موانع کمال انسان

تاریخ ارسال:ج, 10/15/1396 - 01:15
آیت الله خشوقت
درس اخلاق عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت(اعلی الله مقامه)،

بسم الله الرحمن الرحیم
قرائت[1] آیات مبارکه سوره اسراء (67- 70)           
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ   
 وَ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ کَانَ الْإِنْسَانُ کَفُوراً * أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِباً ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلاً * أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ تَارَه أُخْرَى فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قَاصِفاً مِنَ الرِّیحِ فَیُغْرِقَکُمْ بِمَا کَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنَا بِهِ تَبِیعاً * وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاه و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبی القاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیه الله فی الأرضین.
 ناتوانی عقل در، یافتن راه هدایت
از نظر حکمت، پروردگار متعال باید راهی را برای زندگی انسان ها که مناسب با انسانیت انسان ها است مشخص کند، چون عقلی که خدا به انسان ها داده است برای پیدا کردن راه کافی نیست، بلکه برای تبدیل مجهولات به معلومات کافی است، علم همین کار از او برمی آید اما کار هدایت کردن از او برنمی آید، چون خدا به انسان غرایزی داده است که نمی گذارد هدایت را بپذیرد و دنبال شهوات می رود.
مانع اول در راه اطاعت فرمان خدا؛ شیطان
خداوند راه را در قرآن کریم و در همه کتب آسمانی توسط همه انبیا علیهم السلام به امت ها ابلاغ کرد، منتهی در، پذیرفتن این راه، موانع و مشکلات چندی قرار گرفته است. این باعث شده از اول تا امروز و از امروز تا خیلی از زمان های آینده انسان ها گوش به حرف خدا ندهند و دنبال غرایز و رشد و حیات خودشان بروند، یکی از آن موانع همین شیطان رجیم است، او نمی گذارد انسان در راه قرار بگیرد. وقتی خدا شیطان را با آدم و حوا علیهما السلام از باغ بیرون کرد، شیطان ناراحت شد و تصمیم گرفت که نگذارد بچه های آدم در خط مستقیم وارد شوند، نه تنها در آن راه وارد نشوند بلکه از آن راه به بی راهه بروند و تا امروز هم این کار را دارد می کند. چقدر زیاد هستند افرادی که در اثر همین اغواء شیاطین از راه خارج شدند.
سر استعاذه قبل از قرائت قرآن
علت این که در قرآن دستور رسیده است قبل از خواندن قرآن کریم از شرّ شیطان پناه به خدا ببرید مال همین است، چون قرآن کریم سخن خداست، با آدم ها حرف می زند، به آن ها می گوید نماز بخوانید، روزه بگیرید، دروغ نگویید، دزدی نکنید، شیطان هم سعی می کند آدم را به طرف خلاف فرمان خدا دعوت کند، لذا خداوند متعال می فرماید وقتی قرآن را می خوانید می فهمید من چه می گویم اما او سعی می کند نگذارد شما عمل کنید، بنابراین شما با او مخالفت کنید و از شرّش به خدا پناه ببرید، آن چیزی را که خدا می گوید، عمل کنید نه آن چیزی که او وسوسه می کند.
فرق جن و فرشته با انسان
شیاطین هم مثل انسان ها یک واقعیتی در عالم هستند اما خلقتشان با آدم خیلی فرق دارد، مثل انسان مادی نیستند،  غذایشان مثل انسان ها نیست، نیازهایشان مثل انسان ها نیست،  بدنشان وزن زیادی ندارد؛ لذا سرعت سیرشان زیاد است، این ها احکام خاصی است که مال آن ها است، مانند فرشته ها؛ فرشته ها از آن ها هم سبک تر هستند، چون مأمور تمام کرات هستند، این ها باید سرعت سیر داشته باشند اگر جسم داشته باشند سنگین می شوند و این با آن مأموریتشان نمی سازد، خدا این ها را اینگونه خلق کرده است و همه جا هم هستند،  برایشان دوری راه وجود ندارد، زمان وجود ندارد، سریع به دنبال مأموریت هایشان می روند.
انواع جن
جن ها همه شان کافر نیستند، در آن ها مسلمان زیاد است، آن هایی که کافر هستند متصدّی گمراه کردن انسان ها هستند، یکی از مشاغل کفّارشان گمراهی انسان ها است، از نسل همان ابلیس اولی که خدا از بهشت بیرونش کرد می باشند، این ها همه اعوان و انصار او هستند، در سرتاسر زمین پخش می شوند آدم ها را در همان جهتی که دوست دارند وسوسه می کنند، غالباً آدم را از طریق شهوات جنسی، مال دوستی، شهوات متعدد دیگری که انسان دارد دعوت به گناه می کنند، انسان وقتی عادت به گناه کرد دیگر زحمتش برای آن ها کم می شود و خود این عادت باعث می شود دنبال شیاطین بروند، لذا اولین دشمن انسان شیطان است ، او قسم یاد کرده که من همه را از راه مستقیم منحرف می کنم و نمی گذارم بهشت بروند، همه را جهنمی می کنم، لذا ما باید حواسمان جمع باشد و هر وقت احساس کردیم که به طرف گناه کشیده می شویم وسوسه همان ملعون است.
مانع دوم؛ عادت
باید حواسمان جمع باشد مخالفت فرمان خدا را نکنیم،  و الّا اگر گناه را انجام بدهیم کم کم عادت می شود، عادتی که خودش آدم را به سوی گناه حرکت می دهد، لذا یکی از موانع، عادت است. آدمی که زیاد گناه کرد گناه برای او عادت می شود، معتاد می شود. دیگر راحت و خودکار دنبال گناه می رود، دیگر لازم نیست فکر کند، عاقبت اندیشی کند، گناه برایش عادی شده است ، مثل معتادها می شود، شما هر چه به او بگویی این کار را نکن آن اعتیاد باعث می شود که گوش ندهد، لذا امام حسن عسکری صلوات الله و سلامه علیه فرمودند: ترک عادت  کالمُعجز است،[2] این قدر سخت است، برای خیلی ها گناه عادی شده است، بدون هیچ مشکلی انجام می دهند و چون عادی شده است فکر عاقبتش را هم نمی کنند، بنابراین اگر عملی مثل گناه تکرار پیدا کرد این کم کم عادی می شود و دیگر آدم بدون زحمت انجام می دهد، این هم جلوی آن ورود به صراط مستقیم را می گیرد، آدم را می کشد به طرف آنچه که عادت شده است، ولو مضرّ است، این هایی که معتاد هستند چه کار می کنند؟! دیگران را می بینند به چه بلا و روزگاری افتاده اند، می بینند که گدایی می کنند و بدبخت می شوند باز هم دنبال آن می روند، گناه نباید برای اشخاص عادت شود، اگر عادت بشود به این زودی ها نمی توانند توبه بکنند تا روحیه گناه در انسان متمکّن نشده است باید توبه کند و الّا به هیچ وجه نمی تواند برگردد الّا موارد استثنائی.
مانع سوم؛ شهوت جنسی
یکی دیگر از موانع، شهوات است، خدا برای ادامه حیات انسان ها و منقرض نشدن فرزندان آدم در انسان شهوتی قرار داده که به او فشار می آ ورد که دنبال ازدواج برود تا نسل بشر در مقابل آن نسل هایی که منقرض شدند به سطح زمین بیایند و زندگی انسانی را ادامه بدهند، این یکی از عوامل بسیار مهم دعوت به گناه است، لذا امام صادق صلوات الله و سلامه علیه فرمودند: « مَن تزوّج احرز نصف دینه »،[3] اگر ازدواج کنیم دیگر شهوت بر انسان سلطنت کلی نخواهد داشت، انسان تأمین می شود، علت نصف گناهان همین شهوت است، نگاه کردنش، خطورات ذهنی اش و بعد اعمال خارجی آن، همه این ها مربوط به آن شهوتی است که خدا در انسان قرار داده است. لذا دستور اسلام این است که اگر جوانی احساس کرد، اگر ازدواج نکند مبتلا به گناه می شود ازدواج بر او واجب است، دیگر سن ملاک نیست، دوازده سال، سیزده سال، فرقی نمی کند. 
راه کنترل شهوت
بعضی ها زودتر بالغ می شوند و بعضی ها دیرتر، این احساس هر وقت آمد به انسان فشار می آورد که او مرتکب گناه بشود،  پس واجب شرعی است ازدواج کند، تا وقتی هم که ازدواج نکرده است پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله دستور داده اند باید روزه بگیرد تا این چند وقت هم از شرّ شیطان حفظ شود، دلیل این دستور این است که بین معده پر از غذا و فریاد شهوت ارتباط مستقیم است، وقتی شکم خالی شود شهوت صدایش بلند نمی شود؛ بنابراین گفتند باید انسان روزه بگیرد تا بعد ازدواج کند، این هم یکی از راه هایی است که شیطان از این راه جوانان را از بین می برد. دختر و پسر فرق نمی کند، لذا آن هایی که می ترسند به گناه بیفتند واجب شرعی است ازدواج کنند. دیگر نمی شود فلسفه بافت این یک واقعیت است، آدم مبتلا به گناه می شود. از خطورات ذهنی شروع می شود و بعد به عمل کشیده می شود. این ها موانعی است که نمی گذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد، هر کدام جلو می آیند، اول شیطان می آید، بعد عادت می آید، بعد لذائذ و شهوات می آیند، همه این ها باعث گمراهی می شوند.
مانع چهارم؛ حبّ دنیا
یکی دیگر از موانع حبّ شدید به دنیا است، اگر آدم ویروس حب مقام و ریاست در ذهنش برود، پا روی هر گناهی می گذارد، دزدی می کند، آدم می کشد، تمام این کارها برای انسان در اثر این محبت زائد دنیایی پیش می آید، یا مثلاً اگر محبّت زائد به پول پیدا کند، آدم از هر راه که بشود پول درمی آورد، دزدی، رشوه،آن وقت  فرمان خدا از بین می رود.
زهد؛ راه مقابله با حبّ دنیا
وجه این که در اسلام مسأله زهد مطرح شده است مال همین است که انسان علاقه به دنیایش زیاد بالا نگیرد، اگر بالا برود دیگر کاری نمی شود کرد. این همه کُشت و کُشتارها و از بین رفتن ها، مال همان شهوت ریاست و شهوت دنیاپرستی است، اگر آن ها زیاد شد اثرش همین چیزها است، بنابراین نباید کاری کنیم که حب دنیا زیاد بشود، از اول حب دنیا زیاد نیست بعد کم کم زیاد می شود، آدم چیزهایی می بیند مدام علاقه پیدا می کند، علاقه ها کم کم جمع می شوند آن وقت خودش هم مثل آن ها می شود؛ لذا به خاطر پست و ریاست حاضر است همه کار بکند. حتی برای خارجی ها جاسوسی بکند، چون به پست، به پول علاقه دارد، این ها کارهایی است که باعث می شود وقتی فرمان خدا به انسان رسید لبیک اجابت نگوید و دنبال آن ها برود، لذا این ها را باید مهار کرد، باید مواظب بود.
وقتی ما قرآن کریم می خوانیم، باید از شر شیطان که می خواهد ما را گمراه کند تا گوش به حرف خدا ندهیم پناه به خدا ببریم و بعد قرآن را بخوانیم، سپس به کارهای بد عادت نکنیم که اگر عادت کردیم تخلّف و بازگشت مشکل می شود. دنبال شهوات هم نرویم، شهوات کاری است که خدا ایجاد کرده است برنامه اش را هم معین کرده است، از همان راه، که او معیّن کرده برویم مشکل حل می شود ان شاء الله، و الّا اگر از آن راه نرویم نمی توانیم خودمان را کنترل کنیم و از بین می رویم و این باعث می شود خیلی از واجبات و محرمات الهی زیر پای آدم برود.
علم همراه با عمل؛ وظیفه مبلغین
ما این ها را باید مهار کنیم ما در کنار درس این ها را هم باید بخوانیم، اگر درس خالی بخوانیم و این ها را مراعات نکنیم فردا به درد تبلیغ دین نخواهیم خورد، خودمان از یکی از این راه ها گمراه خواهیم شد و مردم می فهمند که ما گمراهیم دیگر گوش به حرف ما نمی دهند. مردم می گویند اگر این حرف ها راست است چرا خودت عمل نمی کنی؟، بنابراین ما باید اول مواظب این ها باشیم که در ما رشد نکنند، بعد در خودمان ملکه تقوا ایجاد کنیم تا وقتی فردا می-رویم در جامعه و می خواهیم اسلام را عملاً تبلیغ کنیم خودمان از این کارها نکنیم. این را می گویند مبلّغ، اگر نباشیم مبلّغ نیستیم، مثل مبلّغ مسیحی ها، عرق می خورند، هر کاری می کنند، مبلّغ هم هستند، ما مبلّغ حرفه ای نباشیم، اگر می خواهیم کاری کنیم که اسلام در مغز مردم برود و مردم باور کنند، باور کردن این ها را می خواهد؛ شما خودت اسیر شکم نباشی، اسیر شهوت نباشی، اسیر پول و پست و مقام نباشی تا وقتی در جامعه بروی بتوانی حرّ و آزاد طبق دستورِدین کار کنی، و الّا اگر این کار را نکرده باشی که نمی توانی خودت را کنترل کنی، تا به پول و این  چیزها می رسی از بین می روی، چه بسا افرادی خوب بودند و وارد جامعه شدند، به پست و مقام رسیدند و از بین رفتند حتی سَرِدار رفتند، بنابراین طلّاب فکر نکنند فقط کتاب خواندن کافی است، کتاب یک جزء قضیه است، این ها را هم ما باید کنار کتاب در خودمان تعدیل کنیم، آرام آرام با اطاعت فرمان خدا و بالا بردن ایمان کم کم احساسمان را در حد اعتدال نگه داریم، و الّا قوی باشند ما را زمین می زنند و آنگاه آبروی دین را هم می بریم، لذا از اول درس ما باید در کنارش تقوا را هم مراعات کنیم، تمرین کنیم در خودمان تقوا را ایجاد کنیم و ادامه بدهیم تا علم و عمل هر دو با هم جلو بروند، دین را آن هایی که اهل علم و عمل بودند تا امروز نگه داشتند، و الّا آن هایی که بلد بودند و عمل نمی کردند اثری در بقاء دین نداشتند؛ چون گناه می کردند مردم هم با آن ها بد بودند، از نظر مردم ساقط شده بودند، هر اثری از دین تا امروز باقی مانده مال آن هایی است که علم و عمل را با هم داشتند.
ائمه معصومین علیهم السلام؛ الگوی مبلغین
 سر حلقه مبلغین هم پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و حضرات معصومین علیهم السلام بودند، علم و عمل آن ها کمک کرده که دین مانده است، بعد هم تابعین آن ها، یعنی آن هایی که از آن ها علم را یاد گرفتند و عمل هم کردند، کمک کردند، اثر آن ها این است که دین امروز به دست ما رسیده است، اگر ما هم عمل نکنیم دین به دست ما از بین می رود، مردم قبول نمی کنند، باور نمی کنند، می گویند این ها خودشان این کاره هستند نمی پذیرند؛ اما اگر ما علم و عمل هر دو را با هم شروع کردیم، هم زحمتش کمتر می شود هم مردم اعتماد می کنند، حتی اگر کم هم حرف بزنیم اثر بیشتری خواهد داشت، بنابراین اگر ما درس خالی بخوانیم نه خدا راضی است نه پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله و نه حضرات معصومین علیهم السلام راضی هستند، علم در اسلام مقرون به عمل است، ما فهمیدیم نماز واجب است باید بخوانیم، روزه واجب است باید بگیریم، بخواهی فقط بلد باشی فایده ندارد، فقط بلد باشی برای کتاب نوشتن خوب است که پول دربیاوری؛ اما برای بقاء دین در خودم و در جامعه اثری ندارد، یک نوع کاسبی است؛ بنابراین باید هر چه زودتر شروع کنیم، آن هایی که بلد هستیم عمل کنیم ان شاء الله، امیدوارم خدای متعال به همه ما توفیق مرحمت کند از این مشکلاتی که به عنوان موانع پذیرفتن حرف خدا در زندگی ثبت شده اند سراغ ما نیاید و ما همچنان از شرّ شیاطین و عادت و نفس امّاره حفظ بشویم ان شاء الله.
مانع پنجم؛ نفس امّاره
یکی دیگر از موانع نفس امّاره است، آن هم نمی گذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد. به شما می گوید خدا من هستم باید گوش به حرف من بدهی، این هم یکی از موانع بزرگی است که خیلی خیلی پر خطر است، و این هم باید با مراعات دائم تقوا ایمان بالا برود، ایمان که بالا رفت دیگر نفس امّاره آرام می گیرد، خودش می آید و جزو لشکریان خدا می شود، و الّا جدا باشد فرمانده می شود و نمی گذارد ما گوش به حرف خدا بدهیم، امیدواریم خدای متعال توفیق مرحمت کند حداقل ما که وارد این مباحث شدیم خودمان ان شاء الله اهل عمل باشیم تا دیگران از ما علم و عمل هر دو را با هم یاد بگیرند و خدای نکرده دین به دست ما از بین نرود به دلیل اینکه عمل را از علم جدا کرده ایم. نثار ارواح طیبه آن هایی که علم و عمل را با هم داشتند و نتیجه با هم بودن علم و عملشان این شد که اسلام تا اینجا آمده است، سه صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
************************************
منبع: برگرفته از 
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خوشوقت(ره)
************************************
پی نوشت ها:
[1] - در ابتدای هر جلسه اخلاق آیاتی از قرآن کریم قرائت می شود که در این جلسه متاسفانه ضبط مشده است.
[2] - وَ قَالَ علیه السلام رِیَاضَه الْجَاهِلِ‏ وَ رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ کَالْمُعْجِزِ.(تحف العقول، ص489)
[3] - قَدْ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَه عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ‏ تَزَوَّجَ‏ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ . (من­ لا­یحضره الفقیه، ج‏3، ص383)

مطالب مرتبط: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط