عدم ثبات دنیا / دنیا متحول است و ثبات و قرار ندارد
روِی عَن رسولِ الله صلّی الله علیه و آله و سلّم:
الدُّنْیا دُوَلٌ فَمَا کانَ لَک أَتَاک عَلَى ضَعْفِک وَ مَا کانَ مِنْهَا عَلَیک لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِک وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ وَ مَنْ رَضِی بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَینُهُ.[1]
ترجمه حدیث: از رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) منقول است که فرمود: دنیا متحول است و ثبات و قرار ندارد. آنچه كه براى تو مقرّر شده است به تو خواهد رسید، گرچه در نهایت ضعف و ناتوانى باشى؛ و آنچه كه به ضرر و زیان تو باشد باز هم به تو خواهد رسید، گرچه در كمال قدرت و نیرومندى باشى و هرگز جلوی آن را نتوانى گرفت. و هر كس كه امید خود را از آنچه كه از دست رفته قطع كند، بدنش آسایش خواهد داشت و آن كس كه راضى باشد به آنچه كه خدا روزى او نموده دل و چشمش روشن خواهد شد.
شرح حدیث: «الدُّنْیا دُوَلٌ». حضرت در ابتدا وضع دنیا را بیان میفرمایند. دنیا در گردش است. یعنی دنیا هیچگاه برای هیچكس ثابت نیست. دنیا هیچ ثبوت و قراری برای هیچكس ندارد. این وضع دنیا است.
«فَمَا کانَ لَک أَتَاک عَلَى ضَعْفِک». آنچه كه خدا تقدیر كرده به تو خواهد رسید گرچه در نهایت ضعف و ناتوانى باشى. چه بسا انسان فكر میکند كه از نظر امور دنیایی توان به دست آوردن فلان منفعت را ندارد، ولی چون مقدّر شده است به او خواهد رسید.
«وَ مَا کانَ مِنْهَا عَلَیک لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِک» در جایی هم كه مواردی به ضرر و زیان تو باشد باز به تو خواهد رسید هر چند تو در كمال قدرت و نیرومندى باشى؛ هرگز نمیتوانی آنها را از خودت دفع کنی. بنابر این، تو نه میتوانی برای خودت جلب منفعت كنی و نه میتوانی از خودت دفع ضرر كنی.
«وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ». اگر انسان از چیزهایی كه دلش میخواسته به دست بیاورد امّا به دست نیاورده قطع امید كند، بدنش راحت میشود. به عبارت ساده ضعف اعصاب نمیگیرد! یعنی در فكر این نباش که ای كاش به دست میآوردم! ای وای که فلان چیز از دستم رفت!... این افکار و خیالات، باعث فشار عصبی و روحی برای تو میشود. این به نفع تو است که به چیزهایی كه به آن دست پیدا نكردی امید نبندی. به دست نیامده كه نیامده! نشد كه نشد!
«وَ مَنْ رَضِی بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَینُهُ». اگر كسی به آنچه كه خدا داده است خشنود باشد، چشمش روشن میشود. چون خدا داده است خوشحال هم میشود.
هسته مركزی این جملات چیست؟ این است كه خیال نكن که تو میتوانی كاری انجام بدهی. نافع خدا است، ضارّ هم خدا است. او است که امور را برای تو تقدیر میكند. بیجهت خودت نقشه نكش. اگر نقشه بكشی، خدا به نقشه ات ضربه میزند. بنابر این، تو برو به وظیفهات عمل كن. این چیزها را به او واگذار كن. برو سراغ خودش كه سرنخ منافع و مضارّ به دست او است. این را بدان که تو هیچ كارهای. او گفته در محدوده شرع بلند شو و به دنبال روزی برو، تو هم بگو چشم! بقیهاش را به او واگذار كن. نفع مال او است، دفع ضرر هم از او است. منافع را از او بخواه، از او این را هم بخواه كه ضررها را از تو دفع كند.
روی خودت، توانت و فكرت هیچوقت تكیه نكن. هنگامی هم که او برای تو تدبیر كرد و به دستت رسید، آن را که به تو داده قبول کن، خوشحال شو و راضی شو. اگر این رضایت باشد، آنوقت یك زندگی شیرین پیدا میكنی؛ نه ضعف اعصاب میگیری، نه بیجهت دنبال دنیا میدوی، بیجهت خودت را، فکرت را و بدنت را هم ناراحت نمیكنی. هم روحت راحت است هم بدنت. در آخر هم خوشحال و راضی هستی و چشمت روشن میشود.
اینها همه در صورتی است که به او اتكا كرده باشی. از او خواستی، او هم به تو عطا کرده است. و آنچه را هم كه به تو نداده صلاحت نبوده است. اگر این حالت در تو باشد زندگی تو در همین نشئه دنیایت، همراه با خوشی درونی و حتی خوشی بیرونی خواهد بود و ناخوشی بیرونی هم به سراغ تو نمی آید.
************************************
منبع: برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مجتبی تهرانی
************************************
پی نوشت ها:
[1]. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 145.
- وبلاگ رامین عشقی
- بازدید: 947
- 4