عقربه های نیویورکی

تاریخ ارسال:چ, 07/07/1395 - 19:52
ظریف
حسیــن قدیــانی

نه جناب ظریف! این یک یادداشت اتفاقی نیست! و این طور نیست که دستم با دکمه های کیبورد، تصادف کرده باشد؛ یهویی!
انقلابی، پای حرفش می ایستد! انقلابی هم می ایستد! بزدلی پیشه ما نیست! انقلابی وقتی «مرگ بر آمریکا» می گوید، می ایستد پای این شعار! در مقام عمل! و من باز هم می گویم: اسلحه دستم بود، انتقام آیلان، علیرضا و آرمیتا را از اوبامای جلاد، جلاد همه رقمه، جلاد همه جوره، با یک گلوله می گرفتم! پای این شلیک هم می ایستادم! و بانگ برمی آوردم؛ «وقاتلوا ائمه..  الکفر»!
نه جناب ظریف! دست دادن شما به اوباما، اتفاقی نبود! اتفاقا جنابعالی مترصد فرصت می گشتید تا بعد از قایم باشک برجام، فریضه واجب سک سک را آن هم در راهروهای سازمان ملل به جا آورید! خیال تان راحت شد؟ این هم از دست دادن با اوباما! و صد حیف که احترام مدنظر رئیس تان در کابینه به پاسپورت ایرانی برنگشت و الا، با ملک سلمان هم می شود دست داد! با شمر! با یزید! حتی با حرمله هم می توان دست داد!
«اتفاقی» کدام صیغه است؟ «تصادف» کدام صیغه است؟ آدم می تواند با خود شیطان هم دست بدهد! آدم این استعداد را دارد که از پشه هم کمتر باشد! که رفت در بینی نمرود! و از شن! که رفت در بینی کاخ سفید! در طبس! اما آدم چه خوب، مثل آدم، بایستد پای حرفش! و تقصیر خود را گردن تقدیر نیندازد! و مرد باشد و بگوید؛ این بود تدبیر ما! رک و راست!
نه جناب ظریف! بهتر آن است که راستش را بگویید! چرا راستش را نمی گویید؟ همه که قرار نیست رئیس جمهور زن کشور آرژانتین باشند! در سپاه حضرت رسول هم بودند کسانی که ابوسفیان را دوست داشته باشند! و ما در همین جمهوری اسلامی، رئیس جمهوری داشتیم که زن نبود اما زنانه از کشور فرار کرد! واعطشای بنی صدر، رسماً کاخ سفید را مخاطب قرار داده بود! خیلی هم حالا اشکالی ندارد! همه که قرار نیست تشنه آب فرات باشند! عده ای هم باید باشند بلکه اجل مهلت شان دهد تا بگیرند در بغل اوباما را! دست دادن کافی نیست! چنان باید اوباما را در آغوش فشرد که نگرانی جلاد تحریم من باب سرنوشت انتخاباتی بعضی ها جبران شود! چنان باید رئیس جمهور آمریکا را بوسید که بوی ادوکلن اوباما حالاحالاها در بدن آدم بماند!
مرد بودن فقط به جوانمردان توصیه نشده! همه باید مرد باشند! همه حتی عشاق سینه چاک پرزیدنت روسیاه! و نباید اینگونه باشد که بعد مصافحه، اجر عمل خود را ضایع کنیم! و بگوییم: یهویی بوده! شما راستش را بگو، من قول می دهم لااقل از آن بخش که مربوط به صداقت در کردار شماست، تجلیل کنم! و البته بعد، این مهم را خاطرنشان کنم که جناب ظریف! وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، واو به واو صحیفه  نور خمینی بت شکن است، نه حضرتعالی! با این حساب، اولا شما خیلی هم حالا آدم مهمی نیستید.
اصولگرایان، بی خود شلوغش کرده اند! اصلش ما همه به شما بدهکاریم! شما ثابت کردی دست دادن به رئیس جمهور آمریکا، نه تنها مرده ای را زنده نمی کند بلکه می تواند همزمان باشد با فاجعه منا! و احترام کذایی هم به پاسپورت ایرانی بازنگردد! و سعودی زپرتی، به شخص شخیص جنابعالی ویزا ندهد! و آن معامله را با قیمت نفت کند! و این معامله را با حجاج بیت الله!
نه جناب ظریف! بدهی ما به شما تمامی ندارد! شما ثابت کردید می توان توافقی با آمریکا بست، آنطور که اوباما می گوید اما ساختار و ساختمان تحریم ها، «باقی بماند»!
شما ثابت کردید با نچرخیدن چرخ سانتریفیوژها، همچین نیست که چرخ دیگر کارخانه ها بچرخد! شما ثابت کردید بی عرضگی ادوار دولت در عرصه اقتصاد، ربطی به صنعت هسته ای ندارد! و اینطور نیست که با دادن هسته ای، دشمن، در باغ سبز نشان اقتصاد ما دهد! شما ثابت کردید پیاده روی با جان کری، مشکل مسکن را حل نمی کند! و دست دادن با اوباما، قیمت خودرو را پایین نمی آورد! شما ثابت کردید خندیدن به اجنبی، اتفاقا مزید دشمنی اوست، نه کاهنده عداوتش! شما ثابت کردید هر چقدر بیشتر به سران کاخ سفید بخندیم، سعودی  وحشی تر می شود! شما ثابت کردید مذاکره با آمریکا قادر نیست شب عزای اقتصادی دولت را تبدیل به جشن عروسی کند! شما ثابت کردید وقتی دولت نمی تواند ۴ قلم کالا را درست توزیع کند، ناشی از بی تدبیری اعتدالیون است، نه «مرگ بر آمریکا»! شما ثابت کردید آمانو می تواند از پایگاه نظامی ما بازدید تشریفاتی اما رسمی کند، وزیر امور خارجه دولت اعتدال هم با اوباما دست بدهد اما لغو تحریم؟ حالا بچرخ تا بچرخیم!
نه جناب ظریف! اتفاقا خوب شد به اوباما دست دادید! و اتفاقاً خوب شد چون شمایی هم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی شد! فقط کاش بگویید سعودی به شما چرا وقت نداد؟ شما که فرسنگ ها با «خبر مرگش» فاصله داشتید! «اخوک عبدالله»! زرشک! آقای وزیر امور خارجه دولت اعتدال! من تکرار می کنم که این یک یادداشت اتفاقی نیست! و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، یعنی کلمه کلمه این جمله انقلابی؛ «پاسخ، سخت خواهد بود و خشن»!
اصول سیاست خارجه جمهوری اسلامی، به وقت لزوم، نه بسته به فلان حرف رئیس جمهور است، نه بسته به بهمان حرف وزیر امور خارجه! و صدالبته، جمله اخیر هم هرگز اتفاقی نوشته نشد! فقط با رئیس جمهور فراری بود، ما الان همه باید جاسوس سیا می شدیم! و فقط به حضرتعالی بود، ما الان باید همه دست در دست اوباما می گذاشتیم!
نه جناب ظریف! از سر احساس نبود که خمینی گفت؛ «از هر که بگذریم، از آل سعود نمی گذریم»! روح خدا، نه اتفاقی سخن می گفت، نه تصادفی رفتار می کرد! آن ابرمرد، همین امروز را می دید که علیه سعودی، آن همه با خشم موضع می گرفت! و ما فرزندان خمینی هستیم! ما اتفاقی تیتر نزدیم؛ «خبر مرگش»! ما پای تیترمان ایستاده ایم! و شما را توصیه می کنیم به ایستادن پای دستی که به اوباما دادید! این هم شد حکایت آن تلفن کذایی؟! دولت محترم شعارش «تقدیر» بود یا «تدبیر»؟!
نه جناب ظریف! اگر رئیس جمهور قبل فقط یک بار وزیر امور خارجه خود را حین مأموریت از کار برکنار کرد، مع الاسف رئیس جمهور فعلی این کار را با حضرتعالی چند بار کرده! سیاست «مدارا با دشمن، تندی با دوست» بارها حضرتعالی را حین مأموریت، از کار برکنار کرده! شما آن روز که مشغول پیاده روی با جان کری شدید، از وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی تبدیل به فقط وزیر امور خارجه دولت اعتدال شدید! و آن روز هم که با اوباما دست دادید! و آن روز دیگر با سعودی… و بسیاری روزهای دیگر! زین سبب است که نوشتم؛ «شما خیلی هم حالا مهم نیستید»! با این همه، فرض است بر شما، لااقل حرمت آن ۴ تا حمایت مشروط بزرگان از خود را نگه  دارید! که صدالبته این حمایت های مشروط از خیلی ها بوده!
نه جناب ظریف! هر ثانیه آن ۶۰ ثانیه مصافحه شما با اوباما، ده ها حج گزار ایرانی مشغول جان باختن بودند! شگفتا! سعودی هم بر بی تدبیری خود، نام «اتفاق» گذاشته! و من شک ندارم، آنجا و آن لحظه، شما وزیر امور خارجه دولت اعتدال بودید و بس! و نه وزیر امور خارجه انقلاب خمینی! و نه وزیر امور خارجه «از آل سعود نخواهیم گذشت»!
می دانم! خیمه حجاج در صحرای منا، خالی بود! و زرق و برق سازمان ملل را نداشت! می دانم! حجاج بیت  الله الحرام، لباسی به تن نداشتند الا احرامی سپید، به رنگ کفن! اما با خط اتوی شلوار پرزیدنت وحشی، می شود باز هم سر هزاران طفل معصوم را برید! و سر ابنای بشر کلاه گذاشت! می دانم! دست حجاج، تنها چند سنگ بود که بر صورت شیطان بزنند! و رمی جمرات به جا آورند! اما دست شما، درست در همان لحظه، در دست شیطان بود! شیطان بزرگ! می دانم! و این را هم خوب می دانم که شما با «الفبای تدبیر» بیگانه اید و اصلا در آن حد نیستید که بخواهم بنویسم؛ «با الفبای مبارزه بیگانه هستید»! شما و مبارزه؟
نه جناب ظریف! دفعه بعد ۶۰ ثانیه را بکنید یک ساعت! از قبل هم خواهش می کنم برنامه ریزی بکنید! اصلش اعتدال یعنی همین که حاجی جمهوری اسلامی در آغوش خدا باشد و وزیر امور خارجه دولت اعتدال در آغوش کدخدا!
عاقبت، همه که نباید «حج» بروند، عده ای هم باید «کج» بروند!
گفت: «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»! آقای وزیر امور خارجه دولت اعتدال! به خدا راضی نیستیم دفعه بعد، اعمال مصافحه با شیطان بزرگ را نیمه کاره رها کنید! ما اما زمان خود را به وقت صاحب الزمان تنظیم کرده ایم! و این همه را نشانه می دانیم! ساعت های دوزمانه، عقربه های نیویورکی، کلاس کار انقلاب جهانی مهدی موعود را پایین می آورد! ساعت ما فقط یک زمان را نشان می دهد! شما راحت باش آقای ظریف! و به هر که می خواهی دست بده… تشریفاتی! یهویی! اتفاقی! تصادفی!

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط