ضروریات دین/بخش دوم

تاریخ ارسال:چ, 05/04/1396 - 18:38
ضروری دین

گستره ضروریات دین

پس از ذکر اقسام مسائل اعتقادی، باید به این پرسش پاسخ دهیم که ضروریات دین کدام اعتقادات را در بر می گیرد؟ درباره اصول دین باید گفت از آنجا که این اصول، مقوم دین و سبب ورود به اسلام اند، انکار هر یک به طور مستقیم، انسان را از محدوده دین خارج می کند. عدم قبول اصول دین به منزله کفر است. از این رو علمای ما در تعریف کافر گفته اند:
«کافر کسی است که منکر یکی از اصول دین، یعنی الوهیت و رسالت و معاد باشد.»
منکر اصول دین را در فقه، کافر اصلی می گویند، در مقابل مرتد که بعد از ورود به دین، از دین خارج می شود. کافر اصلی کسی است که با نپذیرفتن اصول دین، به محدوده دین وارد نمی شود. در کشف الغطاء آمده است:
«الکافر قسمان اولهما الکافر بالذّات و هو الکافر باللّه تعالی او نبیّه او المعاد ... القسم الثانی ما یترتب علیه الکفر بطریق الاستلزام کانکار بعض الضروریات الاسلامیة و المتواترات عن سید البریّة کالقول بالجبر و التفویض ... .»(9)
«کافر دو قسم است: نخست، کافر اصلی که به خدا و پیامبر و معاد اعتقاد ندارد ... قسم دیگر کسی است که با انکار بعضی از ضروریات اسلام و متواترات که از پیامبر رسیده، کافر می گردد؛ مانند کسی که به جبر یا تفویض معتقد شود ... .»
تفصیلات اصول دین اگر به حدّ بداهت و ضرورت برسد، در محدوده ضروری دین قرار می گیرند. به علاوه، مسائل اعتقادی نوع دوم، اگر به قدری در بین مسلمانان رواج داشته باشد که هر که در دین درآید آن را بداند، در محدوده ضروری دین قرار می گیرند. پس دایره ضروریات دین، عمده مسائل اعتقادی و احکام فرعی را در بر می گیرد.
از آنجا که باور نداشتن اصول دین باعث وارد نشدن به دین می شود، علمای ما آن سه را در تعریف کافر به طور مستقیم آورده اند و بقیه اعتقادات را در ضروری دین خلاصه کرده، در تعریف مرتد به کار گرفته اند. ضروریات دین تمام عقاید و احکام را در بر می گیرد؛ ولی این عقاید و احکام باید ملاک ضروری بودن را که بعد از این خواهد آمد، داشته باشند؛ یعنی تمام عقاید و احکام شأنیت ضروری بودن را دارا هستند.

حصر ضروریات دین

گردآوری و شمارش ضروریات دین اگر غیرممکن نباشد، امر آسانی نخواهد بود. فقهای ما نیز متعرض شمارش همه ضروریات دین نشده اند؛ زیرا همان گونه که ذکر شد، گستره ضروریات دین، تمام احکام و عقاید را در بر می گیرد. بررسی کردن تمام این موارد و تعیین ضروریات دین، دشوار است.
در بحث ضروریات دین مهم آن است که ملاک ضروری دین روشن شود تا بتوان به کمک آن، مصادیق ضروری را شناخت. گذشته از این، در اعتقاد به اسلام، لازم نیست به تک تک ضروریات، شناخت داشته باشیم و معتقد شویم. آنچه مهم است آن است که فرد مسلمان منکر ضروری دین نشود. مسلمان به تدریج ضروریات دین را خواهد شناخت. انسان مسلمان باید اجمالاً به هر چه در دین اسلام هست، معتقد باشد.
برخی از علما در کتب خود به گوشه ای از ضروریات دین اشاره کرده اند؛ از جمله علامه مجلسی در کتاب حق الیقین و شیخ صدوق در اعتقادات کتاب الهدایه.
علامه مجلسی نوشته است:
«بدان که علمای خاصه و عامه [به طور] مجمل گفته اند که انکار ضروری دین اسلام موجب کفر است و حصری نکرده اند آنها را و متفرقاً در ابواب فقه گاهی می گویند که فلان چیز ضروری دین اسلام است. پس لازم است که در این مقام بعضی مذکور شود. بدان که ضروری دین امری را گویند که وضوحش در آن دین به مرتبه ای رسیده باشد که هر که در آن دین داخل باشد، داند مگر نادری که تازه به دین درآمده باشد یا در بلاد بعیده از بلاد اسلام نشو و نما کرده باشد، مثل واجب بودن پنج نماز در شب و روز و عدد رکعات هر یک از آنها و مشتمل بودن اینها بر رکوع و سجود، بلکه بر تکبیرة الاحرام و بر قیام و قرائت فی الجمله، بنابر قول اظهر، هر چند در بعضی از صور خفائی داشته باشد، و مشروط بودن نماز در طهارت فی الجمله و واجب بودن غسل جنابت و حیض، بلکه نفاس، و ناقض بودن بول و غائط و ریح وضو را بنابر اظهر، و واجب بودن یا راجح بودن غسل اموات، و کفن کردن و نماز بر ایشان و پنهان کردن ایشان مجملاً و واجب بودن زکات فی الجمله، و روزه ماه رمضان، و ناقض بودن اکل و شرب معتاد، و جماع کردن در قُبل زن روزه دار، و واجب بودن حج بیت الله الحرام، و مشتمل بودن آن بر طواف، بلکه سعی میان صفا و مروه فی الجمله، و احرام و وقوف عرفات، و وقوف مشعر، بلکه ذبح قربانی و سر تراشیدن، و رمی جمرات کردن همه مجملاً اعم از وجوب و استحباب بنابر احتمال ظاهری، و وجوب جهاد فی الجمله بنابر احتمالی، و رجحان جماعت در نمازها فی الجمله، و رجحان تصدق بر مساکین فی الجمله، و فضیلت علم و اهل علم، و فضیلت راستگویی که ضرر نرساند، و بدی دروغی که نافع نباشد، و حرام بودن زنا و لواط بلکه بوسیدن زن و پسر مردم از روی شهوت بنابر اظهر، و حرام بودن شراب انگور، نه بوزه و شرابهایی که از غیرانگور می گیرند، حرمت آنها ضروری دین اسلام نیست؛ زیرا که سنّیان بعضی حلال می دانند؛ اما دور نیست که ضروری دین شیعه باشد؛ و حرمت خوردن گوشت خوک و میته و خون فی الجمله، و حرمت نکاح مادران و خواهران و دختران و دخترهای برادر و خواهر و خاله ها و عمه ها، بلکه مادرزن و جمع میان دو خواهر بنابر اظهر، و حرمت سود قرض فی الجمله بنابر احتمالی، و حرمت ظلم و خوردن مال مردم بی جهت شرعی، و حرمت کشتن مسلمانان به غیر حق، و مرجوح بودن دشنام و فحش بی جهت با مسلمانان، و زدن و تعذیب کردن ایشان بی سببی، بلکه بهتان و غیبت ایشان بنابر احتمال، و رجحان سلام و جواب آن بنابر احتمالی اقوی، و راجح بودن نیکی به پدر و مادر و مرجوح بودن عقوق ایشان، بلکه راجح بودن مطلق صله رحم بنابر احتمالی، و حکم میراث فی الجمله، و آنکه وارث احق است به مال میّت از غیر وارث، بلکه عمل به وصیت فی الجمله بنابر احتمالی، وآنکه تصدق و خیرات به میت نفع می بخشد بنابر اظهر، و آنکه روزه مجملاً رجحان دارد و آنکه نکاح باعث حلّیت وطی می شود و طلاق باعث تفریق می شود، و آنکه بدن را از نامحرم باید پوشانید فی الجمله، و مرجوحیت نظر به عورات اجانب، و مرجوحیت وطی حیوانات، و آنکه عقد بیع و صلح و اجاره و صلح فی الجمله باعث انتقال می شود بنابر اظهر، و آنکه ذبح حیوانات فی الجمله باعث حلیت می شود و حرمت دزدی و راهزنی مسلمانان، و حقیّت قرآن و مُنزَل بودن آن از جانب خداوند، بلکه معجزه بودن آن بنابر اظهر، و مودت اهل بیت رسالت و تعظیم ایشان و لهذا خوارج و نواصب کافرند و غیر اینها ... از اموری که متواتر و معلوم باشد نزد عامه مسلمانان.»(10)
حال برخی از مواردی را که فقها، ضرورت آنها را ادعا کرده اند، بررسی می نماییم.

اذان و اقامه:

«و هما ای الاذان و الاقامة مشروعان للفرائض الخمس باجماع المسلمین بل لعلّه من ضروریات الدّین.»(11)

استحباب اتخاذ مسجد:

«اذ هو مجمع علیه بین المسلمین بل ضروری من ضروریات الدین.»(12)
وجوب زکات در چهارپایان و طلا و نقره و غلات چهارگانه (گندم، جو، خرما، کشمش):
«بلا خلاف اجده بین المسلمین فضلاً عن المؤمنین بل هو من ضروریات الفقه ان لم یکن من ضروریات الدین.»(13)

شرط بودن زاد و راحله در استطاعت حج:

«الشرط الثالث ان یکون له ما یمکن به من الزاد و الراحله لانّهما من المراد بالاستطاعة الّتی هی شرط فی الوجوب باجماع المسلمین و النص و الکتاب المبین و المتواتر من سنة سید المرسلین بل لعلّ ذلک من ضروریات الدین کاصل وجوب الحج.»(14)

رهن:

«لا اشکال و لا خلاف فی ثبوت الرهن فی الجملة بل الاجماع بقسمیه علیه، بل لعلّه من ضروریات الدین او المذهب.»(15)

وجوب حدّ زنا با تحقق شرایط آن:

«ولا اشکال و لا کلام فی انّه یجب الحدّ مع ثبوت الزنا بالشرایط الآتیة بل هو من ضروریات الدین.»(16)

ثواب و عقاب:

«... فان الثواب و العقاب قریب ان یکون من ضروریات دین محمد بل کل الادیان.»(17)
منظور از «ثواب و عقاب نزدیک است که جزء ضروریات دین باشد» چیست؟ و از کجا مشخص می شود که حکمی به حدّ ضرورت رسیده است؟ در جواب باید گفت در این مسائل باید به عرف جامعه اسلامی مراجعه کرد.

وجوب وضو:

«الوضوء و نقول امّا بوجوبه بالمعنی الاول للصّلوة فی الجمله فلمّا انعقد الاجماع علیه بل کاد ان یکون من ضروریات الدّین.»(18)
«و هذا الحکم اعنی وجوب الوضوء للصلوة الواجبة مجمع علیه بین المسلمین بل الظاهر انّه من ضروریات الدین.»(19)
وجوب سجدتین در هر رکعت:
«امّا وجوب السجدتین فی کلّ رکعة فمتّفق علیه بین المسلمین بل الظاهر انّه من ضروریات الدین.»(20)
«و یجب فی کل رکعة سجدتان هذا اجماعی بین المسلمین بل کاد ان یکون من ضروریات الدین.»(21)

حرمت روزه تبرک در روز عاشورا:
«و هو حرام بل هو کفر مع العلم (نعوذ باللّه) لانّه بغض لذوی القربی الذین تجب مودّتهم بالقرآن و الاخبار بل من ضروریات الدین و بغضهم کفر.»(22)
خروج از نماز به وسیله «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»:
«... حتی ادّعی بعض علمائنا ان قول سلف الامّة السلام علیکم عقیب الصّلوة داخل فی ضروریات الدین.»(23)

حرمت ربا، وجوب وفا به عقد صحیح:

«الفصل السابع فی الربا المحرّم کتاباً و سنةً و اجماعاً من المؤمنین بل المسلمین بل لا یبعد کونه من ضروریات الدین فیدخل مستحلّه فی سلک الکافرین ... و وجوب الوفاء بالعقد الصحیح فلعلّه من ضروریات الدین الآن.»(24)
در این جمله ایشان با آوردن کلمه «الآن» در پایان جمله، مسئله دخالت زمان در ضروریات دین را تأکید می کند.

 


پی نوشت:
9- کشف الغطاء، شیخ جعفر کاشف الغطاء، ج 1، ص 173.
10- حق الیقین، محمدباقر مجلسی، ص 559.
11- جواهر الکلام، محمدحسن نجفی، ج 9، ص 5.
12- همان، ج 14، ص 73.
13- همان، ج 15، ص 65.
14- همان، ج 17، ص 248.
15- فقه الصادق، محمد صادق حسینی روحانی، ج 20، چاپ سوم، مؤسسه دارالکتب، قم، 1414 ه.ق، ص 55.
16- همان، ج 25، ص 375.
17- زبدة البیان فی احکام القرآن، محقق اردبیلی، تحقیق محمدباقر بهبودی، مکتبة المرتضویة، تهران، بی تا، ص 6.
18- مشارق الشموس، محقق خوانساری، متوفای 1099، ج 1، مؤسسه آل البیت(ع)، بی تا، ص 6.
19- مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی، ج 1، چاپ اول، مؤسسه آل البیت، مشهد، 1410 ه.ق، ص 9.
20- همان، ج 3، ص 401.
21- ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، ملا محمدباقر سبزواری، ج 2، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ سنگی، بی تا، ص 284.
22- مجمع الفائدة والبرهان، مقدس اردبیلی، ج 5، ص 189.
23- الحبل المتین، شیخ بهاء الدین محمد بن الحسین بن عبدالنعمة الحارثی العامی، انتشارات بصیرتی، قم، چاپ سنگی، ص 256.
24- جواهر الکلام، محمدحسن نجفی، ج 23، ص 332.
--------------------------------
منبع: مجله  فرهنگ جهاد  پاییز و زمستان 1382، شماره 33 و 34، ضروریات دین

مطالب مرتبط: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط