محرم/بخش سی و چهارم - صبر سیدالشهداء (علیه السلام)

تاریخ ارسال:ي, 07/30/1396 - 16:43
امام حسین علیه السلام

 بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...

صبر و بردباری
یکی دیگر از صفات نیکو و کلیدی انسان، صفت صبر و بردباری است.
صبر حالتی است نفسانی که اگر به حدّ اعلای خود برسد انسان را از بی قراری و اضطراب و شکایت از قضای الهی در برابر حوادث باز می دارد و قدرت ایستادگی در مقابل نفس و خواسته  های آن را پیدا می کند و بر انجام واجبات و طاعات پایدار خواهد ماند؛ به همین جهت در منابع دینی صبر به سه قسم تقسیم شده است؛
1-صبر در مقابل بلاها و مصائب
2-صبر بر اطاعت و بندگی
3-صبر در مقابل گناهان و شهوات
صبر در قرآن
در قرآن کریم، آیات فراوانی درباره صبر و استقامت آمده است. گاهی به انبیاء و مؤمنان، دستور می دهد که صبر کنید، مانند:
«واَصْبِر عَلی ما اَصابَکَ اِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الاُمُورِ»؛
«و در برابر مصایبی که به تو می رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است.»
«فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَ اللّه  حَقٌ»؛ 
«پس صبر و شکیبایی پیشه کن که وعده خدا حق است.»
و گاهی دستور می دهد که همدیگر را به صبر توصیه نمایید، مانند
«وتواصَوْ بالصَّبْرِ»؛
 «همدیگر را به صبر سفارش کنید.»
و گاه صابران را با زبانهای مختلف مورد تشویق و بشارت قرار می دهد، مانند:
«وَبَشِّرِ الصّابِرینَ»؛
«به صابران بشارت ده».
«وَاللّه  یُحِبُّ الصّابِرینَ»؛
«خداوند صابران را دوست دارد.»
«اِنَّ اللّه  مَعَ الصابِرینَ»؛ 
 «براستی خداوند با بردباران است.»
و در آیه  ای دستور می دهد که از صبر استمداد بجویید:
«اِسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ»؛ 
«از صبر یاری بجویید.»
و در برخی آیات پاداش بی حساب صبر و شکیبایی را گوشزد نموده است،
مانند این آیات:
«وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذین صَبَرُوا اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»؛
  «و به کسانی که صبر و استقامت پیشه کردند، مطابق بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش خواهیم داد.»
«وَنِعْمَ اَجْرُ العامِلینَ اَلَّذینَ صَبَرُوا»
«چه خوب است پاداش عمل  کنندگان؛ همانها که صبر و استقامت ورزیدند.»
«اِنَّما یُوَفَّی الصّابِروُن اَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»؛ 
  «همانا صابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت می دارند.
 صبر در روایات
در روایات هم به تعبیرات ارزشمندی درباره صبر برمی خوریم، مانند:
1. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
«اَلصَّبْرُ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الجَنَّةِ؛ 
صبر گنجی از گنجهای بهشت است.
2. علی علیه  السلام:
«اَلصَّبْرُ عَوْنٌ عَلی کُلِ  اَمْرٍ؛ 
صبر به [پیشرفت] هر کاری کمک می کند. و فرمود:
«اِنْ صَبَرْتَ أَدْرَکْتَ بِصَبْرِکَ مَنازِلَ الاَْبرارِ؛ 
اگر صبر کنی به مقامات ابرار می رسی.»
3. در روایتی می خوانیم:
«واَلصَّبْرُ رَأْسُ الایمانِ، فَلا ایمانَ لِمَنْ لا صَبْر لَه؛ 
بردباری سر ایمان است، پس هر کسی صبر نداشته باشد، ایمان ندارد.»
4. امام صادق علیه  السلام فرمود:
«اِنّا صُبَّرٌ وَ شیعَتُنا اَصْبَرُ مِنّا لاَِنّا نَصْبِرُ عَلی ما نَعْلَمُ  وَشیعَتُنا یَصْبِروُنَ عَلی ما لا یَعْلَمُونَ؛
ما خیلی بردباریم و شیعیان ما از ما بردبارترند، چرا که ما بر آنچه می دانیم صبر می کنیم ولی شیعیان ما بر چیزهایی که آگاهی از [عواقب] آن ندارند شکیبایی می کنند.»
5. از حضرت مسیح علیه  السلام نقل شده است که فرمود:
«اِنَّکمْ لا تُدْرِکُونَ ما تُحِبُّونَ اِلاّ بِصَبْرِکُمْ عَلی ما تَکْرَهُونَ؛
براستی شما به آنچه دوست دارید نمی رسید مگر با صبر و بردباری بر آنچه بد می دارید.»
6. امام حسین علیه  السلام فرمودند:
«مَنْ اَصابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَقالَ اِذا ذَکَرَها «اِنّا للّه  وَاِنّا اِلَیْهِ راجعُون» جَدَّدَ اللّه  لَهُ مِنْ اَجْرِها مِثْلَ ما کانَ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ؛
هر کسی مصیبتی به او رسد، پس هرگاه که به یاد آن مصیبت می افتد بگوید: «ما از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم.»، خداوند در روز قیامت پاداش او را [هر مقدار که تکرار کند] به میزان پاداش مصیبتی که به او رسیده است تجدید می کند.»
7. امام صادق علیه  السلام درباره آثار صبر فرمودند:
«اَلصَّبْرُ یُظْهِرُ ما فی بَواطِنِ الْعبادِ مِنَ النُّورِ وَالصَّفاءِ،
وَالْجَزَعُ یُظْهِرُ ما فی بَواطِنِهِمْ مِنَ الظُّلْمَةِ وَالْوَحْشَةِ

صبر، آنچه را که در درون بندگان از نور و صفا وجود دارد، آشکار می سازد، و ناشکیبایی، آنچه را که در درون آنها از ظلمت و وحشت است ظاهر می سازد.»
 صبر در سیره امام حسین
اگر بنا است برای صبر و صابران الگوی کامل و جامعی معرّفی نمود، یکی از آنها سرور شهیدان، حسین بن علی علیه  السلام است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگی و رفتار خویش به بشریّت نشان داد و با سرکشیدن جام تلخ صبر و بردباری، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود. او از کودکی در مقابل فقر و نداری، مصائب مادر و پدر و برادر، ظلم های ستم گران، آوارگی از مدینه تا کربلا، تشنگی و گرسنگی، شهادت برادران و فرزندان و یاران و صدها مصیبت دیگر صبر و شکیبایی نمود تا آنجا که صبر را نیز از تحمل و بردباری خود خجل کرد. اینک به برخی از نمونه  هایی که در تاریخ و روایات به آنها اشاره شده می پردازیم..
1. صبر در مقابل ستمگری معاویه:
پس از شهادت امام مجتبی علیه  السلام، گروهی از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین علیه  السلام نامه نوشتند و تقاضای قیام کردند. امام در جواب آنها فرمود:
«همانا نظر برادرم ـ که خدا او را رحمت فرماید ـ وفاداری به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستم کاران است که رستگاری و پیروزی به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جای خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کاری نمایید، اهداف خود را مخفی کنید تا مورد سوء ظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایی خود را به شما اعلام می کند، ان شاء اللّه .»
در نامه فوق حضرت علی رغم نظر خویش، فقط به خاطر تعهد نسبت به صلح امام حسن علیه  السلام با معاویه، هم خود و هم یاران خویش را دعوت به صبر و تحمّل می کند.
در جای دیگر فرمود:
«قَدْ کانَ صُلْحٌ وَکانَتْ بَیْعَةً کُنْتُ لَها کارِها فَانْتَظِروُا مادامَ هذَا الرَّجُلُ حَیّا فَاِنْ یُهْلَکْ نَظَرْنا وَنَظَرْتُمْ
قرارداد صلح و بیعتی [بین ما] وجود دارد که خوشایند من نیست [ولی با این حال صبر و تحمّل می کنم.] شما هم تا معاویه زنده است منتظر باشید، پس آنگاه که بمیرد ما و شما تجدید نظر می کنیم.»
2. صبر در مقابل اهانت به جنازه امام حسن علیه  السلام:
وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن علیه  السلام تمام شد، امام حسین علیه  السلام بر آن نماز گذارد و قصد داشت برادر را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دفن کند. مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد. اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین علیه  السلام گفتند: سوگند به خدا نمی گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دفن کنید. امام حسین علیه  السلام فرمودند:
«اینجا خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است و تو ای عایشه یکی از همسران نُه گانه آن حضرت هستی، که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدمهای خود از این خانه سهم داری.»
در اینجا بنی  هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید؛ اما امام حسین علیه  السلام به خاطر عمل کردن به وصیت برادرشان مبنی بر اینکه خون ریزی صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند:
«اللّه  اللّه  اَنْ تَفْعَلُوا وتُضَیِّعُوا وَصِیَّةَ اَخی وَقالَ لِعائِشَةَ: وَاللّه  لَوْلا اَنَّ اَبا مُحَمّدٍ اَوْصی اِلیَّ اَنْ لا اُهْریقُ مَحْجَمَةُ دَمٍ لَدَفَنْتُهُ وَلَوْ رَغِمَ اَنْفُکِ
خدا را، خدا را [پروا کنید]، مبادا کاری انجام دهید که وصیّت برادرم ضایع گردد.»
و خطاب به عایشه فرمود:
«سوگند به خدا! اگر برادرم وصیّت نکرده بود که مبادا قطره ای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن می کردم ولو اینکه بینی تو به خاک می مالیده شود.»
ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند.
3. فقط صابران بیایند:
امام حسین علیه  السلام هر چند یاران و اصحاب معدودی داشت، ولی این گونه نبود که هر کس را به یاری دعوت کند، و نصرت هر بی صبر و تحمّلی را بپذیرد؛ بلکه با صراحت اعلام کرد که فقط صابران بیایند و بمانند:
«اَیُّهَا النّاسُ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ یَصْبِرُ عَلی حَدِّ السَّیْفِ وَطَعْنِ الاَْسِنَّةِ فَلْیَقُمْ مَعَنا وَ اِلاّ فَلْیَنْصَرِفْ عَنّا
ای مردم! هر کدام از شما که می تواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزه ها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] وگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد].»
گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما سرگیرد و بیرون رود از کربلای ما
4. صبر تا مرز تنهایی:
آن حضرت در گوشه  ای از نامه  اش به محمد حنفیه نوشت:
«فَمَنْ قَبِلَنی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّه  اَوْلی بِالْحَقِّ وَمَنْ رَدَّ عَلَیَّ هذا اَصْبِرُ حَتّی یَقْضِیَ اللّه  بَیْنی وَبَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ
پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق اولی است و هر کس رَدْ کند [و من را تنها گذارد] صبر می کنم تا خداوند میان من و این قوم به حق داوری کند.»
5. روز عاشورا و صبر بی  پایان:
وقتی روز عاشورا فرا رسید و فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین علیه  السلام را گرفتند و نگاه به چهره او دوختند، تا ببینند چه رهنمودی می دهد. امام حسین علیه  السلام به راستی صحنه  های بسیار زیبایی از پشت پرده  های صبر را به نمایش گذاشت که به برخی موارد آن اشاره می شود:
الف) خطاب به یاران با چهره  ای گشاده و با نفس آرام فرمود:
«صَبْرا بَنِی الْکِرامِ فَمَا الْمَوْتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ عَنِ الْبُؤْسِ وَالضَّرّاءِ اِلَی الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَالنَّعیمِ الدّائِمَةِ؛
ای فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پُلی بیش نیست که ما را از مشکلات و سختی ها به سوی بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان عبور می دهد.»
و در جای دیگر فرمود:
«اِنَّ اللّه  قَدْ اَذِنَ فی قَتْلِکُمْ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ
براستی خداوند اذن کشته شدن [و شهادت شما را] داده است، پس بر شما لازم است که صبر کنید.»
ب) آن حضرت خطاب به احمد بن حسن علیه  السلام،
آنگاه که بعد از جنگ آشکار برگشت و از عمو آب خواست، فرمود:
«یابُنَیَّ اِصْبِرْ قَلیلاً حَتّی تَلْقی جَدَّکَ فَیَسْقیکَ شَرْبَةً مِنَ الْماءِ لا تَظْمَأُ بَعْدَها اَبَدا؛
پسرم! مدّت کمی شکیبایی کن تا جدّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را، ملاقات کنی، پس آنگاه از آبی سیرابت کند که هرگز بعد از آن تشنه نشوی.»
ج) امام حسین علیه  السلام خطاب به علی اکبرش
هنگامی که برای تجدید قوا آب خواست، فرمود:
«اِصْبِرْ حَبیبی فَاِنَّکَ لاتُمْسی حَتّی یَسْقیکَ رَسُولُ  اللّه  بِکَاْسِهِ؛
  عزیز دلم صبر کن؛ زیرا به زودی از دست جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سیراب می شوی.»
راستی بسیار صبر و شکیبایی می خواهد که انسان جوانش را این گونه به سوی مرگ و شهادت تشویق کند؛ آن هم جوانی چون علی  اکبر که از تمام جهات به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شباهت داشت.
د) آن گاه که به درب خیمه زنها آمده و فریاد کشید:
سکینه، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زنها و بچه  ها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمودند:
«یا نُورُ عَیْنی...فَاصْبِری عَلی قَضاءِ اللّه  وَلا تَشْکی فاِنَّ الدُّنیا فانِیَةٌ وَالاْخِرَةُ باقِیَةٌ؛
  ای نور چشمم!... پس باید بر تقدیرات الهی صبر کنی و شکوه نکنی؛ چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است.»
ه) آخرین پرده  ها از نمایش صبر حسین علیه  السلام:
آن حضرت چون آهن آب دیده و تیغ صیقل خورده هر چه بیشتر مصیبت می دید جلا و نورانیت بیشتری پیدا می کرد. حمید بن مسلم می گوید:
حسین علیه  السلام را در سخت ترین لحظه  های عاشورا و جنگ دیدم. به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زده  ای] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند در عین حال دلدار و استوارتر و قوی دل تر از آن بزرگوار باشد. چون پیادگان به او حمله می کردند، او با شمشیر بر آنها حمله می کرد و آنها از راست و چپ می گریختند؛ چنان که گلّه روباه از شیری فرار کند.
آن گاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری می کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت:
«صَبْرا عَلی قَضائِکَ لااِله سِواکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ وَلا مَعْبُودَ غِیْرُکَ،صَبْرا عَلی حُکْمِکَ؛

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط