اشعار ویژه شهادت امام جواد علیه السلام - بخش 4

تاریخ ارسال:پ, 06/11/1395 - 18:03
امام جواد علیه السلام
اشعار مناسبتی؛

اشعار شهادت حضرت امام جواد(ع)

قاسم نعمتی

کسی خبر نشد از غربت نهانی من

نیامده به سرم بهر همزبانی من

 

فقط غریب مدینه غم مرا فهمد

که همسرم شده در خانه خصم جانی من

 

کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بینی

کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من

 

برای مادرم آنقدر گریه کردم تا

غم جوانی اش آمد سر جوانی من

 

بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم

به جلوه آمده در وقت قد کمانی من

 

بیا و در رخ من روی مادرت را بین

کبود گشته چو او روی ارغوانی من

 

میان هلهله ها گمشده نوای دلم

ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من

 

چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید

عیان بود ز مچ پای ریسمانی من

 

هزار بال کبوتر نیابتا ز حسین

رسید تا که کند کار سایه بانی من

 

سلام بر بدن بی عزیز خدا

سلام بر تن عریان سیدالشهدا
gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت جواد الائمه(ع)

یاسر مسافر

اینگونه آه مکش  جوابت نمی دهند

حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند

 

در بین هلهله ها ای عزیز من

پاسخ به درد و پیچ و تابت نمی دهند

 

چشم انتظار لطف کنیزان خود مباش

 مرهم برای قلب کبابت نمی دهند

 

دنیا نه جای توست ، به عرش خدا برو

آنجا ملائکه عذابت نمی دهند

 

وقتی کبوتران خدا سایه گسترند

هرگز به دست آفتابت نمی دهند

 

می خواستند مثل حسین خونجگر شوی

پایان اگر به التهابت نمی دهند

 

یک روز هم حسین صدا زد که اصغرم

حرف از عطش مزن که آبت نمی دهند ....
gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت جواد الائمه(ع)

یوسف رحیمی

دل من را چه مبتلا کرده

جلوه هايي که دم به دم داري

حضرت عشق! حضرت باران!

در دل خسته ام حرم داري

 

در هواي زيارت حرمت

در به در مي شويم مثل نسيم

السلام عليک يابن رئوف

السلام عليک يابن کريم

 

دل به آفاق جود مي بندد

هر کسي آمد و اسيرت شد

در جواني دل شکسته ی ما

سرو قامت خميده پيرت شد

 

از نگاهت مراد مي گيرم

شده قلبم مريد چشمانت

شاهد لحظه هاي دلتنگي!

دل تنگم شهيد چشمانت

 

جان من! بين خانه ی خود هم

به خدا آنقدر غريبي که

غربتت را کسي نمي فهمد

تويي و قلب بي شکيبي که ...

 

قفس غربت و دلي مجروح

پر و بال پرنده مي ريزد

گريه مي باري و کنارت باز

ام فضل است خنده مي ريزد

 

سر به ديوار بي کسي داري

در غروب غريب فاصله ها

گم شده ناله هاي بي رمقت

در هياهوي شوم هلهله ها

 

دگر آقا تو خوب مي داني

ناله ی بي جواب يعني چه

التماس نگاه لب تشنه

ندبه ی آب آب يعني چه

 

به فداي کبوتراني که

دست در دست آسمان دادند

بال در بال ، گريه در گريه

به تني خسته سايه بان دادند

 

حجره ات کربلا شده آقا

گريه هاي من اختياري نيست

جاي شکرش هنوز هم باقيست

در کنار تو نيزه داري نيست

 

غرق در خاک و خون رها مانده

بين گودال پيکر خورشيد

خواهري خسته بوسه مي گيرد

از گلوي مطهر خورشيد

 

سر قرآن که رفت بر نيزه

آسمان غرق در تلاطم شد

در هجوم سپاه سر نيزه

آيه هاي مقطعه گم شد
gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت جواد الائمه(ع)

هاشم طوسی

چشمان او طلوع هزاران سپیده بود

هرگز زمانه دست رد از او ندیده بود

 

از این و آن سراغ نشانیش میگرفت

هر کس که از کرامت آقا شنیده بود

 

باب المراد خانه ی او منتهای جود

او را خدا شبیه خودش آفریده بود

 

حیف از جوانیش که جوانمرگ میشود

یک زن بساط قتل درآن خانه چیده بود

 

 افتاده بر دلم که دگر  رفتنی شده

  از بس که زهر  بال و پرش را  تکیده بود

 

لبهای ملتمس شده از هرم تشنگی

باهرنفس نفس که بریده بریده بود.....

 

آب از کویر می طلبید و به پشت در

او با  کنیزکان حرم کل کشیده بود

 

در بین رقص و هلهله بغض  نگاه  او

چشم انتظار مادر قامت خمیده  بود

 

از لا بلای خاطره ها پرکشید و رفت

پای سری که بر روی نی آرمیده بود

 

شد سایه سار او پر و بال کبوتران

اما به یک بدن سم مرکب رسیده بود
gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت امام جواد(ع) 

علی اکبر لطیفیان

خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد

یا گرد و خاک پیرهنت را تکان دهد

 

از روی خاک حجره سر خاکی تو را

بر دارد و به گوشه دامن مکان کند

 

می خواهی آب آب بگویی نمی شود

گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟

 

چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد

می خواست دست و پا زدنت را نشان دهد

 

تا بام می شود سر سالم تری رسید

با شرط این که این لبه در امان دهد

 

بالا نشسته ای و جهان زیر پای توست

وقتش شده گلوی شهیدت اذان دهد
gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت جواد الائمه(ع)

حسن کردی

كویر چشم مرا رنگ و بوی بارانی

تو پاره تن چشم و چراغ ایرانی

 

مرا كه بنده احسان دستتان هستم

ببر به عرش نگاهت شبی به مهمانی

 

همیشه اوج گرفتم كنار چشمانت

چرا كه حرف دلم را نگفته می دانی

 

تو بیست و پنج بهار افتخار دادی بر...

...هوای بی نفس این جهان حیرانی

 

و حال موقع رفتن میان یك حجره

ترك ترك شدی و با لبان عطشانی

 

تو آب می طلبی، آب بر  زمین ریزند

چه سخت می شود این بیت های پایانی

 

و عصر واقعه تكرار می شود وقتی

برای فاطمه این طور روضه می خوانی

 

 «بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد

اگر غلط نكنم عرش بر زمین افتاد»

gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت امام جواد(ع)

علی اکبر لطیفیان

مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود

اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود

 

گریه مکن بهانه به دست کسی مده

با گریه هات هیچ مدارا نمی شود

 

خسته مکن گلوی خودت را برای آب

با آب گفتن تو کسی پا نمی شود

 

این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ

با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود

 

گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود

در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود

 

باور کنم به در نگرفته است صورتت؟

این جای تنگ و این قد و بالا...نمی شود!

 

با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند

جز هلهله جواب مهیا نمی شود

 

با غربتی که هست تو غارت نمی شوی

نیزه به جای جای تنت جا نمی شود

 

خوبیِ پشت بام همین است ای غریب

پای کسی به سینه تو وا نمی شود

gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت جواد الائمه(ع)

مسعود اصلانی

لب مي زند كه مادر خود را صدا كند

 يا حق واژه ي جگرم را ادا كند

 

او ناله مي زند جگرم سوخت؛ هيچ كس....

... گويا قرار نيست به او اعتنا كند

 

مي خندد ام فضل به همراه عده اي

تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند

 

يك ظرف آب ريخت روي زمين پيش او

 نگذاشت تا كسي به لبش آشنا كند

 

در حجره دست و پا زدنش يك بهانه بود

تا روضه اي براي خودش دست و پا كند

 

مي خواست با خيال غم جد بي كفن

آن حجره ي ستم زده را كربلا كند

 

واي از دقايقي كه به گودال يك نفر

 بالاي سر رسيد كه سر را جدا كند

 

بايد عقيله بعد برادر در آن ميان

فكري به حال سوختن بچه ها كند

 

حالا غروب يك نفس افتاد به خواهري

لب مي زند كه مادر خود را صدا كند
gol_siah.gif

اشعار شهادت حضرت جواد الائمه(ع)

محمد سهرابی

«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد»

 

شنیده ام که گدا موج می زند به درت

سرای جود تو خالی ز مستمند مباد

 

تو خود مراد منی، پس چه حاجت است به باب

به جز به سوی تو این ناله ها بلند مباد

 

به آفتاب، مبادا که پیکرت افتد

جمال شمس تو در دست نیش خند مباد

 

بساط گریه، فراهم برای مرد غمین

اگر به گریه ی او خنده می کنند مباد

 

لب کبود تو ای وارث حسین عزیز

ز چوب دستی کفار، بند بند مباد
 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.