غیرتمندی از نگاه پیامبر اكرم(صلّی الله عليه و آله و سلّم)

تاریخ ارسال:س, 11/05/1395 - 23:30
غیرت
سیدعلی نقی میرحسینی

آنچه در پی می آید مبحثی است پیرامون اهمیت غیرتمندی در سیره پیامبر اكرم(ص) كه در آن نویسنده با استناد به برخی شواهد تاریخی و روایات، ارزش و نقش غیرت و غیرتمندی را در سلامت فرد و جامعه بررسی كرده است. اینك با هم این مطلب را كه از فصلنامه فرهنگ كوثر شماره 68 انتخاب شده، از نظر می گذرانیم.
غیرت چیست؟
غیرت در لغت به معنای نفرت انسان از مشاركت دیگران در امور مورد علاقه اش است.(1) به عبارت دیگر، غیرت به معنای دفاع از چیزی محبوب در برابر هرگونه دستبرد و تجاوز است. سرچشمه این واكنش انسان، ممكن است حمیت، تعصب و تغیر باشد.
در تعریف اصطلاحی غیرت، اختلاف چندانی بین نخبگان علم اخلاق وجود ندارد. آنچه در زیر می آید، برخی از همین تعاریف عالمان علم اخلاق است:
ملااحمد نراقی می گوید: «غیرت از شرایف ملكات و فضایل صفاتی است كه آدمی نگاهبانی كند دین خود را و عرض خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یك، طریقه ای است كه صاحب غیرت و حمیت، از آن تجاوز نمی كند.»(2)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان گفته است: «غیرت عبارت است از دگرگونی انسان از حالت عادی و اعتدال؛ به طوری كه انسان را برای دفاع و انتقام از كسی كه به یكی از مقدساتش- اعم از دین، ناموس و یا جاه و امثال آن- تجاوز كرده، از جای خود می كند. این صفت غریزی، صفتی است كه هیچ انسانی به طور كلی از آن بی بهره نیست. پس غیرت یكی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است كه براساس فطرت تشریع شده و آن امور فطری را تعدیل می كند. آن تعدادش را كه در حیات بشر لازم و ضروری است، معتبر و واجب می سازد و آنچه غیر ضروری است، حذف نموده، از اعتبار می اندازد».(3)
آن عالم وارسته در جای دیگرمی نویسد: «اولا، اسلام مسئله غیرت و تعصب را باطل معرفی نكرده، بلكه اصل آن را حفظ نموده؛ زیرا غیرت ریشه در فطرت انسان دارد و اسلام هم دین فطرت است؛ ولی در جزئیات آن، دخالت كرده و فرموده است: آن قدر از غیرت و تعصب كه مطابق با فطرت است، حق، و شاخ و برگی كه اقوام به آن داده اند، باطل است.
ثانیا، همین ودیعه فطری- یعنی غیرت- را از هر سویی به سوی خدای متعال برگردانیده و سپس موارد بسیاری را در یك قالب كه همان توحید می باشد، ریخته است. به عبارت واضح تر، هر جا كه تعصب ورزیدن خداپسندانه باشد، باید تعصب ورزید و هرجا كه موجب خشنودی خدا نباشد، نباید غیرت ورزید.»(4)
شهید مطهری در توضیح سخن علی(ع) كه فرمود: «انسان شریف و غیور، هرگز زنا نمی كند»،(5) می نویسد: «غیرت یك شرافت انسانی و یك حساسیت انسانی نسبت به پاكی و طهارت جامعه است.»(6)
وی در جای دیگر در پاسخ به اعتراض كنندگان به غیرت می نویسد: «پیشنهاد اینكه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهی، غیرت را كنار بگذارد، درست مثل این است كه پیشنهاد شود غریزه علاقه به فرزند- به طور كلی مطلق حس ترحم و عاطفه انسانی- را به عنوان اینكه یك میل انسانی است، ریشه كن نماییم؛ در صورتی كه این [غیرت] یك میل نفسانی در درجات پایین حیوانی نیست؛ بلكه یك احساس عالی بشری است.»(7)
از آنچه گذشت، به دست می آید كه غیرت به معنای نگاه مسئولانه و نگهبانی آگاهانه از حریم دین، خانواده، قانون و كشور است.
ریشه غیرت
در مورد ریشه غیرت نیز دیدگاه های مختلفی وجود دارد: حضرت علی(ع) ریشه غیرت را شجاعت(8) ملااحمد نراقی شجاعت و قوت نفس(9)، علامه طباطبایی فطرت(10)، و شهید مطهری احساس و عاطفه بشری(11) می دانند.
غیرتمندترین رسول الهی
با نگاه به تاریخ بشریت، به خیل عظیم غیرتمندانی برمی خوریم كه در رأس آنان سلسله انبیای الهی و امامان معصوم(ع) قرار دارند. بدون تردید غیرت پیامبران خدا پرتوی از غیرت الهی است كه در میان جوامع انسانی به ثمر نشسته است. آن گاه نوبت به انسان های پاك، مؤمن و فرهیخته ای می رسد كه از آغاز تاریخ تاكنون در صف غیرتمندان جای گرفته و در این مسیر خطرزا، ایفای وظیفه و ادای مسئولیت كرده اند.
در نوشتار حاضر از میان این سلسله. به غیرتمندی آخرین پیامبر الهی، می پردازیم.
اندازه غیرت رسول خدا(ص) چقدر بود؟ این سؤالی است كه پاسخ آن در كلمات گهربار خود رسول خدا(ص) آمده است. آن حضرت در وصف غیرتش فرمود: «كان ابی ابراهیم غیورا، و انا اغیرمنه...؛ پدرم ابراهیم خلیل بسیار غیرتمند بود و من از او غیرتمندتر هستم...».(12)
برجسته ترین شاگرد پیامبر؛ یعنی علی(ع) نیز در وصف غیرت رسول خدا(ص) فرمود: «پیامبر اكرم(ص) چنان بود كه هیچ گاه برای امور دنیوی خشمگین نمی شد، ولی اگر به خاطر حق به خشم می آمد، هیچ كس او را نمی شناخت و هیچ چیز او را آرام نمی كرد تا داد آن را بستاند.»(13)
با كمترین تأمل در تاریخ اسلام و نگاه گذرا به حیات پربار آن بزرگوار، میزان و ابعاد دیگری از غیرتمندی و غیرت ورزی پیامبر(ص) روشن می شود. در ذیل، چند برگ از تاریخ زرین آن حضرت را می خوانیم:
غیرت، دلیل رهایی از اسارت
از امام باقر(ع) نقل شده كه فرمود: جمعی از اسیران دشمن را به حضور رسول خدا(ص) آوردند. آن حضرت بنا به صلاح و مصلحت، دستور اعدام آنها را صادر كرد؛ ولی از آن جمع یكی از آنان را آزاد كرد. وی كه از رفتار پیامبر(ص) به شگفت آمده بود، پرسید: چرا مرا آزاد كردی؟
پیامبر خدا(ص) فرمود: جبرئیل به من خبر داد كه تو دارای پنج خصلت هستی كه خدا و رسولش آنها را دوست دارند. آن خصلت های پنج گانه عبارتند از: 1-غیرتمندی برای همسر و خانواده؛ 2-سخاوت؛ 3-نیك خلقی؛ 4-راستگویی؛ 5-شجاعت.
وقتی كه آن اسیر این مطلب را شنید، به حقانیت دین پیامبر(ص) یقین كرد و اسلام آورد و با تلاش و ایثار توانست خود را به مراتب بالای ایمان برساند. او سرانجام، در یكی از جنگ ها در ركاب پیامبر اسلام شهد شهادت نوشید.(14)
غیرت، عامل حضور در پیمان حلف الفضول
شركت و حضور آن رسول غیرتمند در اوان جوانی در پیمان « حلف الفضول»- كه یك پیمان دفاعی مربوط به زمان جاهلیت بود- نیز نشانگر غیرت دینی و اجتماعی آن حضرت است. این پیمان برای دفاع از مظلومان جامعه منعقد شد. علت پیدایش این پیمان آن است كه 20 سال قبل از بعثت، مردی وارد مكه شد. در دستش متاعی بود كه قصد فروش آن را داشت. فرد زورگو و ستمگری به نام «عاص بن وائل» آن را خرید ولی پولش را نپرداخت. مشاجره بین آن دو بالا گرفت و ناله مرد مالباخته بلند شد. از همان لحظه، جمعی از جوانان غیرتمند شهر با دیدن این حادثه تلخ، پیمان بستند تا حقوق مظلومان را از ستمگران بستانند. یكی از آن جوانان غیرتمند، رسول اكرم(ص) بود.(15)
غیرت، منشأ غزوه بنی قینقاع
تاریخ اسلام و دفتر زندگانی پربار رسول اكرم(ص) از صحنه های غیرت و غیرت ورزی آن حضرت و سایر مسلمانان آكنده است. یكی از این صحنه ها، غزوه بنی قینقاع است. «قینقاع»، نام طایفه ای از یهودیانی است كه در مدینه زندگی می كردند.
یك روز، بانوی مسلمانی در بازار بنی قینقاع نشسته بود. یك یهودی پایین پیراهن وی را بدون اینكه متوجه شود، به بالا سنجاق كرد. وقتی آن زن برخاست، قسمتی از بدنش آشكار شد. یهودیان حاضر با خنده های خود به مسخره كردن زن مسلمان پرداختند. فریاد آن زن مسلمان بلند شد. از آنجا كه این كار، نوعی تحقیر و دهن كجی به عفت مسلمانان محسوب می شد، یكی از مسلمانان غیرتمند، به آن یهودی حمله كرد و او را كشت. یهودیان حاضر نیز به آن مرد مسلمان هجوم بردند و او را به شهادت رساندند. این، آغاز بروز جنگ «بنی قینقاع» شد.(16)
غیرت، عامل تبعید ستمگران
حكم ابن ابی العاص (پدر مروان و عموی عثمان) بعد از فتح مكه، به ظاهر مسلمان شد. روزی پیامبر(ص،) در یكی از حجره هایش با حضرت علی(ع) نشسته بود. حكم از شكاف در به داخل آن حجره می نگریست و دزدانه به سخنان پیامبر(ص) و دیگر افراد داخل حجره گوش می كرد. پیامبر(ص) كه متوجه شده بود، به حضرت امیر(ع) فرمود: برو او را بیاور. آن حضرت بیرون آمد و گوش حكم را مثل بز گرفت و كشید و او را به داخل برد. پیامبر(ص) بعد از لعنت كردن حكم، او را به طائف تبعید كرد. او در عصر خلیفه اول و دوم نیز در تبعید بود، ولی در زمان خلیفه سوم و با وساطت وی به مدینه بازگشت.(17)
ایمان، نشانه غیرتمندی
از منظر رسول خدا(ص)، «ایمان» مهم ترین و برجسته ترین علامت و نشانه غیرتمندی است. آن حضرت در كلام كوتاه و پرمعنایی به این مطلب چنین اشاره كرده است: «ان الغیره من الایمان؛ همانا غیرت از ایمان است.(81) و نیز در جای دیگر فرمود: «الغیره من الایمان و البداء من النفاق: غیرت، نشانه ایمان و فحاشی و بددهنی، علامت نفاق است.» (91)
در اسلام اولین گام، ایمان است. اولین سخنی كه یك تازه مسلمان باید بر زبان جاری كند، سخنی در باب ایمان و پذیرش دین مبین اسلام است. از نزدیكی و قرابت میان ایمان و غیرت، می توان به اهمیت غیرت و غیرت ورزی نیز پی برد. مؤمن غیرتمند، مایه عزت و افتخار است. علاوه بر اینكه این گونه افراد را دیگران دوست دارند، خدای متعال نیز دوست دارد، در این مورد رسول خدا(ص) فرمود: «ان الله تعالی یحب من عباده الغیور؛ به راستی كه خدای متعال از میان بندگانش، غیرتمندان را دوست دارد.» (02)
شناخت غیرتمندان
انسان های غیور باافراد بی تفاوت و بی درد و آسایش طلب، تفاوت هایی دارند. با توجه به ویژگی هایی، می توان آنها را از یكدیگر تفكیك و جدا كرد. غیرتمندان درمقابل بدعت ها و گناهان حساسیت دارند. درسرپوش نهادن انحرافات و كج روی ها- بویژه انحرافات دینی و ناموسی- اهل گذشت، معامله و مسامحه نیستند و برای خنثی سازی بدعت بدعتگزاران همواره می كوشند؛ ولی بی غیرتان بی درد، در چنین مواردی خودشان را به دردسر نمی اندازند و به سادگی از كنار بدعت ها می گذرند و برای توجیه رفتار خود عبارت ناصحیح«عیسی به دین خود موسی به دین خود» را به كار می برند. رسول خدا(ص) مخالف این نوع فكر و اندیشه است و هرنوع تایید گناهكاران را مددرسانی در جهت نابودی دین برمی شمارد. در این مورد، امام صادق(ع) از آن حضرت نقل كرده است: «من تبسم فی وجه مبتدع فقد اعان علی هدم دینه؛ كسی كه به صورت فرد بدعتگزار تبسم كند، به نابودی و تباهی دینش كمك كرده است.» (12)
اقسام غیرت
حال كه از منظر رسول اعظم(ص) با چهره غیرتمندان آشنا شدیم، مناسب است كه به اقسام غیرت نیز اشاره كنیم:
1- غیرت ناموسی
یكی از مهمترین وظایف انسان های غیرتمند، محافظت و مراقبت از ناموس و حریم خانواده است. به عبارت دیگر، یكی از مهمترین چیزهایی كه منجر به تباهی و آسیب دیدن ناموس افراد می شود، حضور نابجای زنان و دختران در كوچه ها و خیابان هاست. هرچند امروزه این پدیده «تساوی حقوق زن و مرد» نامیده می شود و مخالفت با آن جرم است، اما این حقیقتی انكارناپذیر است كه حضور غیرضروری زنان و دختران، آن هم با پوشش نامناسب، در انظار عمومی، سبب گمراهی و انحراف خود و دیگران و در نتیجه موجب عذاب اخروی می شود. به عبارت دیگر، هرگام آنان همانند تیر سهمگین و زهرآلودی است كه بر قلب افراد جامعه نشانه می رود.
2- غیرت و تعصب دینی
درجمله ای كوتاه، غیرت و تعصب دینی به این معنا است كه انسان، دین و دیانت را به عنوان چیزی محبوب و مورد علاقه خود به حساب آورد و آن گاه از حریم آن دفاع كند و در مقابل حرمت شكنان و متجاوزان به آن بایستد. به عبارت دیگر، تا غیرت دینی نباشد، نه امر به معروف و نهی از منكر معنا می یابد و نه دفاع از دین، حفظ حدود الهی و محافظت از حلال، دوری از حرام، مبارزه با گناه و بدعت و.... مفهوم پیدا می كنند. با توجه به این نكته اساسی است كه امیرمؤمنان(ع) فرمود: «آن گاه كه حادثه ای پیش آمد، اموالتان را سپر جانتان قرار دهید و در حفظ آن بكوشید؛ اما اگر حادثه ای پیش آمد كه دینتان درمعرض خطر قرارگرفت، جانتان را فدای دینتان سازید؛ زیرا كسی كه دینش از بین برود، نابود است و غارت زده كسی است كه دینش به غارت برود.» (22)
و نیز آن امام همام، رسول خدا(ص) را به عنوان الگوی «غیرت دینی معرفی نموده می فرماید: «پیامبراكرم(ص) چنان بود كه هیچ گاه برای امور دنیایی خشم نمی كرد، اما اگر برای حق خشم می كرد، كسی او را نمی شناخت و چیزی او را آرام نمی كرد.» (32)
نیز آن حضرت بعد از نكوهش و باطل دانستن تعصبات ضدارزشی، تنها تعصب دینی را می ستاید: «اگر از تعصب ورزیدن ناگزیرید، پس در یاری كردن حق و دادخواهی از ستمدیده، تعصب ورزید».(42)
نیز آن حضرت، ارزش و جایگاه غیرت دینی را از زبان رسول خدا(ص) این گونه بیان می كرد: «امرنا رسول الله ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مكفهره»(52) رسول خدا(ص) ما را مأمور ساخت كه با روی گرفته و خشمگین با اهل معصیت برخورد كنیم.»
اكنون كه غیرت و تعصب دینی؛ یعنی سكوت نكردن در مقابل گناهان، این همه ارزش دارد، پس زیبنده است كه در برابر ارتكاب گناهان سكوت نكنیم؛ زیرا «مقتضای غیرت دینی است كه در حفظ آن از بدعت های بدعتگزاران و ادعای باطل كنندگان آن بكوشیم و كسانی را كه از دین برگردند (مرتدین)، قصاص كنیم و اهانت و سبك شمردن دین و شبهات منكران را دفع و رد نماییم و در ترویج و نشر احكام دین تلاش كنیم و در بیان حلال و حرام دین سعی بلیغ نموده، در امر به معروف و نهی از منكر مسامحه نكنیم.»(62)
3- غیرت منفی و زیانبار
می توان غیرت را به دو بخش مثبت و منفی تقسیم كرد. غیرت مثبت، یعنی استفاده و بهره برداری صحیح از این صفت ارزشمند؛ اما غیرت منفی، آن است كه انسان غیرتش را در جاهایی كه نیاز نیست، به كار گیرد؛ مثلا شخصی زن و فرزندش را به سبب سوءظن و بدگمانی تحت فشار قراردهد و این عمل خود را غیرت بنامد.
نباید از یادبرد كه افراط و تفریط در هر كاری، ناپسند وناكارآمد است و چه بسا نتیجه معكوس در پی داشته باشد. از این رو، برخی از روایات، حساسیت، سوءظن و غیرت بیجا را محكوم و ناپسند دانسته اند كه از جمله می توان به روایات زیر اشاره كرد:
پیامبر بزرگوار اسلام(ص) فرمود: «من الغیره ما یحب الله و منها ما یكره الله، فاما ما یحب فالغیره فی الریبه و اما ما یكره فالغیره فی غیر الریبه (72)؛ غیرتی وجود دارد كه خدا دوست دارد، و غیرتی نیز هست كه دوست ندارد. غیرتی كه خدا آن را دوست دارد، غیرت در ریبه و شك است؛ و غیرتی كه دوست ندارد، غیرت نشان دادن در جایی است كه ریبه و شك وجود نداشته باشد.»
نتیجه رواج بی غیرتی
غیرت، حكم سیستم دفاعی بدن را دارد كه هرگاه به عللی از بین برود، دین و دیانت با تمام ارزش هایش آسیب جدی می بیند؛ زیرا بی غیرتی و تفاوتی در برابر بدعتگزاران و كسانی كه در صدد مخدوش ساختن فرهنگ دینی هستند، زمینه جرئت و جسارت به گناه را بیشتر می كند و موجب زدودن ارزشها در سطح جامعه می شود امام صادق از پیامبر خاتم(ص) نقل می كند كه آن حضرت خطاب به مردم فرمود:
«چه می كنید زمانی كه زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق گردند و شما امر به معروف و نهی ازمنكر را ترك كرده باشید؟»
سؤال شد: یا رسول الله! آیا چنین چیزی خواهد شد؟
فرمود: «آری، بلكه بدتر نیز خواهد شد.» سپس فرمود: «چه خواهید كرد آن گاه كه امر به منكر كنید و نهی از معروف؟» سؤال شد آیا چنین چیزی خواهد شد؟
فرمود: «بلكه، بدتر از آن هم خواهد شد.» و سپس پرسید: «چه می كنید آن گاه كه معروف را منكر و منكر را معروف بدانید؟» (82)
ناگفته پیداست كه متأسفانه، امروز به سبب رواج بی تفاوتی ها بی غیرتی ها، برخی از ارزش ها وارونه شده اند. حجاب و عفاف از هر سو، مورد هجوم قرار می گیرد و غیرت و تعصب دینی و ناموسی، خشونت و بربریت محسوب می شود. بسیاری از فسادها و گناهان، رونق یافته اند و آشكارا انجام می شوند. نه تنها برخی افراد از رونق و گرمی بازار گناه ناراحت نمی شوند، كه بسیاری از فاسدان و بدعتگزاران، تشویق و ترغیب نیز می شوند!!!
زمینه بی غیرتی
وقتی افراد با دیدن رنگ باختن ارزش ها و حاكم شدن ضد ارزش ها جمله هایی چون: «به من ربطی ندارد، وظیفه من نیست، من چه كاره ام و...» را بر زبان می آورند؛ اگر جامعه، به چنین سرنوشتی دچار شود، فرجام نامباركی در انتظار آن خواهد بود. رسول خدا(ص) رواج بی دینی را مهم ترین بلا و مصیبتی می داند كه به سراغ این گونه جوامع می آید. آن حضرت فرمود: «به راستی كه خداوند به مؤمن ضعیفی كه دین ندارد، بغض می ورزد. گفته شد: مؤمن ضعیفی كه دین ندارد، كیست؟ فرمود: كسی كه نهی ازمنكر نمی كند.»(92)
فرجام بی غیرتی
1- مورد غضب خدا قرار گرفتن
از پیامبر خاتم(ص) روایت شده است: «ان الله لیبغض من یدخل علیه فی بیته فلا یقاتل(03). همانا خداوند مبغوض می دارد آن كسی را كه بیگانه ای [با زور] وارد خانه اش شود و او با آن بیگانه نجنگد.»
دچار خشم خداوند شدن، آثار نامطلوب اخروی و دنیوی درد و می تواند انسان را دچار سوء عاقبت كند و او را برای همیشه از سعادت محروم سازد.
2- لعن و قتل بی غیرت
پیامبر اسلام(ص) مردانی را كه به عفت و پاكی دختران و همسرانشان بی تفاوت اند، لعن كرده و قتل آنان را روا داشته است.(13)
3- نوید آتش جهنم
طبق فرموده رسول خدا(ص) نه تنها افراد بی غیرت به بهشت نمی روند، بلكه حتی بوی آن به مشامشان نمی رسد: «همانا بوی خوش بهشت، از فاصله پانصد سال به مشام می رسد ولی به مشام عاق والدین و بی غیرت نمی رسد.»(23)
4- رفتار خصمانه با بی غیرتان
با نگاهی به روایات مربوط به بی غیرتی، درمی یابیم كه این صفت رذیله، چنان مورد خشم و انزجار پیشوایان معصوم(ع) بوده كه برخی از آن بزرگواران، فرمان جنگ و ستیز با بی غیرتان را صادر كرده اند. این سخن قاطعانه و انعطاف ناپذیر رسول خدا(ص) یكی از همین روایات نورانی است: «جدع الله انف من لایغار من المؤمنین و المسلمین.(33) خدای متعال بینی كسی را كه (به حریم خویش) غیرت نورزد، قطع می كند» و نیز فرمود: «... و ارغم الله انف من لا یغار.(43) و خداوند بینی بی غیرت را به خاك می مالد.»
راستی، برخوردی چنین قاطعانه با بی غیرتان، به چه دلیل است؟ راز این خشم مقدس و رفتار قاطعانه، این است كه وقتی كسی دچار بی غیرتی شد، دارای صفات منفی و نابخشودنی می شود و بهترین راه اصلاح چنین فردی، ستیز با او است؛ زیرا چنین كسی با در پیش گرفتن بی غیرتی، سبب خشم خدای متعال را فراهم كرده است.
درمان بی غیرتی
بی غیرتی و بی تفاوتی، در واقع نوعی بیماری روحی و روانی است كه مانند دیگر امراض، قابل درمان است. شكوفاسازی غیرت، بهترین نسخه درمان این بیماری است. افراد بی غیرت با تمرین و آگاهی، می توانند به شكوفاسازی غیرت از دست رفته خویش بپردازند. در حكایت زیر، ملاحظه می كنید كه چگونه رسول خدا، غیرت جوان عرب را برمی انگیزد:
جوانی خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد: ای پیامبر خدا! آیا به من اجازه می دهید، زنا كنم؟ با گفتن این سخن، فریاد مردم بلند شد و از گوشه و كنار به او اعتراض كردند؛ ولی پیامبر(ص) با خونسردی و ملایمت فرمود: نزدیك بیا. جوان نزدیك تر آمد و در برابر پیامبر(ص) نشست. حضرت با محبت از او پرسید: آیا دوست داری با مادر تو چنین كنند؟ گفت: نه، فدایت شوم! پیامبر(ص) ادامه داد: همین طور مردم نیز راضی نیستند با مادرشان چنین شود. آن گاه حضرت فرمود: آیا دوست داری با دختر تو چنین كنند؟ جوان گفت: نه، فدایت شوم! حضرت فرمود: همین گونه مردم درباره دخترانشان راضی نیستند. سپس حضرت از جوان پرسید: آیا این كار را برای خواهرت می پسندی؟ جوان مجدداً انكار كرد. جوان درحالی كه شدیداً از سؤال خود پشیمان شده بود. از پیامبر(ص) خواست تا در حقش دعا كند. آن حضرت دست بر سینه او گذاشت و چنین دعا كرد:
«خدایا! قلب او را پاك گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگی به بی عفتی نگاه دار».
می بینیم كه پیامبر(ص) با تحریك و شكوفاسازی غیرت آن جوان، او را از عمل زشت پشیمان ساخت؛ به نحوی كه از آن پس، منفورترین كار در نزد آن جوان «زنا» بود.(53)
پیامبر و رد تساهل و تسامح
شاید برخی بپرسند: آیا بهتر نیست گناه افراد بی غیرت را نادیده بگیریم و با آنان به گونه محبت آمیز رفتار كنیم؟ به عبارت دیگر، چرا در برخورد با آنها از شیوه تساهل و تسامح استفاده نمی كنیم؟
دراین مورد به گستردگی، شأنیت و پیام گناه باید توجه كرد. برخی گناهان فردی كه از روی جهل، خطا، نسیان و... انجام می شود، قابل عفو و گذشتن است. از گناهان بزرگ تر نیز در مرحله اول می توان با تساهل و تسامح برخورد كرد، اما با گناهی كه همه جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد و دیگران را به سوی خود می كشاند و یا كلیت دین و نظام اسلامی را تهدید می كند، چگونه می توان با تسامح و تساهل از كنار آن گذشت؟
شایسته است در این زمینه نیز گذری بر كلام و سیره رسول خدا(ص) كنیم. رسول خدا(ص) با اهل كفر، نفاق و بدعتگزاران، به شیوه تساهل و تسامح رفتار نمی كرد. احتجاجاتی كه از آن حضرت به دست ما رسیده، گویای این انعطاف پذیری است. به این نمونه توجه كنید:
جمعی از نمایندگان قبیله ثقیف، خدمت پیامبر(ص) آمدند و گفتند: با سه شرط با شما بیعت می كنیم: نماز نخوانیم، بت هایمان را با دست خود نشكنیم و اجازه دهید تا یك سال بت لات را عبادت كنیم. پیامبر(ص) فرمود: «دینی كه در آن ركوع و سجود نباشد، به كار نمی آید اما اگر شما شكستن بت ها را با دست خودتان دوست ندارید، ما این كار را انجام می دهیم. در مورد عبادت بت لات نیز هرگز چنین اجازه ای به شما نمی دهم.» (63)

 

*****************************

منبع:پرسمان

*****************************
پی نوشت ها:
- الغیره نفره طبیعیه تكون عن بخل مشاركه الغیر فی امر محبوب له (ر.ك: مجمع البحرین، ج 3، ص 234).
2- معراج السعاده، ص 461.
3- ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 082.
4- همان ص 476 (با اندكی تغییر).
5- ما زنی غیورقط (ر.ك غررالحكم و دررالكلم، ص 952، ح 4355؛ مستدرك الوسائل، ج 41، ص 133).
6- مسئله حجاب، ص 46.
7- همان، ص 26.
8- ثمره الشجاعه الغیره . (ر.ك: غررالحكم و دررالكلم، ص 925، ح 7255).
9- معراج السعاده، ص 361 و 461.
01- ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 476.
11- مسئله حجاب، ص 46.
21- وسائل الشیعه، ج 20، ص 415، ح 88252.
31- المحجه البیضاء، ج 5، ص 303.
41- خصال، شیخ صدوق، ج 1، ص 313.
51- فروغ ابدیت، ج 1، ص 481: سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ج 1، ص 961.
61- سیره رسول خدا، ج 1، ص 305.
71- سقیفه، علامه سیدمرتضی عسكری، ص 651.
81- وسائل الشیعه، ج 20، ص 154، ح 98252.
91- مستدرك الوسائل، ج 41، ص 432؛ بحارالانوار، ج 86، ص 243. در بعضی منابع به جای كلمه «النفاق» واژه «الجفاء» آمده است.
(ر.ك: بحارالانوار، ج 100، ص 052، ح 44).
02- كنزالعمال، ج 3، ص 386، ح 0707.
12- سفینه البحار، ج 1، ص 36.
22- اصول كافی، ج 2، ص 612.
32-المحجه البیضاء، ج 5، ص 303.
42- غررالحكم و دررالكلم، ص 96، ح 189.
25- اصول كافی، ج 5، ص 95، ح 01؛ وسائل الشیعه، ج 16، ص 441، ح 49112.
62- علم اخلاق اسلامی، ج 1، ص 523.
27- كنزالعمال، ج 3، ص 583، ح 7607.
82- بحارالانوار، ج 97، ص 47، ح 41.
92- وسائل الشیعه، ج 61، ص 221.
03- مستدرك الوسائل، ج 11، ص 99.
13- بحارالانوار، ج 67، ص 611.
23- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 444.
33- وسائل الشیعه، ج 20، ص 732، ح 52525؛ اصول كافی، ج 5، ص 635، ح 4.
43- بحارالانوار، ج 001، ص 842، ح 33.
53- تفسیر نمونه، ج 3، ص 24، به نقل از تفسیر المنار.
63- غیرتمندی و آسیب ها، محمود اكبری، ص 06، به نقل از رسالت خواص، سیداحمد خاتمی، ص 731.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط