیکوتر است؟ رضای آل محمد علیهم السلام ، برندگان را چنین تعریف می کنند: «بهترین بندگان خداکسانی اند که هر گاه نیکی کنند، شاد و مسرور شوند و اگر کار بدی از آنان سرزند، از خداوند آمرزش خواهند. هر زمان نعمتی به آنان داده شود، شکر می کنند و اگر به مصیبتی گرفتار شوند، صبر پیشه سازند و در هنگام خشم، گذشت کنند». کیمیای خرد گروهی از مردم در عبادت پروردگار، به کارهای ظاهری اهمیت فراوانی می دهند. نماز و روزه مستحبی بسیار به جا می آورند، ولی اعمالی که از اندیشه و تفکر خالی باشد، هم چون کالبدی بی روح است. پس چه عاملی می تواند به نماز و روزه و عبادت های دیگر انسان روح بدمد. امام علی بن موسی الرضا در این زمینه فرمودند: «عبادت، بسیاریِ نماز و روزه نیست؛ بلکه اندیشه در امر پروردگار متعال است». حجت عمومی در هر زمان، معجزه پیغمبران با توجه به نیازهای آن عصر با هم تفاوت داشت. امام رضا علیه السلام در این زمینه فرمودند: «هنگامی که خداوند موسی بن عمران را به پیامبری برانگیخت، سحر و جادو بر مردم چیره بود. از این رو، خداوند به موسی معجزه ای داد که سحر آنان را باطل کند. در زمان حضرت عیسی علیه السلام ، مردم گرفتار بیماری های درمان ناپذیر بودند. خداوند معجزه ای به وی عطا کرد که مردم از داشتن همانند آن ناتوان بودند. مردم زمان پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، اهل شعر و ادب بودند و خداوند بر پیامبر، قرآنی نازل کرد که موعظه ها و احکامش برترین بود ومردم از آوردن مانند آن عاجز بودند و این چنین حجت خدا بر مردم تمام می شود». در این لحظه، ابن سِکّیت، ادیب معروف از امام می پرسد: کنون حجت خداوند بر مردم چیست؟ امام فرمود: «عقل و اندیشه، حجت خدا بر خلق است. با عقل می توانند راستگو را تشخیص دهند و او را تصدیق کنند و دروغگویان را بشناسند و تکذیب نمایند». فلسفه ایمان عالم آل محمد، امام رضا علیه السلام درباره فلسفه ایمان فرمودند: «اگر سؤال شود نخستین واجب عقلی چیست، در پاسخ باید گفت اقرار به خداوند و رسولان و حجت های او و وحی مُنزَل است. اگر پرسیده شود چرا خداوند این امر را واجب کرده، پاسخ این است که به دلایل فراوان: نخست اینکه اگر مردم به خداوند متعال ایمان نیاورند، از گناهان کبیره دوری نمی جویند و در لذت های نفسانی و شهوات حیوانی خود، مراقب و ناظری نمی بینند. در چنین صورتی، جامعه بشری سراسر تباه می شود و همه انسان ها به همدیگر ظلم و ستم خواهند کرد. ... علاوه بر آن، ایمان به پروردگار، مانع فسادهای درونی می شود؛ زیرا می دانیم آدمی در تنهایی و دور از چشم دیگران، گاه به فساد و گناه رو می آورد. اگر ایمان به خدا و بیم از او نباشد، هیچ انسانی خود نگهدار نخواهد بود. پس قوام و تداوم جامعه و سعادت بشر، مرهون ایمان به خداوند دانا و آگاهی است که نهان و آشکار را می داند و به صلاح و هدایت فرمان داده و از فساد نهی کرده است و هیچ نهفته ای بر او مخفی نیست». فلسفه نماز تمام تکالیف و احکام دینی اعم از واجب، حرام، مستحب و مکروه که از طرف خداوند تعیین شده اند، فلسفه و نکته های ظریفی دارند. با حضور در مکتب اهل بیت و گوش فرا دادن به بیانات آنان، بهتر می توان به علل این احکام پی برد. امام رضا علیه السلام درباره دلیل وجوب نماز فرمودند: «در نماز، اقرار به ربوبیت خداوند است و این اقرار، مصلحت های فراوان و گسترده ای دارد. نماز، رهایی از معبودان دروغین است.ایستادن خاضعانه در برابر خداوند جبار است و در آن طلب آمرزش از گناهان گذشته وجود دارد. سجده و نهادن پیشانی بر خاک در هر روز، موجب یاد خدا و فراموش نکردن پروردگار است واین حضور همیشگی، موجب می شود انسان ازتدبیرگر هستی و آفریننده خود غافل نشود، و طغیان و سرمستی نکند». کتاب زندگی حضرت امام رضا علیه السلام همواره با قرآن مأنوس بودند و از آیات آن برای تفهیم سخنان خود استفاده می کردند. از ایشان پرسیدند: ای فرزند رسول خدا، نظر شما درباره قرآن چیست؟ امام فرمود: «قرآن کلام خداست. از رهنمودهایش پا فراتر ننهید و هدایت را در غیر آن مجویید. اگر از کتاب دیگری هدایت بخواهید، گمراه می شوید». آن حضرت در روایتی دیگر فرمودند: «خداوند پیش از کامل کردن دین و نزول تمام قرآن، رسولش را به سوی خود فرا نخواند. درقرآن همه چیز به تفصیل بیان شده است؛ حلال، حرام، حدود، احکام و هر چیز دیگری که مردم برای هدایت به آن نیازمندند». همراه با حقیقت برخی از واژه های دینی هم چون آمرزش خواهی، آرزوی بهشت، توفیق و موفقیت، اگر با عمل متناسب خود همراه نباشد، نتیجه بخش نخواهد بود. امام رضا علیه السلام در این باره فرمودند: «چند چیز است که اگر همراه با چند حقیقت نباشد، از بیهودگی است: 1. کسی که زبانش استغفار کند، ولی قلبش از گناه پشیمان نباشد؛ 2. هر کس سرانجام نیکو و موفقیت از خدا بخواهد، ولی تلاش نکند؛ 3. انسانی که احتیاط بخواهد، ولی پرهیز نداشته باشد؛ 4. هر که آرزوی بهشت از خداوند داشته باشد، ولی بر سختی ها صبور نباشد؛ 5. شخصی که از آتش دوزخ به خدا پناه برد، ولی هوس های دنیا را ترک نگوید؛ 6. کسی که ذکر خدا بر لب داشته باشد، ولی شوق لقای پروردگار نداشته باشد... اینان در حقیقت خود را به استهزا گرفته اند». مکتب اجتماعی اسلام، دین رهبانیت نیست. در این مکتب، بین تکالیف عبادی فردی و فعالیت اجتماعی، رابطه تنگاتنگی وجود دارد و حقوق الاهی با حقوق انسانی به هم پیوسته است. امام ابوالحسن الرضا علیه السلام در این زمینه فرمودند: «خداوند سه وظیفه دینی را با سه موضوع اجتماعی کنار هم قرار داده است: 1. نماز را [که موضوعی عبادی است] به همراه زکات [خدمت اجتماعی [فرمان داده است. پس نماز کسی که زکات ندهد، پذیرفته نیست؛ 2. شکرگزاری در برابر خالق را با سپاس گزاری از پدر و مادر همراه ساخته است. پس هر کس سپاس گزار پدر و مادرنباشد، شکر خدا را نیز به جا نیاورده است؛ 3. تقوای الاهی را در کنار صله رحم دستور داده است. هر که ارتباط با خویشاوندان را قطع کند، تقوای الاهی را رعایت نکرده است». احترام به سادات دین حیات بخش اسلام در همه ابعاد زندگی بشر، برنامه ها و قوانین خاصی دارد؛ برنامه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عبادی که هر یک، در رشد فکری و عقیدتی افراد تأثیر به سزایی دارد. در این مکتب، حوزه عبادت و اعمال فردی، تنها در چند عمل واجب از قبیل نماز، روزه، حج و... خلاصه نمی شود؛ بلکه هر کار خوبی که انسان را به یاد خدا بیندازد و رضای الاهی را به دنبال داشته باشد، عبادت حق تعالی شمرده می شود. امام رضا علیه السلام در این باره در بیانی زیبا می فرماید: «نگاه کردن به فرزندان پیامبر (سادات) عبادت است». بکن عادت به کردار بزرگان که نتوان کرد آسان ترک عادت نظر کردن به فرزند پیمبر بود در پیش مرد حق، عبادت باقرزاده سکوت آنان که از کیمیای خرد بهره برده اند، ناهنگام لب به سخن نمی گشایند و کلید زبان خویش را در هر زمانی و نزد هر کسی باز نمی کنند تا مبادا دلی بشکند و قلبی بسوزد. آنان با تکیه بر گنجینه ارزشمند خرد، درباره هر مسأله ای با تأمل و تفکر سخن می گویند و در زمان مناسب نیز سکوت اختیار کرده و درهای حکمت و اندیشه را به روی خود می گشایند. امام رضا علیه السلام می فرماید: «سکوت، دری از درهای حکمت است». زبان تو گر تحت فرمان نباشد خموشی گزین، تا نیفتی به ذلت علی بن موسی الرضا راست پندی سکوت است بابی زِ ابواب حکمت باقرزاده گوهر اندیشه جهل و نادانی همانند خانه تاریکی است که انسان نمی تواند گمشده خویش را در آن بیابد. برعکس، عقل هم چون چراغی فروزان، روشنگر تاریکی ها و راه هاست. خداوند حکیم با اعطای این نعمت ارزشمند به افراد، آنان را در پیچ و خم جاده های زندگی هدایت می کند. اگر انسان ازاین گوهر گران قدر بهره نبرد، جهل و تاریکی محیط اطراف او را فرا گرفته و مانع از هدایت و تکاملش می شود و در نتیجه، چنین فردی به ورطه سقوط و انحطاط می افتد. امام رضا علیه السلام در سخن ارزشمندی می فرماید: «دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل اوست». به نزدیک نادان بود تارْ گیتی ز دانش بکن گیتی تار، روشن بفرمود فرزند موسی بن جعفر تو را عقل یار است و جهل است دشمن باقر زاده شیعه حقیقی گروهی از دوستداران امام رضا علیه السلام از راه دور برای دیدار ایشان به مدت دو ماه پی در پی به در خانه وی می آمدند. امام اذن ورود نمی داد تا این که آنان گفتند: ما از شیعیان پدرتان امیرمؤمنان هستیم. دشمنان از این که شما اجازه ورود نمی دهید، ما را سرزنش می کنند. آن امام اذن ورود داد. به حضور ایشان رفتند، ولی باز آن حضرت به آنان بی اعتنا بود. از این رو گفتند: ای پسر رسول خدا، چه شده که این گونه با ما بی مهری می کنی؟ امام علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: «ناگواری هایی که به شما می رسد، به دلیل کارهایی است که انجام داده اید». آن گاه فرمود: «شما ادعا می کنید شیعه علی هستید، ولی در انجام واجبات کوتاهی می کنید. در ادای حقوق برادران دینی سست هستید. اگر کردارتان با گفتارتان تطبیق نکند، به هلاکت می رسید؛ مگر این که توبه کنید و جبران نمایید تا مشمول رحمت الاهی شوید». سپس آنان توبه کردند و آن گاه حضرت احترام شایانی کرد و یکایکشان را در آغوش گرفت. حجت راستین امام، حجت خدا بر همه آفریدگان است. از این رو، نه تنها به تمامی زبان ها و لهجه ها آشناست؛ بلکه به زبان همه حیوانات نیز آگاه است. سلیمان جعفری می گوید: «با حضرت رضا علیه السلام در باغی بودیم؛ ناگاه گنجشکی با پریشانی نزد آن حضرت آمد و صیحه زد و هر چه توان داشت، فریاد کشید. امام به من فرمود: آیا می دانی این گنجشک چه می گوید؟ گفتم: نه، خدا و رسول و فرزند رسول خدا داناتر است. امام فرمود: «به من می گوید: ماری کنار آشیانه ام آمده و می خواهد بچه های مرا بخورد. به داد من برسید. حال، سلیمان برخیز و این چوب را بگیر و آن مار را بکش». سلیمان می گوید: برخاستم و مار را کشتم و آن بچه گنجشک را از آسیب آن مار حفظ کردم. نمی از یَم رضوی تواضع آن است که با مردم چنان رفتار کنی که می خواهی آنان با تو رفتار کنند. کسی که اندوهی از دل مؤمنی بزداید، خداوند در روز قیامت اندوه دل او را برطرف می نماید. آن که به پاداش یقین داشته باشد، بسیار بخشش می کند. بهترین ثروت و برترین اندوخته انسان، صدقه است. با دوستان فروتن باش،از دشمن احتیاط کن و با عموم مردم گشاده رو باش. یاری کردن ناتوان، بهتر از صدقه دادن است. بهترین و ارزنده ترین خلق و خوها، انجام کارهای نیکو، فریادرسی بیچارگان و برآوردن آرزوی آرزومندان است. از حرص و حسد بپرهیزید؛ زیرا این دو ویژگی، موجب نابودی امت های پیشین شده است. هیچ چیز با ارزش تر از اخلاق نیکو نیست. سخاوتمند، از غذای دیگران می خورد تا از طعام او نیز بخورند؛ ولی بخیل از خوردن غذای دیگران پرهیز می کند تا از غذای او نخورند. آن کس که خود را ارزیابی کند و محاسبه نفس نماید، سود خواهد برد و هر کس از آن غافل شود، زیان خواهد دید. هر که از خدا بترسد، ایمن گردد و هر کس عبرت گیرد، بینا شود. بهترین مال آن است که آبرو با آن محفوظ بماند و بالاترین درجه عقل، خودشناسی است. خشم مؤمن، وی را از مسیر حق خارج نمی کند و خوش حالی، وی را به سوی باطل نمی کشاند. مؤمن اگر بر گرفتن حقش قدرت پیدا کند، بیشتر از آن نمی گیرد. هر کس به روزی کم از طرف خدا راضی و قانع باشد، خداوند نیز به اعمال اندک او رضایت پیدا می کند. خوش به حال کسی که قلبش را به شکر نعمت مشغول کند. هر کس بدون شناخت و آگاهی دست به کاری زند، مثل کسی است که به بیراهه می رود و هر چه تندتر گام بردارد، از مسیر حق دورتر می شود. راستگو باشید و از دروغ بپرهیزید و بسیار مرگ را یاد کنید. بر محمد و آل محمد بسیار صلوات و درود بفرستید؛ همانا صلوات بر محمد و آل او، سرآمد کارهای نیک است. شب و روز بر مؤمنان دعا کنید، نیازهای آنان را برآورده سازید و سختی های آنان را برطرف کنید. عمل صالح و عبادت را با توکل بر دوستی آل محمد علیهم السلام ترک نکنید. هم چنین دوستی ایشان و تسلیم شدن بر امر آنان را با تکیه بر عبادت وامگذارید؛ بدانید یکی بدون دیگری پذیرفته نیست. کیفر کفران نعمت، زودتر از عقوبت دیگر گناهان است. هر زمان بندگان خدا گناهان جدید مرتکب شوند، خداوند آنان را به بلای جدید و ناشناخته گرفتار می کند. دیدار یار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس دوست دارد خداوند را خندان و با روی گشاده دیدار کند، باید علی بن موسی الرضا علیه السلام را دوست داشته باشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «به زودی پاره ای از تن من در خراسان به خاک سپرده می شود. هیچ گرفتار و دردمندی او را زیارت نکند، جز آن که خداوند گرفتاری اش را برطرف کند و هیچ گنهکاری به زیارت او نمی رود، جز آن که خداوند از گناهانش درگذرد. امام هادی علیه السلام فرمودند: «هر کس حاجتی داشته باشد، قبر جدم رضا علیه السلام را زیارت کند، به این ترتیب که غسل کند و دو رکعت در بالاسر نماز بخواند و در قنوت نماز، حاجتش را بخواهد که مستجاب خواهد شد؛ البته اگر گناه یا قطع رحم نخواسته باشد. قبر ایشان، بقعه ای از بقعه های بهشتی است. هیچ مؤمنی او را زیارت نمی کند، مگر این که خداوند او را از جهنم نجات می دهد و به بهشت وارد می کند». امام رضا علیه السلام فرمودند: «هیچ یک از دوستانم مرا با شناخت حقم زیارت نمی کند، مگر این که شفاعتم در روز قیامت از او پذیرفته می شود». حضرت رضا علیه السلام در جای دیگری فرمود: «هر کس، بر زیارت ما توانایی ندارد، محبان شایسته ما را زیارت کند که در این صورت، ثواب زیارت ما بر او نوشته می شود». امام غریب، علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «هر امامی بر دوستان و پیروانش عهد و پیمانی دارد و وفای به این پیمان، با زیارت قبر ایشان کامل می شود. پس هر کس به شوق زیارت آنان و با تصدیق خواسته ایشان به زیارت برود، در روز رستاخیز مورد شفاعت آنان واقع خواهد شد». جاذبه رضوی ضیاءالدین، خالد بن احمد حسینی معروف به خالد نقشبندی، از دانشمندان و عارفان والامقام اهل سنت است. وی به هنگام ترک مشهد مقدس، در حال وداع با امام رضا علیه السلام قطعه ای سروده که مطلع آن چنین است: خالد بیا و عزم سفر زین مقام کن بر روضه رضا به دل و جان سلام کن وی در بخشی از قصیده ای دیگر در ستایش حضرت رضا علیه السلام و بارگاه نورانی آن حضرت چنین می سراید: این بارگاه کیست که از عرش برتر است وز نور گنبدش همه عالم منور است بهر نگاهبانی کفش مسافران بر درگهش هزار چو خاقان و قیصر است این جای حضرتی است که از شرق یا به غرب از قاف تا به قاف جهان سایه گستر است سرو سَهی ز گلشن سلطان انبیاست نوباوه حدیقه زهرا و حیدر است حرم آسمانی بقعه مقدس رضوی، از روزهای پس از شهادت غریبانه علی بن موسی الرضا علیه السلام نزدیک به هزار و دویست سال، هم چون نگینی در بین زمینیان می درخشید و عاشقان حضرتش، پروانه وار گرداگرد آن شمع فروزان طواف می کنند. بر اساس شواهد تاریخی، نصب ضریح بر مرقد شریف آن امام علیه السلام از زمان صفویه بوده و تاکنون پنج ضریح برای مرقد نورانی آن حضرت ساخته و نصب شده است. نخستین سنگ مزار حضرت، مربوط به سال 516 ق است. این سنگ مرمر تاریخی، دارای چهل سانتی متر طول و سی سانتی متر عرض و شش سانتی متر قطر است و کتیبه ای محرابی شکل دارد که شبیه به خط کوفی نوشته شده است. این سنگ اکنون در موزه آستان قدس رضوی در معرض بازدید زائران قرار دارد. نشان یار گنبد طلا که برفراز بارگاه امام رضا علیه السلام قرار دارد، بنا به نقلی مربوط به قرن ششم است. این گنبد تا پیش از دوره صفویه به وسیله کاشی آراسته شده بود. نخستین بار شاه طهماسب صفوی، در سال 932ق به طلاکاری آن اقدام کرد. وی گلدسته ای نیز در کنار گنبد ساخت و آن را هم طلاکاری نمود. بعدها ازبک ها، قسمتی از طلای گنبد را به غارت بردند و بار دوم شاه عباس صفوی در سال 1016ق آن را طلاکاری و مرمت کرد. ارتفاع گنبد از کف حرم تا زیر سقف، 18 متر و 80 سانتی متر و تا انتهای گنبد، 31 متر و دور سطح خارجی آن، حدود 42 متر است. مسجد بالاسر تاریخی ترین مکان اطراف مرقد امام رضا علیه السلام در حرم مطهر رضوی، مسجد بالاسر است. بنای اولیه این مکان مقدس، مربوط به عهد غزنویان است و حدود هزار سال سابقه تاریخی دارد. این مسجد، در غرب حرم مطهر قرار دارد. غیر از مسجد بالاسر، 23 رواق با سطح حدود 7884 متر مربع، مرقد شریف رضوی را از اطراف هم چون نگینی در برگرفته اند. پناه بی پناهان وجود نازنین امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس، همواره برآورنده نیاز حاجتمندان و دوای دردمندان بوده است. وجود پاکی که دست های آسمانی اش، یاری رسان ناتوانان و استواری قامتش، آشیان بی پناهان است. محمد بن ابی عبداللّه هروی می گوید: «مردی از اهالی بلخ همراه غلامش به زیارت مرقد شریف حضرت رضا علیه السلام آمدند. آن مرد در قسمت بالاسر قبر مطهر و غلام نیز در قسمت پایین به نماز ایستادند. پس از آن، هر دو به مدت طولانی به سجده رفتند. آن گاه مرد سر از سجده برداشت و غلامش را خواست و به او گفت: آیا می خواهی تو را آزاد کنم؟ غلام گفت: آری. مرد گفت: تو و فلان کنیزم را در راه خدا آزاد کردم و شما را به ازدواج هم درآوردم. من ضامن مهریه او هستم و فلان مزرعه و زمین حاصل خیز را به شما و فرزندان شما وقف می کنم و این امام را بر این امر گواه می گیرم. در این هنگام غلام گریست و گفت: «سوگند به این امام بزرگوار، من در سجده همین حاجت را خواستم و اجابت آن را به این سرعت از طرف خدای متعال دیدم». منبع: گلبرگ - فرودین 1384، شماره 61 - غریب آشنا(شهادت امام رضا علیه السلام)
- وبلاگ سردبیر ضیاءالصالحین
- بازدید: 925
- 3