ریاضت طاقت فرسا با لباس مندرس!
زهــــــــــد چیست؟ زاهــــــــد كیــــست؟ حتماً وقتی واژه زهد به ذهنت می آید، ناخودآگاه چند تكه نان خشك، كوزه آب، لباس مندرس و كهنه، پیرمردی كه از همه كس و همه چیز خسته شده و... در باورت مجسم می شود! شاید هم با واژه زهد، سختی طاقت فرسا و سستی و كرختی و گوشه گیری به یادت می آید، اما با عرض معذرت باید بگویم تصور تو درباره زهد اشتباه است! زهد نه منحصر به چند تكه نان و آب و لباس كهنه بودن است و نه گوشه گیری و عزلت و ریاضت طاقت فرسا! زهد حقیقتی فراتر از این هاست و دست كم در نگرش اسلامی معنای دیگری دارد.
زهد در اندیشه اسلام ، نداری نیست بلكه ثروت است. و فرق زهد اسلام با رهبانیت مسیحی در همین است.
پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم صريحا فرمودند:
«لا رهبــــــــــانية فى الاســــــــــلام»(1)
هنگامى كه به آن حضرت اطلاع دادند كه گروهى از صحابه پشت به زندگى كرده از همه چيز اعراض نموده اند و به عزلت و عبادت روى آورده اند، سخت آنها را مورد عتاب قرار داده و فرمودند: "من كه پيامبر شمايم چنين نيستم." پيغمبر اكرم به اين وسيله فهماند كه اسلام دينى جامعه گرا و زندگى گراست نه زهدگرا. بعلاوه تعليمات جامع و همه جانبه اسلامى در مسائل اجتماعى،اقتصادى،سياسى،اخلاقى بر اساس محترم شمردن زندگى و روى آوردن به آن است نه پشت كردن به آن.
اسلام می گوید زاهد نباید گمان كند كه هیچ ندارد، بلكه باید باور داشته باشد كه همه چیز دارد. چنان كه حضرت علی (ع) فرموده است:
«الزُّهدُ ثــــــــروه؛ زهـــــــد ثــــــــروت اســــــت»(2)
اگر خوب دقت کنیم می بینیم که واقعا همینطور است؛ چراكه زهد باعث می شود آدمی از گرفتاری های دنیا راحت شود و با آرامش فراوان زندگانی كند. آرامشی که هیچ ثروتی نمی تواند آن را تحصیل کند.
و باز خود حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه هشتاد مىفرمايند :
«ايهـــــــــا النـــــــــاس!الزهادة قصر الامل و الشكر عند النعم و الورع عند المحارم»
اى مــــــــردم! زهد عبارت است از كوتاهى آرزو و سپاسگزارى هنگام نعمت و پارسايى نسبت به نبايستني ها»(3)
پس زاهد يعنى كسى كه توجهش از ماديات دنيا به عنوان كمال مطلوب و بالاترين خواسته عبور كرده، متوجه چيز ديگر از نوع چيزهايى كه گفتيم معطوف شده است.بىرغبتى زاهد بىرغبتى در ناحيه انديشه و آمال و ايده و آرزو است نه بىرغبتى در ناحيه طبيعت.
در خاتمه بحث توجه شما را به حکایتی در مورد حقیقت زهد و پارسایی جلب می کنم:
نقل می کنند که مرحوم ملا احمد نراقی کاشانی نویسنده کتاب اخلاقی«معــــــــراج السعــــــاده» در کاشان بود. درویشی که کتاب معراج السعاده و بخش زهد و پارسایی آن کتاب را خوانده بود، نزد ملا احمد نراقی آمد و دید ملا احمد زندگی و دستگاه مرتبی دارد(چون ایشان مرجع بود و مردم به خانه ایشان رفت و آمد می کردند) درویش، وقتی آن همه بیا و برو و شهرت و دستگاه محقق نراقی را دید، تعجب کرد که این استاد اخلاق ، چرا خودش زاهد و پارسا نیست! (با اینکه در کتاب معراج السعاده آن همه راجع به زهد سخن گفته است) بعد از دو-سه روز که می خواست مرخص شود، مرحوم نراقی فهمیده بود که برای آن درویش، معمایی پیش آمده است. به او گفت: کجا می خواهی بروی؟ او عرض کرد: می خواهم به کربلا بروم. محقق نراقی فرمود: من هم می آیم. او گفت: من باید چند روز صبر کنم تا مهیا شوی. مرحوم نراقی فرمود: همین الان حاضرم. به راه افتادند تا به قم رسیدند. در قم، محقق نراقی دید رنگ صورت درویش تغییر کرد. از علت پرسید. او گفت: کشکولم را در کاشان جا گذاشته ام.محقق نراقی فرمود: کشکول در جای خودش هست. فعلا برویم و بعد برمی گردیم و کشکول شما را می دهم. درویش گفت: من بدون کشکول نمی توانم زندگی کنم و علاقه به آن دارم. بباید برگردیم وآن را بردارم.مرحوم نراقی همانجا فرصت را به دست آورد. به او فهماند که زهد اسلام یعنی چه؟ زاهد آن نیست که در جامعه نباشد؛ شهرت نداشته باشد؛ یا ریاست نداشته باشد. زاهد کسی است که دلبستگی به چیزی یا به کسی جز خدا نداشته باشد و دلبستگی ولو به کشکول باشد،زاهـــــــــد نیست(4)
⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫️▪️⚫
️پی نوشت ها:
1- بحار الانوار،ج 15،جزء اخلاق،باب 14(باب النهى عن الرهبانية و السياحة
2. نهچ البلاغه، حكمت 4
3. نهج البلاغه ، خطبه 80
4. کتاب سجاده پرواز- یحیی نوری ص 96-95
نــــوشتــــه شده توسط : سیدکریم قـــــــــاسم زاده-حوزه علمیه تبیـــــــــــــان
- وبلاگ ایمان فروزش
- بازدید: 1247
- 4