اخلاق در قرآن/ بخش اول

تاریخ ارسال:س, 08/16/1396 - 15:44
اخلاق در قرآن - آیت الله مصباح یزدی
سیدمحمد تقی موسوی

مقدمه: [1]
کتاب «اخلاق در قرآن» تألیف آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، دارای دو بخش است که در بخش نخست آن به مفاهیم و کلیات پرداخته شده است و در بخش دوم موضوع «رابطة انسان با خدا» بررسی شده که اکنون بخش اول از این کتاب در قالب پرسش و پاسخ ارائه می گردد.

1. اصول موضوعه در علم اخلاق را نام برده و توضیح دهید؟
الف)  انسان، موجودی مختار است؛ چون اگر مجبور بود، امر و نهی و باید و نباید در مورد او معنا نداشت.
ب) انسان، دارای مطلوب نهایی است؛  چون تمام کارها مقدمه بوده و در طول هدف نهایی؛ یعنی سعادت انسان قرار می گیرد.
ج) تلاشهای انسان در رسیدن به هدف مطلوب او نقش دارد. وقتی بداند نتیجة عمل عاید خودش می گردد، این باعث دلگرمی و جدّیت در کارش می شود.

2. هدف نهایی اخلاق از دیدگاه قرآن را تبیین کنید (با تکیه بر مفاهیم مختلف آن):
لفظهای قرآنی هدف اخلاق عبارتند از: 1. سعادت؛ 2. فوز؛ 3. فلاح.
سعادت؛ یعنی لذت پایدار از جهت کمّی و کیفی. فوز؛  یعنی کامیابی و فلاح؛ یعنی رستگاری. [وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ اَبْقَی]؛ «آخرت خیر ابدی است.»

3. ملاک سعادت و شقاوت در بینش اسلامی را توضیح دهید؟
در اسلام ملاک سعادت و شقاوت، لذت و رنج ابدی است. قرآن، سعادت را به همان معنای رایج لذّت پایدار و شقاوت را به معنای عرفی رنج و ألم بیش‏تر می داند؛ ولی مصداق آن دو را تغییر می دهد؛  چون لذایذ و آلام ابدی جهان آخرت را به عنوان مصادیق صحیح و حقیقی سعادت و شقاوت مطرح می کند.

4. آیا میان آیه [لَیْسَ لِلْاِنْسَانَ إِلَّا مَا سَعَی] با آیات «شفاعت» تعارض وجود دارد؟
بین این دو گروه از آیات تعارضی وجود ندارد؛ زیرا هر کس مشمول عنایت و توجّه شفاعت کنندگان قرار نمی گیرد، و صرفاً کسانی که صلاحیت و شایستگی لازم را کسب کرده باشند، از آن بهره می جویند. پس نمی توان گفت: شفاعت با عمل اختیاری ما هیچ ربطی ندارد؛ زیرا انسان شایستگی لازم و استحقاق شفاعت را باید با سعی و تلاش خود به کف آورد.

5. ابعاد مختلف اصل سوم (تأثیر داشتن تلاش انسان در وصول هدف)  را توضیح دهید؟
الف)  تلاش انسان هدر نمی رود و نتیجة آن، عاید خودش خواهد شد.
ب) کامیابی و رستگاری انسان بدون تلاش اختیاری، تحقق پذیر نیست.
ج) او هم متحمّل وبال دیگران نمی‏شود و آثار زیانبار رفتار دیگران متوجّه او نخواهد شد.

6. انواع ارزشها کدام و ویژگیهای ارزش اخلاقی چه می باشد؟
مفاهیم ارزشی دو بخش هستند:
1. ارزش ذاتی: که وصف افعال اختیاری نبوده و نتیجة فعل اختیاری است (مثل ارزش سعادت و رستگاری).
2. ارزش اخلاقی: وصف مستقیم افعال اختیاری بوده و منتهی به نتیجة مطلوب می باشد (مثل: برّ و تقوا، ظلم و عصیان).

ویژگیهای ارزش اخلاقی
1. وصف فعل اختیاری؛ 2. موجب ستایش و سرزنش (مدح و ذم)؛ 3.موجب نتیجة خوب و بد؛ 4. مطلوب بالغیر.

7. معنی معروف و منکر چیست و علت نامگذاری آن دو کدام است؟
به برخی کارهای اخلاقی ـ  به لحاظ اینکه مطلوب هستند و عقل و عقلا با اینگونه کارها مأنوس بوده و آنها را می شناسند و خوبی آنها را درک می کنند ـ  مفهوم «معروف»  اطلاق می شود؛ زیرا عقل کارهایی را می خواهد و دنبال می کند که وی را به سعادت برساند و برعکس، کارهایی که در تأمین سعادت انسان و تحصیل رستگاری وی نقش منفی دارند، مورد توجّه و خواستة عقل نمی باشد و بدین لحاظ به این نوع کارها «منکر» گفته می شود.

8. تقوا چیست؟ و برّ یعنی چه؟
تقوا؛ یعنی انسان از خطری بترسد که از فعل اختیاری یا از ترک فعل متوجه سعادت ابدی او می شود؛  اما برّ؛ یعنی خوبی کردن.

9. رابطة برّ و تقوا چیست؟
گرچه برّ و تقوا در مفهوم، یکی نیستند و با هم فرق می کنند؛ ولی در مصداق، متساوی و متّحد هستند. و هر چیزی مصداق برّ باشد، مصداق تقوا نیز هست، و بالعکس.

10. مقدمات تقوا چیست؟
الف) اعتقاد به خداوند؛
 چون ترس از خدا بودن شناخت و اعتقاد به او امکان ندارد.
ب) اعتقاد به قیامت و کیفر و پاداش؛
چون بدون این عقیده از هیچ کاری هراس ندارد.

11. صبر چیست و اقسام آن کدام است؟
صبر این معنا را تداعی می کند که گویی عاملی انسان را به سویی می کشاند و او در مقابل آن مقاومت می کند، این عامل ممکن است درونی و یا بیرونی باشد. صبر را به سه قسم تقسیم می کنند: 1. صبر در اطاعت؛ 2. صبر در معصیت؛ 3. صبر در مصیبت.

12. سعادت چیست؟ و اسلام، مصداق آن را چه می داند؟
سعادت یک مفهوم انتزاعی است که منشأ آن، دوام و شدّت لذّت است به طور مطلق، و اگر میسّر نشد، دوام و شدّت نسبی خواهد بود. بر این اساس، اگر زندگی ما توأم با رنج و ناراحتی باشد، در آنجا که آلام کم‏تری بوده، و لذایذ در سطح بالایی قرار گیرد «سعادت»  صدق می کند.
اسلام براساس ایمان به جهان پس از مرگ، از وجود لذایذ و آلام دیگری نیز خبر می دهد و به تناسب آن، مفهوم سعادت را در مرحلة نخست، لذت دائمی و جاودانی آخرت معرفی می کند.

13. سه تفاوت اساسی نظام اخلاقی اسلام با دیگر نظامهای اخلاقی را توضیح دهید!
الف) اسلام، نظام اخلاقی خود را ناشی از جهان بینی خود، و مبتنی بر آن می داند. (ملاک خوبی هر چیز با لحاظ رابطة آن با مبدأ و معاد می باشد).
ب) اسلام، مصداق فلاح و رستگاری را سعادت اخروی معرفی می کند. (دنیا را به عنوان وسیله و مقدمة آخرت می داند).
ج)  مصادیق دقیق افعال اخلاقی، خوبی و بدی آنها و حدود و شرایطشان را «وحی» تعیین می کند.

14. با توجّه به رابطة جهان بینی و سعادت، اسلام و نظامهای مادّی سعادت را چگونه تعریف می کنند؟
از دیدگاه اسلام، انسان موجودی است که عمری نامحدود و بی نهایت دارد، و از سوی دیگر، وابسته به خداوند است و هیچ گونه استقلالی از خود ندارد، پس متناسب با چنین بینشی برای انسان یک سعادت جاودانه و بالاتر از سطح زندگی مادّی مطرح می کند.
 و برعکس آن، در جهان بینی مادّی انسان به عنوان موجودی مستقل با عمر محدود، و زندگی منحصر به همین زندگی دنیا معرفی می شود، پس به تناسب این نوع بینش، نظامهای مادّی برای انسان، صرفاً در جستجوی سعادت و لذّت دنیوی هستند؛ چرا که ورای آن سعادت و لذّت دیگری نمی شناسند.

15. نظر نظامهای غیر اسلامی در باب قضایای اخلاقی چیست؟
نظامهای غیراسلامی بر این باورند که قضایای اخلاقی یا بدیهی هستند و یا از طریق تجربه، بدون آنکه نیازی به وحی داشته باشیم، کشف می شوند و یا ارزشهای اخلاقی را طبق سلیقه مردم می توان تعیین کرد و تغییر داد.
بنابراین، استناد به وحی در زمینة  کشف مسائل اخلاقی، از ویژگیها و امتیازات نظام اخلاقی اسلام خواهد بود.

16. تفاوت مکتب اخلاقی اسلام با مکاتب اخلاقی همانند: «کانت»  در چیست؟
اسلام «نیّت»  یا انگیزة کار را به عنوان اساس ارزش اخلاقی و منشأ خوبیها و بدیها معرفی می کند. تنها مکتب غیر از اسلام که نیّت را اساس ارزش می داند، مکتب کانت است؛ ولی نیّت «اطاعت از حکم عقل و احترام به قانون». و این با اسلام متفاوت است.

17. نیّت از دیدگاه اسلام را توضیح دهید!
از دیدگاه اسلام، کار اخلاقی و ارزشمند کاری است که صرفاً برای تحصیل رضای خداوند انجام گیرد. رضای خداوند مراتبی دارد و انسانها به شکلهای مختلفی در جستجوی رضای خدا هستند. گاهی رضای خداوند به این لحاظ که منشأ پاداش اخروی و یا نجات از عذاب می شود، مورد توجه انسان بوده،  انگیزة کارهای او می شود.
و گاهی پاداش و کیفر مورد توجه وی نبوده، انگیزة کار صرفاً رضا و خشنودی خداوند است و این حقیقت برای او مطلوب اصلی خواهد بود؛  حقیقتی که اولیای الهی به عنوان انگیزة کارها و اعمال و عبادات خود، روی آن تکیه می کنند.

18. نیّت، با کار انسان و تکامل نفس وی چه رابطه ای دارد؟
تأثیری که نیّت انسان روی کار دارد، و کار از مسیر نیّت در تکامل نفس و رسیدن به سعادت ابدی قرار می گیرد، یک تأثیر طبیعی و تکوینی است، نه قراردادی.
و چون رابطة اعمالی که در خارج انجام می دهیم، با کمال نفس به وسیلة نیّت و انگیزه برقرار می شود، بنابراین اگر در عملی نیّتِ صحیحی نباشد، آن عمل موجب کمالی برای نفس نخواهد بود،  پس اساسی ترین منشأ ارزشی کار،  نیّت خواهد بود.

19. ایمان چیست و چه نقشی در سعادت انسان دارد؟
ایمان یک عمل اختیاری مربوط به قلب است و با علم و عقیده فرق می کند؛ زیرا علم ممکن است به شکل غیراختیاری برای انسان حاصل شود؛  ولی ایمان چنین نیست. و نیز امکان پذیر است که انسان به چیزی عالم باشد و در همان حال نسبت به آن کفر و عناد ورزد.
و چون روحِ ارزش اخلاقی، نیّت است و نیّت باید خدایی باشد، بنابراین کاری موجب سعادت آخرت می شود که برخاسته از ایمان به خدا و روز قیامت باشد. (می توان گفت: در اسلام،  ریشة تمام ارزشها، ایمان به خدا و روز جزا است).

20. منظور از ایمان در قرآن چیست؟
منظور، ایمان به سه اصل توحید،  نبوّت و معاد است که اساس آنها «ایمان بالله»  خواهد بود، که اگر جامع و کامل باشد، ایمان به اصول دیگر را نیز تأمین می کند؛ زیرا از آنجا که خداوند ربّ انسان است، به مقتضای ربوبیّت خود باید او را هدایت کند و هدایت خداوند نسبت به انسان به وسیلة وحی انجام می گیرد، بنابراین ایمان به نبوّت،  از ایمان به توحید برمی خیزد.
چنانکه مقتضای عدل خداوند نیز این است که بین مؤمن و کافر و متقی و فاسق فرق بگذارد و هر کدام از آن دو به پاداش و مجازات متناسب با اعمال خوب و زشت خود برسند و قطعاً این کیفر و پاداش جز در قیامت ممکن نیست، بنابراین ایمان به خداوند و عدل او، خود به خود متضمّن ایمان به معاد خواهد بود.

21. آیة [وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ  نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُرِیدُونَ اَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً أولَئِکَ هُمَ الْکَافِرُونَ حَقّاً]؛[2] به چه معنایی دلالت دارد؟
یعنی آنچه موجب سعادت می شود، ایمان مطلق است و هیچ نوع تبعیضی در آن نسبت به انبیا و محتوای رسالت شان نیست، بنابراین اگر کسی بگوید: به نبوّت پیامبر اسلام- ایمان دارم؛ ولی به نبوّت سایر پیامبران ایمان ندارم، و یا بگوید: تمام پیامبران را قبول دارم؛   ولی فلان حکمی که پیامبر آورده است را قبول ندارم، برای مؤمن بودنش کافی نیست و او در حکم کافر است.
چون وقتی رسالت یک پیامبر و یا صحت یک کتاب آسمانی برای شخصی ثابت شود، اگر بخشی از آن را انکار کند، طبعاً عامل آن انکار، عناد خواهد بود و چون بعد از روشن شدن حقیقت عناد می کند، به عذاب سخت الهی دچار خواهد شد.

22. در منظر قرآن، بین ایمان و عمل چه رابطه ای وجود دارد؟
اصولاً بسیاری از آیات از وجود رابطة کلّی بین ایمان و عمل خبر می‏دهد به این ترتیب که ایمان منشأ انجام کار خوب می شود و متقابلاً انجام کار خوب نیز موجب ازدیاد ایمان خواهد شد، چنانکه انجام کار زشت نیز سلب ایمان را به دنبال می آورد.

23. قرآن چه راه هایی را برای جبران گناهان معرّفی می کند؟
1. دوری از کبائر (گناهان کبیره): باعث بخشش گناهان کوچک تر می شود. (شوری / 37 و نساء / 13).
2. توبه:  خود یک عمل صالح بوده و موجب بخشش گناهان توبه کننده می شود. (انعام / 54).
3. شفاعت: مؤمنی که شرایط شفاعت را داشته باشد، به وسیلة آن بخشیده می شود.
4. امید به رحمت خدا: و در نهایت نیز باید به لطف خدا امیدوار بود. (توبه / 106).

24. قرآن در آیه [اُولَئِکَ کَالْاَنْعَامِ بَلْ هَمْ اَضَلُّ اَولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ]؛[3] غافلان را چگونه معرفی می کند؟
قرآن، کسانی که فقط براساس تبعیت از غرایز حیوانی و بدون توجّه به راه های دیگر و اهداف و حقایق بالاتر به کارها دست می زنند و در واقع به زندگی حیوانی دل خوش دارند را با عنوان «غافلان» یاد کرده است و آنها را در حکم چهارپایان؛  بلکه گمراه تر از آنها به حساب می آورد.
غفلت، نخستین آفت ایمان است و راه های معرفتی را که خداوند برای انسان قرار داده، مسدود و آنها را غیر قابل استفاده می کند.
خداوند، چشم، گوش و دل را در اختیار انسان قرار داده است تا در مسیر شناخت و معرفت از آنها استفاده کند؛ ولی شخص غافل در تشخیص درست از نادرست از آنها استفاده نکرده، به مقتضای غریزة کور و بدون توجه به حق و باطل عمل می کند.

25. برای خروج از غفلت و وارد شدن در محدودة حقیقی انسانیّت، چه مراحلی را باید طی کرد؟
الف) قدم نخست به سوی انسانیّت، خارج شدن از این غفلت و تاریکی محض، و «توجّه» به این حقیقت است که جز پاسخ گفتن نادرست به امیال غریزی، حقایق دیگری نیز وجود دارد که انسان نسبت به آنها مسئول است و این امور خارج از محدودة  قدرت و اختیار او نیستند.
ب) بعد از توجه به امکان این حقایق، طبعاً برای او شک و تردید پیدا می شود و از خود می پرسد: آیا آنچه انبیا می گویند، حقیقت دارد؟ و بر انسان لازم است با تلاش و کوشش آن شک و تردید خود را به یقین تبدیل کند. بنابراین نسبت به توحید و نبوّت و معاد که اصول ایمان هستند، باید با سعی و تلاش و تحقیق، علم و یقین به آنها فراهم آورد؛ چون اگر علم حاصل نشود، ایمان پدید نمی آید.

26. چگونه ممکن است انسان به چیزی علم داشته باشد و به مقتضای آن عمل نکند؟
چون علم مقدمة  ایمان است، نه علت تامّة آن.
سرّ اینکه انسانی علم به چیزی دارد؛  ولی به آن ملتزم نمی شود این است که دل او جای دیگری به گرو رفته است. اصولاً علم و ایمان جدا هستند و در ظروف جداگانه به وجود می آیند؛ زیرا علم به ذهن مربوط می شود (استدلال ذهنی و...)؛ ولی ایمان به دل.
کار دل پس از کار ذهن و تحصیل علم شروع می شود که تصمیم بگیرد و به این معلوم ذهنی ملتزم گردد؛ امّا انسان هنگامی می تواند چنین تصمیمی بگیرد که دلش در اختیار او باشد؛ چرا که بعضی از انسانها قبل از اینکه علم پیدا کنند، دلشان را در جا دیگر جای گذاشته اند.

27. جهت حصول شرایط مساعد برای ایمان چه باید کرد؟ نقش علم در این باره چیست؟
الف) چون اعمال اختیاری ما از دو مایه سرچشمه می گیرد: یکی شناخت و بینش و دوم گرایش یا میل. بنابراین، علاوه بر تحصیل علم صحیح باید شرایط روانی ما نیز برای پذیرش حق مساعد باشد. به عبارت دیگر، برای فراهم آوردن ایمان باید در دو زمینه تلاش کنیم: نخست در زمینة تقویت شناخت خویش، و دوم در زمینة  برانگیختن میل فطری خویش به ایمان آوردن و انجام کارهای شایسته.
ب) در واقع علم دو نقش را بازی می کند: نخست اینکه حقیقت را برای ما روشن کرده و حق و باطل را به ما می شناساند و دوم اینکه میلهایی که به طور فطری در ما وجود دارد، پس از علم و آگاهی برانگیخته شده و بدین ترتیب علم به شکوفایی و تأثیر عملی آن میلها کمک خواهد کرد.

28. علّامه طباطبایی[در ذیل آیه] اَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَ فُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا[؛[4] چه نکته اخلاقی را بیان می فرماید؟
این آیه گوشزد می کند که تفکّر لازم است در جوّی آرام و دور از جوسازیهای سیاسی ـ  اجتماعی منحرف کننده انجام شود تا به نتیجة مطلوب برسد و راه درست فکری پیموده شود؛ چرا که امواج جوسازیها قادر است انسان را بدون آنکه بر افکار خود اتکا کند و حق را بشناسد، به این سو و آن سو بکشد و او را گمراه سازد.
با توجه به این حقیقت، آیة فوق مخاطبین را فرمان می دهد که خود را از جوّ اجتماعی دور سازید و دو نفری و یا به تنهایی به تفکّر و اندیشه بپردازید. (حقیقت فکر، درونی و کاری مربوط به مغز و روح است و فکر، درک رابطة  مقدمات برهان یا نتیجه آن است).
تفکر در آثار دنیوی و اخروی کفر و ایمان، اقوام و اشخاص، پیامبران، و... حضور خداوند و نعمتهای الهی، مایة اصلاح انسان است.

ادامه دارد...

 

پی نوشت:
---------------------------------

[1]. اخلاق در قرآن، استاد محمدتقی مصباح یزدی، مؤسسه پژوهشی و آموزشی امام خمینی)، قم، چاپ سوم، پاییز1377، ج1.
[2]. نساء / 151.
[3]. اعراف / 179.
[4]. سبأ / 46.

دیدگاه‌ها

تصویر آرمان عبدالهی

کار جالبیه
خداقوت

تصویر رحیم نوری

سلام خدا قوت، خیلی عالی واقعا استفاده ب
کردیم علامه بزرگوار مصباح یزدی شخصیت فوق العاده بی نظیری هستند،خدا اجرتون بده

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط