چند نکته و خاطره از اعتکاف و ایام البیض
خاطره اعتکاف مقدس اردبیلی
نویسنده: محمد کاظم بدرالدین
در سال های گرانی مواد غذایی، مرحوم مقدس اردبیلی هر چه خوراکی در منزل داشت را بین نیازمندان تقسیم می کرد و برای خود نیز سهمی مثل آنها برمی داشت. در یکی از سال ها که چنین کرد، همسرش به او تندی نمود و گفت: در مثل چنین سالی اولاد خود را فقیر می گذاری. آن مرحوم چیزی نفرمود و برخاست و برای اعتکاف به مسجد کوفه رفت و معتکف شد. روز دوم اعتکاف او بود که شخصی مقداری گندم اعلا و مقداری آرد نرم به خانه آن مرحوم آورد و گفت: صاحب منزل اینها را برایتان فرستاده و خودش در مسجد کوفه معتکف است. پس از پایان اعتکاف که مقدس اردبیلی به خانه آمد، همسرش به او گفت : آذوقه ای که به وسیله آن عرب فرستاده بودید، بسیار عالی و درجه یک بود. مرحوم مقدس اردبیلی که چیزی نفرستاده بود، فهمید که این عنایت از سوی خداوند بوده است و حمد و ثنای الهی را به جا آورد.[4]
خاطره این سه روز آسمانی
نویسنده: شیرین احمدی
گرمای تابستان امانم را بریده بود. خدا خدا می کردم زودتر به خانه برسم. در طول راه به فکر یک لیوان آب خنك بودم. هنوز زنگ آیفون را نزده بودم که مادرم با چهره ای خندان در را به رویم گشود. انگار پشت در منتظر من ایستاده بود.
ـ سلام مادر! اتفاقی افتاده؟
ـ سلام عزیزم! مژده بده!
ـ چی شده؟ اتفاقی افتاده؟!
ـ یکی از شاگردات آمد در خانه و برایت کارت اعتکاف آورد.
از خوشحالی مادر را در آغوش گرفتم. آن شب با اشتیاق تمام، وسایل مورد نیاز مراسمم را مهیا کردم. دومین سالی بود که لیاقت معتكف شدن در خانه خدا را پیدا کرده بودم. آن شب پدر و مادرم مرا تا مسجد رساندند و دعای خیرشان را بدرقه راهم کردند. زمانی که وارد مسجد شدم، باز هم حال عجیبی سرتاپای وجودم را فرا گرفت. اشک در چشمانم حلقه زد. با خود فکر کردم : آیا من لایق این همه لطف و مرحمت خداوند هستم؟!
خادمان مسجد با احترام از معتکفان استقبال کردند. به راحتی توانستم جایم را پیدا کنم. وسایلم را با دقت و آرامش در کنارم قرار دادم. جابه جایی معتکفان تا نیمه های شب ادامه داشت. بعد از خوردن سحری و خواندن نماز صبح، همه جمعیت مشغول دعا و نیایش شدند. حال بسیار عجیبی تک تک افراد را دربرگرفته بود. گویی حالات درونی افراد معتکف در مسجد بر یکدیگر تأثیر می گذارد. در طول این سه روزی که قرآن می خوانم، چهره مهربان پدر و مادرم پیش رویم است. دوست دارم این سه روز تا ابد ادامه داشته باشد. آخرین روز که به پایان رسید، بیشتر جمعیت معتکف به پهنای صورت گریستند. بوی اسپند تمام فضای حیاط مسجد را پر کرده بود. با چشمی گریان از خادمان مسجد خداحافظی کردم و از در مسجد خارج شدم، پدر و مادرم با گل به استقبالم آمدند. در این فکر هستم که آیا تا سال بعد زنده می مانم و می توانم دوباره معتکف شوم؟
نقش اعتکاف در مقابله با تهاجم فرهنگی
نویسنده: سمیه عزیزی
در فرهنگ اسلامی روی آوردن به اعتکاف، افزون بر بهره برداری از فیض معنوی آن، جهادی مقدس نیز به شمار می آید؛ زیرا این مراسم عبادی ـ معنوی، نقش بسیار مهمی در رویارویی با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا می کند.
جوانی که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را می چشد، لذت های مادی و شهوانی در دیدگانش حقیر و بی ارزش می شود و به آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی نمی افتد. از سوی دیگر، چنین مراسمی خود پیامی عملی و درسی عبرت آمیز برای مردمان است. حضور جمعی از مؤمنان در مسجد برای عبادت، در حقیقت نوعی دعوت به خداپرستی و دین مداری است و آثار سازنده ای در جامعه خواهد داشت. ازاین رو، در رویارویی با تهاجم فرهنگی دشمن، نباید نقش مؤثر سنت هایی که در باور عمومی مردم ریشه های عمیق دارند، نادیده انگاشته شوند. بی تردید، مساجد، حسینیه ها، تکایا، هیئت های مذهبی، زیارت و اعتکاف نقش مهمی در تربیت جامعه و گسترش فرهنگ دینی ایفا کرده و می کنند. این مقوله ها با آثار مثبت جانبی که دارند، اهرم های توانمندی در مقابله با فرهنگ بیگانه اند.[5] در دوران ما که زندگی ماشینی و پیچیدگی های آن، دیدگان انسان را به خود خیره کرده، روابط اجتماعی گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمی انسان به جلوه ها و مظاهر مادی توسعه یافته است، تأکید بر نقش سازنده اعتکاف، ضرورتی دو چندان می یابد؛ زیرا اعتکاف انس با معشوق و تجربه دینی است که زمینه را برای گسترش فرد از سرگرمی های پوچ فراهم می آورد و آدمی را با خداوند پیوند می دهد و از آفت خدافراموشی و از خود بیگانگی نگه می دارد.
دنیایی از نور و صفا
نویسنده: سمیه عزیزی
وقتی وارد مسجد شدم، فکر کردم دنیایی نور و صفا به صورتم تابیده شد . آن وقت اشک از چشمانم جاری گردید. دست خودم نبود. خود اشک ها بی تاب تر از من بودند. بسم الله گفتم و انگشت اشاره ام را بردم به طرف چشمم، قطره ای اشک برداشتم. انگشتم خیس شد، بوسیدمش. خیلی دلم برای خدا تنگ شده بود. امسال دوست دارم از ثانیه ثانیه هایش استفاده کنم. دوست دارم آن قدر خوب باشم تا خدا، سال دیگر برایم کارت دعوت عشق بفرستد.
خدایا! می دانم اگر از تو بخواهم، حتما ًدعوتم می کنی. مگر می شود کسی را که یک سال انتظار کشیده، دعوت نکنی. مگر می شود بنده حقیری را که برای عشق سر به سجده ساییده و اشک ریخته، تنها بگذاری. خدایا! مثل آفتابگردان، روی مرا به طرف خودت بگیر و نگذار غیر از تو را دوست داشته باشم.
خدایا! مرا از معتکفان واقعی ات قرار ده. آمین!
اعتکاف؛ راهی برای انس با خدا
نویسنده: شیرین احمدی
انسان، موجودی است سالک و پویا كه به سوی معبود حقیقی خویش در حركت است. ادیان الهی با توجه به همین نیاز روحی، با آنکه انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیت های اجتماعی فرا می خوانند، فرصت هایی را برای خلوت کردن او با خداوند فراهم آورده اند. یکی از این فرصت ها، اعتکاف است.
اعتکاف، فرصت بسیار مناسبی است تا انسانی که در پیچ وخم های زندگی مادی غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزش های معنوی، از خواسته های مادی دست بکشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند او را در راه راست ثابت نگاه دارد، تا بتواند به دریای بیکران انس و مهر خداوند بپیوندد که یکسره مغفرت و بخشش است. در اعتکاف می توان دل را از غبار تهی کرد و نور محبت خدا را در آن جلوه گر ساخت. می توان خود را وقف عبادت نمود و لذت میهمان شدن بر سر سفره احسان و لطف الهی را چشید. می توان زمام دل و جان را به دست خدا سپرد و همه اعضا و جوارح را در حصار اراده حق به بند کشید. می توان به خویشتن پرداخت و کاستی های خود را شناخت و در جست وجوی درمان برآمد. می توان نامه عمل را مرور کرد و به فکر تدارک و جبران فرصت های از دست رفته بود. می توان به حرکت اندیشید و خود را برای حضور در پیشگاه خداوند مهربان آماده کرد.
آری، اعتکاف، فصلی است برای گریستن، برای ریزش باران رحمت، برای شستن آلودگی های گناه، برای پاک نمودن نامه اعمال، برای نورانی ساختن دل و صف بخشیدن به روح.
اعتکاف، بازگشت به اصل خویشتن است. در این دشت بی انتهای بخشش خداوند، سرت را بر زمین بگذار و آرام آرام نجوا را آغاز کن؛ آن گاه می بینی چگونه باران الطاف خداوند بر سر و رویت می بارد.
اسب سرکش نفس را مهار کن و دل و جانت را به خداوند بسپار. از اینکه قطره های اشک بر گونه هایت جاری می شود، شاد باش. این قطرات ریز و درشت، چشمه ساری است برای پاک کردن گناهان تو.
اعتکاف
نویسنده: سمیه عزیزی
اعتکاف، دوره فشرده خودسازی و خودشناسی است.
اعتکاف، در خانه دل با حق سخن گفتن و از غیر، لب فروبستن و به خدا پیوستن است.
اعتکاف، پشت پا زدن به تعلقات نفس است. معتکف می کوشد از فرش زمینِ نفس، به عرش آسمان دل، پرواز کند و در آشیانه دوست منزل گزیند.
اعتکاف، به حساب خود رسیدن است، پیش از آنکه به حساب آدمی برسند.
از فضیلت های اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خداست.
اعتکاف، راهی برای انس با خداست.
اعتکاف، در حقیقت معجونی از چندین عبادت است: حضور در خانه خدا، انس با قرآن، روزه دار بودن و دعا و نماز شب.
اعتكاف، رهایی از هیاهوها، تعلقات و آزادگی است.
اعتكاف، نه گفتن به هوس ها و آز و طمع هاست، و آری گفتن به همه فضیلت ها و زیبایی ها.
منبع: گلبرگ، تیر و مرداد 1387، شماره 100.
---------------------------------
پی نوشت:
[1] . امام خمینی(رحمت الله علیه) ، تحریر الوسیله، چاپ نجف، ص 304 .
[2] . همان، ص 305.
[3]. همان، ص 306.
[4] . سید مهدی شمس الدین، ره توشه سالکان، قم، انتشارات قدس، 1373، چ 1، صص86-87 .
[5]. رحیم نوبهار، اعتکاف؛ سنتی محمدی، قم، مؤسسه عمران مساجد، 1376، چ 2، صص50 و 51.
- وبلاگ عظیم محمودی
- بازدید: 759
- 0