ناگفته‌هایى از زندگى سومین شهید محراب

تاریخ ارسال:س, 09/14/1396 - 01:04
شهید آیت الله دستغیب
در گفت‌وگو با فرزند شهید دستغیب مطرح شد؛

بیستم آذرماه، یادآور شهادت عالم مبارز و پرهیزکار، حضرت آیةاللّه سید عبدالحسین دستغیب قدس سره در سال 1360 است که به دست منافقین کوردل صورت گرفت. عالم بزرگوارى که امام خمینى (ره) از او تعبیر به معلم اخلاق، مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهورى اسلامى کردند و رهبر معظم انقلاب درباره ایشان گفتند: «شهید دستغیب از نخستین کسانى بود که پرچم تبلیغ انقلاب اسلامى را در سخت ترین شرایط در استان فارس برافراشت و بر منابر و مجامع، نام امام امت را بر زبان جارى ساخت».
گفت وگوى اختصاصى با آیةاللّه سید محمد هاشم دستغیب، فرزند سومین شهید محراب، به بررسى سیر علمى و مبارزاتى این عالم ربانى و برخى ناگفته هاى زندگى ایشان:
--------------------------
- سادات دستغیب از خاندان هاى معروف شیراز به شمار مى روند، راجع به اصالت خانوادگى مرحوم شهید دستغیب توضیح بفرمایید؟
فامیلى دستغیب حسب آن چه در اسناد اوقاف موجود است، به بیش از 800 سال قبل برمى گردد و از همان زمان تاکنون تعبیر «دستغیب» رایج بوده است.
- وجه تسمیه آن چیست؟
گفته مى شود که از یکى از اجداد ما در مجلس حاکم وقت، درباره نسب و شجره نامه سوال مى شود و آن وقت، دستى از غیب مى آید شجره نامه را بر روى سینه حاکم مى اندازد و حاکم از خود بى خود مى شود. باز گفته مى شود که این مصرع حافظ که مى گوید «دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد» ناظر بر همین مسئله است.
- نسب شما به کدام بزرگوار مى رسد؟
با بیش از سى واسطه به جناب زید بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام مى رسد و مرحوم والد، اصرار داشت که شجره نامه در آخر یکى از کتاب ها ثبت شود و از همین رو در آخر کتاب «قلب سلیم» آمده است.
- راجع به سیر علمى مرحوم شهید دستغیب توضیح بفرمایید؟  
ایشان از نظر علمى در سطح بسیار بالایى قرار داشت که قدرش کاملاً مجهول ماند. از شاگردان مبرّز مرحوم شیخ محمد کاظم شیرازى است و با مراجعه به نجف در زمان تبعید حضرت امام و تشکیل درس خارج، مقدارى از جایگاه علمى مرحوم شهید دستغیب نمود پیدا کرد، منتها به طور کلى به دنبال طرح مقام علمى خود نبود، در حالى که اگر نوشته هاى علمى و حاشیه هاى ایشان در مکاسب، رسائل و کفایه احیا شود، براى حوزه هاى علمیه قابل استفاده خواهد بود.
- مرحوم شهید دستغیب اجازه اجتهاد خود را از چه کسانى دریافت کرده بود؟
ایشان از مرحوم سید ابوالحسن اصفهانى، مرحوم اصطهباناتى، آقا ضیاء عراقى و چند نفر دیگر اجازه اجتهاد داشت.
- تحصیل و تدریس ایشان در حوزه هاى علمیه کدام شهرها بوده است؟
در شیراز از محضر علماى مبرّزى چون شیخ احمد دارابى و میرزا على اکبر ارسنجانى استفاده کردند و سپس در نجف اشرف به تحصیلات حوزوى خود ادامه دادند و در حدود 30 سالگى، بعد از سقوط پهلوى اول در سال 1320 به شیراز باز گشتند.
- راجع به فعالیت هاى مبارزاتى آیةاللّه دستغیب توضیحاتى بفرمائید؟
ایشان از همان آغاز فعالیت هاى تبلیغى و مجالس وعظ، به مباحث سیاسى و اجتماعى مى پرداخت، لکن این اقدامات به صورت جدى از سال 1341 آغاز شد. به طورى که امام (ره) به وسیله یکى از بستگان سببى به مرحوم والد پیغام داده بودند و از شرایط کشور و مشکلات حکومت گفته بودند و مرحوم شهید دستغیب پاسخ داده بودند که» من دربست در خدمت شما هستم». پس از پاسخ مرحوم والد به حضرت امام خمینى (ره) ایشان به اتفاق اخوى شان به خانه تک تک علماى وقت رفت و از آنها خواست که همراه این حرکت و نهضت شوند و به آنها گفت: «در جلساتى که به همین منظور تشکیل مى شود، خودم سخنرانى مى کنم تا اگر اتفاقى هم بیفتد، متوجه دیگران نشود» به هرحال مبارزات سیاسى در شیراز با محوریت مرحوم شهید دستغیب و همکارى علما شکل گرفت و نوارهاى سخنرانى شان در همه جا پخش مى شد کما این که 2 نوار سخنرانى ایشان به دستور امام (ره) تکثیر و در سراسر کشور توزیع شد.
- موضوع سخنرانى ایشان چه بود؟
اساس صحبت ایشان راجع به نهى از منکر بود. مطلب به اینجا رسیده بود که وقتى اساس دین مورد هجوم قرار مى گیرد، جایى براى تقیه نیست و نهى از منکر و قیام حتى اگر به قیمت خون انسان تمام شود، لازم است.    
- ایشان چند بار دستگیر شد؟
سه بار در سال هاى42،43 و56 به زندان رفت و بار دوم تبعید شد.
- راجع به دستگیرى ها و بازتاب آن بین مردم شیراز توضیح دهید؟
بار اول ایام عاشورا بود که 12 محرم، حضرت امام (ره) و 13 محرم، شهید دستغیب را دستگیر کردند. و مردم که از این دستگیرى باخبر شده بودند، به خانه ما آمدند تا جلوى دستگیرى را بگیرند و با اصرار فراوان شهید دستغیب را از طریق پشت بام به یکى از خانه هاى هم جوار منتقل کردند تا این که مأموران ساعت 3 بعد از نیمه شب، در را شکستند و با سر نیزه و هر چیزى که دستشان بود به مردم حمله کردند و بعد از نیم ساعت درگیرى با مردم بى سلاح، وارد شدند و اعضاى خانواده مرحوم والد را هم به شدت مضروب کردند و بسیارى از مردم و اعضاى خانواده را دستگیر کردند و مرحوم مادر ما را به قدرى مضروب کردند که آثار آن تا آخر عمر باقى مانده بود.  
- یعنى موفق به دستگیرى شهید دستغیب نشدند؟
خیر، و همین مسئله باعث عصبانیت آنها و سختگیرى بیشتر بر دستگیرشدگان شد.
- عکس العمل مرحوم شهید دستغیب در مقابل این اقدامات چه بود؟
ایشان بعد از 2 روز و وصول گزارشات مبنى بر سختگیرى هاى فوق العاده علیه دستگیرشدگان، اعلام کرد که به 3 شرط، خود را معرفى مى کنم. یکى این که همه دستگیرشدگان آزاد شوند، دوم این که حاضر به محاکمه نیستم و سوم هم این که به تهران نمى روم.
- هر سه شرط را قبول کردند؟  
در مورد آزادى دستگیرشدگان حرفى نداشتند و در خصوص محاکمه هم، عملاً محاکمه اى صورت نگرفت ولى اعلام شد که رفتن شهید دستغیب به تهران، دستور شخص شاه است و گفته شد که شاه تلفنى به استاندار وقت شیراز دستور داده است که: یا دستغیب را مى فرستى یا خودت باید به زندان بروى!
- برنامه هاى علمى ایشان در حین مبارزات سیاسى چگونه بود؟
ایشان طى این دوران مشغول تدریس دروس خارج فقه و اصول بودند.
در آن زمان طلبه ها در شیراز محدود بودند و تعداد طلبه هاى رسمى به صد نفر هم نمى رسید، اما با اقدامات اساسى ایشان و همکارى علماى حوزه علمیه شیراز توسعه یافت و چند مدرسه علمیه راه اندازى شد.
- مرحوم شهید دستغیب هنگام بازگشت امام و پیروزى انقلاب کجا بود؟  
ایشان تازه از زندان آزاد شده بود و جزو آقایانى بود که در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند و بعد هم با امام (ره) ملاقات خصوصى داشت.  
- رابطه ایشان با امام (ره) چگونه بود؟
فوق العاده صمیمى بود و هر وقت بنده در نجف اشرف خدمت حضرت امام (ره) مى رسیدم، مخصوصاً به مرحوم والد سلام مى رساندند. پس از پیروزى انقلاب هم که چند مرتبه به اتفاق ابوى خدمت امام مشرّف شدیم، از نزدیک شاهد روابط صمیمى ایشان بودم.
- دیدگاه مرحوم شهید دستغیب درباره امام خمینى (ره) به عنوان ولى فقیه چه بود؟
مرحوم ابوى معتقد به ولایت فقیه بود و حکومت اسلامى را لازم مى دانست و قبل از پیروزى انقلاب، قائل به این نظریه بود و در درسش همواره، حکومت پهلوى را حکومت جور مى دانست. بعد از پیروزى انقلاب هم بارها در خطبه ها مى فرمود که امام، نایب اولواالامر است و این جمله معروف از ایشان به یادگار مانده است که: «من اطاع الخمینى فقد اطاع اللّه» از جهت دیگر ایشان امام خمینى (ره) را از اولیاى الهى مى دانست و بارها مى فرمود که ایشان ذخیره الهى براى این زمان است.
- بفرمایید که فعالیت تبلیغى ایشان چگونه بود؟
از نظر تبلیغى، معتقد به منبر و وعظ بود و 30 سال بحث تفسیر را داشت. در مسجد جامع عتیق هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء به مدت یک ساعت در موضوعات مختلف سخنرانى مى کرد که برخى از آنها تبدیل به 25 جلد کتاب شده است.
- پس، بسیارى از آثارى که از شهید دستغیب در بازار نشر موجود است، مربوط به سخنرانى هاى ایشان است؟
بله، همین طور است و 5 اثر از آثار قلمى ایشان است.
- این 5 اثر کدامند؟  
یکى «گناهان کبیره» است. دیگرى «قلب سلیم» که ایشان این کتاب را کلاس دوم کتاب گناهان کبیره مى دانست و به خود بنده فرمود که این دو کتاب حاصل عمر من است و سال ها براى آن زحمت کشیده شده است. سه کتاب دیگر: «داستان هاى شگفت»، «82 پرسش» و «صلاة الخاشعین» است که کتاب اخیر را در جوانى نوشته بود و در اواخر عمر تکمیل کرد.
- آیا ایشان خدماتى هم در زمینه ساخت مسجد داشتند؟
بله، مساجد متعددى با حمایت، کمک مالى و پشتیبانى تبلیغى ایشان احداث شد و این ها در کتاب یادنامه شهید دستغیب چاپ شده است.   
- با توجه به حیات پر برکت اما کوتاه آیةاللّه شهید دستغیب در سال هاى نخست پیروزى انقلاب، بفرمایید که رابطه ایشان با دولت هاى آن دوران چگونه بود؟
ایشان اساس برنامه را بر پیروى از امام (ره) و فرمایش ایشان قرار داده بود و مشروعیت  هر دولتى را به اذن ولى فقیه مى دانست و اینها را مکرر در سخنرانى ها، خطبه هاى جمعه و مصاحبه ها مطرح مى فرمود.
- رابطه ایشان با بنى صدر چگونه بود؟  
مطالبى که در این باره عرض مى کنم، یاد ندارم که تاکنون نقل کرده باشم و آن این که مرحوم ابوى بر اساس شناختى که از جهت حس باطنى معنوى داشت، به هیچ وجه با بنى صدر موافق نبود.
- این مطلب در جمع خانواده هم مطرح مى شد؟  
به طور خصوصى، فراوان مطرح مى کرد، ولى بعد از پست ریاست جمهورى بنى صدر و تنفیذ امام (ره)، در تریبون هاى عمومى از جایگاه ریاست جمهورى و نه شخص بنى صدر، حمایت مى کرد.
یک نامه تاریخى از شهید آیةاللّه دسغیب به بنى صدر در اسناد موجود است که ایشان خطاب به بنى صدر فرمود: «مشروعیت شما تا زمانى است که تابع ولایت فقیه باشید و امام امت شما را تایید کرده باشد، اما آن روزى که امام، نظرش را از شما بردارد، ریاست جمهورى شما مشروعیت ندارد  و منعزل هستید» اینجا نکته دقیقى است که مرحوم ابوى داشته است که منعزل هستید، یعنى نمى خواهد تو را عزل کند بلکه خود به خود عزل مى شوى.
یادم هست که بنى صدر قبل از انتخابات ریاست جمهورى وارد شیراز شده بود و از فرودگاه زنگ زده بودند که بنى صدر مى خواهد با آیةاللّه دستغیب ملاقات کند، اما مرحوم ابوى فرموده بود که مى خواهم استراحت کنم و لازم نیست بیاید، برود منزل آسید على اصغر دستغیب (همشیره زاده ایشان) و بعداً بنى صدر زنگ زده بود که من مى آیم و فقط یک سلام مى کنم و مى روم.
- رابطه ایشان با شهید رجایى چگونه بود؟
بعد از انتخاب شهید رجایى به عنوان رییس جمهورى در مجامع عمومى و خصوصى، او را تایید و از او حمایت مى کرد. چون او را ولایى و نقطه مقابل بنى صدر مى دانست و در شهادت آقاى رجایى هم فوق العاده متاثر شد و تا چند روز ناراحت بود.
- دیدگاه شهید دستغیب در خصوص آقاى بازرگان و دولت موقت چه بود؟
مرحوم شهید دستغیب براى بازرگان احترام قائل بود و بعد از انقلاب هم، بازرگان در خصوص برخى انتصابات و درگیرى هاى شیراز با مرحوم ابوى تماس و مشورت مى گرفت و مرحوم ابوى هم نظرش این بود که باید از دولت موقت حمایت کرد.
- در محافل خصوصى هم راجع به آقاى بازرگان چیزى نمى گفت؟
از این جهت چیزى نمى فرمود، فقط گاهى از کروات ایشان در محافل خصوصى انتقاد مى کرد.
- اوایل جنگ تحمیلى با اواخر عمر شریف شهید دستغیب همراه است، اما ایشان در همان مدت کوتاه در ایجاد نشاط معنوى رزمندگان نقش ویژه اى ایفا کرد، در این باره توضیح بفرمایید؟
ایشان هم در خطبه هاى نمازجمعه در این خصوص سخنرانى مى کرد، هم از پادگان هاى ارتش و مقرهاى بسیج بازدید مى کرد و به جوان ها روحیه مى داد. برنامه اى هم براى دیدار از مجروحین جنگى در بیمارستان هاى مختلف و تقدیم هدایا داشت. در خطبه هاى نمازجمعه خطاب به رزمندگان از تعابیرى چون: «جانم به فداى شما» استفاده مى کرد و برنامه مفصلى هم براى حضور در جبهه ها داشت که، شهادت ایشان مانع این حضور شد.
- رفتار ایشان در منزل با اعضاى خانواده چگونه بود؟
پدر و مادرم، پسرعمو، دخترعمو بودند و مرحوم ابوى علاوه بر توجه به بعد سیادت مادر، در حسن خلق با همسر خود و کم توقعى نسبت به اهل خانه، نمونه بود و علاقه خاصى بین آن دو وجود داشت و هیچ وقت اهل دعوا و اوقات تلخى نبودند و به جهت این که آثار حمله وحشیانه عوامل پهلوى در سال 42 تا آخر عمر، مرحوم والده را آزار مى داد، شهید دستغیب، گاهى پرستارى از ایشان را عهده دار مى شد و نهایت رفق و مدارا را داشت و هر سال مرحوم والده را به زیارت مى فرستاد.
- شما چند خواهر و برادر هستید؟
مرحوم ابوى، 6 پسر و 4 دختر داشت که یکى از برادرها در جوانى بر اثر تصادف از دنیا رفت و یکى  از همشیره ها نیز چند ماه پس از شهادت ابوى از دنیا رفت. آنچه من در خاطر دارم، مرحوم ابوى همیشه نسبت به دخترها ملاطفت بیشترى داشت و نسبت به تربیت فرزند خیلى مواظب بود. یادم هست که از همان کوچکى مرا با خود به مسجد مى برد. کمى که بزرگتر شدم، شب ها که برمى گشتیم از محتواى منبر خود از من سوال مى کرد و از آنجا که فرمایشات ایشان نوعاً از خدا و آخرت بود، تاثیر زیادى داشت.
- امام خمینى (ره) در پیام خود به مناسبت شهادت آیةاللّه دستغیب از ایشان به معلم اخلاق تعبیر کردند. بفرمایید که جنبه هاى اخلاقى و رفتارى ایشان چه بود؟
ایشان هیچ علاقه اى به دنیا نداشت. در زمانى که به نجف اشرف مشرف مى شود، با عارف زمان مرحوم آقاى قاضى قدس سره آشنا مى شود و نامه هایى از مرحوم آقاى قاضى به مرحوم ابوى موجود است. بعداً هم با مرحوم حاج شیخ محمدجواد انصارى همدانى آشنا مى شود و ایشان هم لطف فوق العاده اى راجع به شهید دستغیب داشت.
- به نظر شما علت اقبال و توجه مردم به شهید دستغیب چه بود؟
صدق و اخلاص ایشان، یعنى مردم شناخت پیدا کرده بودند که اهل تظاهر، مال و جاه نیست. مردم، یک عمر از نزدیک با ایشان آشنا بودند. ایشان صبح جمعه ها جلسه اى داشت که جوان ها براى شرکت در آن روزشمارى مى کردند. در این جلسه اخلاقى از اول که قرآن شروع مى شد، حال معنوى خاصى در جلسه حاکم بود. گاهى تمام اتاق ها و صحن حیاط پر مى شد. این وعده الهى است که اگر انسان، خدایى باشد، دل ها را تسخیر مى کند مرحوم شهید دستغیب این گونه بود.
- شما روز شهادت کجا بودید؟
مرحوم ابوى در آن روز بعد از این که آماده حرکت براى رفتن به سمت محل برگزارى نمازجمعه شد، کلید را به من داد که درب اتاق مخصوص ایشان را قفل کنم و این امر باعث تاخیر یک تا دو دقیقه اى نسبت به حرکت مرحوم ابوى شد، لذا وقتى سر پیچ رسیدیم، صداى انفجار بلند شد. البته اول فکر کردم که زلزله آمده و زیر آوار هستم، اما بعد از گذشت مدت کوتاهى و فروکش کردن گرد و خاک، متوجه عمق فاجعه شدم.
- این انفجار به چه صورتى طراحى و اعمال شد؟
یکى از منافقین حدود 10 کیلو تى ان تى (TNT) به خود بسته و طى عملیات انتحارى موجب شهادت مرحوم ابوى شده بود و متاسفانه به دلیل تاخیر یک تا دو دقیقه اى، از فیض شهادت محروم شدم.
ضمن آرزوى علو درجات آن عالم مجاهد و شهید سعید، از حضرتعالى به جهت وقتى که به این گفت وگو اختصاص دادید، تشکر مى کنیم.

 

گفت وگو: حسن صدرایى عارف
مرکز خبر حوزه

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط