عوامل موثر بر اخلاق کودک

تاریخ ارسال:ش, 12/12/1396 - 21:28
تربیت اخلاقی

مهمترین عوامل كه میتوانند بروی اخلاق كودكان تأثیر بگذارند كدامند؟
اولا از حسن اعتماد شما به این مجموعه فرهنگی خرسندیم و امیدواریم بتوانیم مشاور مفیدی برایتان باشیم .ثانیا بایستی عرض كنم كه در شكل گیری و تكون و ویژگی های اخلاقی و رفتاری فرزندان، دو عامل عمده دخیل هستند كه اولی وراثت (مسائل ارثی) و دومی محیط است.و لذا در دستورات دینی توصیه شده تا همسری با تقوی و با اخلاق و عاقل و سالم انتخاب نمایید تا فرزندان شایسته داشته باشید.پس یكی از عوامل تاثیر گذار در تربیت انتخاب همسر خوب است كه ویژه گی هایش از طریق وراثت منتقل می شود.
دومین عامل عوامل محیطی است كه عوامل محیطی مصادیق مختلفی دارد و از جمله انها محیط مدرسه ،دوستان و همراهان كودك ،محیط زندگی و محیط خانواده و غیره. در میان عوامل محیطی، تأثیر گذارترین عامل و عمومی ترین عامل، خانواده است. در میان عوامل خانوادگی، محوری ترین عامل،  والدین هستند.
اثرگذاری والدین به دلیل جایگاه ممتاز،  تعامل بیشتر و نخستین مربی مرتبط با كودك، بیشتر از سایر عوامل اجتماعی است. اندیشمندان و كارشناسان علوم تربیتی و روان شناسی، با عبارت مختلف و در جاهای مختلف به نقش اساسی والدین و فضایی كه در خانواده ایجاد می شود،  در رشد اخلاقی و شخصیتی كودكان اشاره نموده اند. كارل یونگ[1] یكی از روان شناسان غربی معتقد است: در مرحلة كودكی، آنچه ممكن است شخصیت كودك خوانده شود چیزی نیست مگر انعكاس شخصیت و رفتارهای والدین او. پرواضح است كه پس از آن، والدین نفوذ و تأثیر زیادتری بر شكل گیری شخصیت كودك اعمال می كنند؛ آنها می توانند با شیوه های رفتاری خود، نسبت به كودك، به رشد شخصیت او كمك كنند یا مانع آن بشوند.[2] یعنی والدین در شكل گیری رفتارها و منش كودك دخالت زیادی دارند.
هورنای یكی دیگر از روان شناسان، رابطة  اجتماعی موجود بین كودك و والدین را عامل اصلی رشد شخصیت كودك می داند و از نیاز كودك به ایمنی (نیاز به امنیت و رهایی او از ترس) و نقش آن در تعیین بهنجار بودن رشد شخصیت، سخن به میان آورده و معتقد است:  امنیت روانی كودك كاملاً بستگی دارد به اینكه چگونه والدین با او برخورد كرده اند. اظهار نكردن محبت به كودك و فقدان فضای عاطفی، شیوة عمده ای است كه والدین به وسیلة  آن، امنیت را تضعیف نموده و یا از آن جلوگیری می كنند.[3]
كوپر اسمیت[4] می گوید: در نتیجه تحقیقات به این نكته رسیدم كه پسرانی كه از عزت نفس[5] بالایی برخوردارند معمولاً دارای والدینی هستند كه اعتماد به نفس و كرامت نفس،  ثبات هیجانی و اتكای به خود از ویژگی های شخصیتی آنان به شمار می رود و در مسائل پرورش و تربیت فرزندان، بین آنان و فرزندانشان توافق كاملی مشاهده می شود.[6]
مطالعات كال دُوِل[7] و همكارانش نیز دربارة شكل گیری هوش در جریان تأثیر محیط خانواده نشان داده كه كودكان باهوش تر, معمولاً كسانی هستند كه در خانواده های صمیمی رشد كرده و از امكانات فرهنگی و تربیتی بیشتری برخوردارند.[8]
همان طور كه ملاحظه فرمودید، روابط عاطفی و اخلاقی والدین و همچنین فضای تربیتی و عاطفی به وجود آمده به دنبال این رابطه، نقش زیادی در رشد اخلاقی، روان شناختی و شخصیتی كودكان دارد.
بسیاری از اندیشمندان روان شناسی به ویژه آقای آلبرت بندورا[9] اعتقاد دارند بیشترین یادگیری ها و تأثیرپذیری های افراد انسانی، از طریق یادگیری مشاهده ای و دیدن الگوهای ارائه شده ,است. بر اساس نظریة ایشان هر چقدر الگوها از محبوبیت و جایگاه ارزشی ویژه ای برخوردار باشند، تأثیرگذاری بیشتری بر الگوگیرنده ها دارند. ایشان همچنین اعتقاد دارد والدین (پدر و مادر) به عنوان اولین الگو، بر شخصیت كودكان،  اجتماعی شدن آنها، روش های تعامل با دیگران، نحوة برخورد با مشكلات زندگی و مسائل اخلاقی كودكان, تأثیر جدی و اساسی دارند.[10]
لذا وقتی پدر و مادر به آموزه های اخلاقی و اصول همسرداری, التزام جدی دارند و روابط عاطفی و اخلاقی محبت آمیز و مؤدبانه، دلسوزانه و دینمدارانه دارند، بر فرزندان خود نیز اثر گذاشته و آنان را به سوی مسائل تربیتی سوق خواهند داد. علاوه بر اینها وقتی محیط خانواده، دوستانه،  صادقانه، محبت آمیز و همراه با حس وظیفه شناسی و احترام بود، فضایی آرام و معنوی به وجود خواهد آمد و این فضا در آرامش روانی، شكوفایی استعدادها و همچنین خلاقیت فرزندان مؤثر خواهد بود. زیرا یكی از شرایط عمده برای رشد عاطفی، ذهنی، فكری و روانی كودكان، محیط مناسب خانواده است كه این فضا در خانواده هایی كه ملتزم به حقوق متقابل و نقش های اختصاصی افراد هستند، به وجود می آید. این گونه خانواده ها بیشترین شباهت را به خانواده ای كه در روان شناسی به خانوادة مقتدر معروف است، دارند. خانوادة مقتدر بهترین نوع خانواده ها و بهترین نوع تربیتی است.[11]
التزام همسران به حقوق اخلاقی متقابل علاوه بر تأثیرات ذكر شده دربارة فرزندان، در ترقی معنوی و رشد معنوی و تربیتی یكدیگر نیز تأثیرگذار است. وقتی همسران در محیطی عاطفی، دوستانه و مملو از ارزش های اخلاقی، گذران عمر می كنند، آرام آرام و به صورت ناهوشیار بر كمالات و زیبایی های اخلاقی آنان افزوده خواهد شد. زیرا محیط سالم و پاكیزه (از نظر اخلاقی) در شخصیت و نوع كاركردهای افراد تأثیر می گذارد و همین طور افراد سالم و بهنجار, متقابلاً در محیط و بهتر شدن آن اثر می گذارند و همین طور این سیر ترقی ادامه دارد.
خلاصه اینكه در تربیت فرزند عوامل زیادی دخالت دارد كه مهمترین آنها،انتخاب همسر خوب ،انجام رفتارهای دینی و اخلاقی مطلوب توسط والدین،تغذیه حلال،فراهم نمودن مدرسه و دوستان خوب برای كودك،فراهم كردن محیط سالم ،توكل برخداوند و تلاش وحضور عاطفی والدین به ویژه مادر در كنار فرزند.
برای مطالعه بیشتر به كتاب های زیر مراجعه فرمایید
سالاری فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386.
1. داودی، محمد، تربیت دینی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384.
برك، لورا ای، روان شناسی رشد، ترجمة یحیی سیدمحمدی، تهران، ارسباران، 1381.
مصباح، علی و همكاران، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، تهران، سمت،
[1]. Jung.C.G.
[2]. دوان شولتز، نظریه های شخصیت، ترجمة یحیی سیدمحمدی، ص 119.
[3]. همان، ص 170.
[4]. Cooper smith
[5]. Self _ steem
[6]. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج 2، ص 855.
[7]. Cal dwell
[8]. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج 2، ص 855.
[9]. Albert Bandura
[10]. دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج2، ص 460.
[11]. منظور از خانوادة مقتدر، خانواده ای است كه كودكان را به شیوه ای كه قاطع و اطمینان بخش است تربیت می كنند؛ یعنی در این خانواده روابط والدین صمیمی بوده و هر فردی در جایگاه متناسب خود قرار دارد. در چنین خانواده ای فرزند به استقلال و آزادی فكری تشویق می شود در عین حال كه نوعی محدودیت و كنترل نیز از سوی والدین، بر او اعمال می گردد. در این خانواده اظهارنظر، صحبت با كودك و ارتباط كلامی وسیعی در تعاملات كودك با والدین و بین پدر و مادر وجود دارد. گرمی و صمیمیت، اساس برقراری ارتباط است و هر كدام از افراد خانواده به شیوه ای منطقی و عقلانی و در چارچوب اختیاراتشان اظهارنظر می كنند.
از ویژگی های این خانواده و این شیوه تربیتی این است كه هر یك از اعضای خانواده به تناسب امكان و توان خود، در تعیین و انتخاب اهداف شركت دارند. اعضای خانوادة مقتدر با همدیگر همكاری صمیمانه و جدی دارند. یكی دیگر از ویژگی های این خانواده، انظباط همراه با رفتار خودمختارانه است. والدین هرگاه كودك را از چیزی منع كنند یا از وی خواسته ای ویژه داشته باشند، مسئله را برای او به خوبی تبیین كرده و دلیل آنرا نیز ارائه می دهند. در این حال، اگر فرزندان در كارهای خود كوتاهی كنند یا برخلاف آنچه وظیفه بوده، انجام دهند، مجازات می شوند. از ویژگی های دیگر این خانواده این است كه خانواده بر اساس مشورت و همفكری و پیروی از عقل و مصلحت اندیشی اداره می شود (البته تصمیم نهایی را والدین می گیرند). یعنی بین والدین و فرزندان آزادی نسبی حاكم است و در محدوده ای از كارها به فرزندان اختیارات داده شده ولی تصمیم نهایی با والدین به ویژه پدر است. در این خانواده فرزندان به راحتی اظهار عقیده می كنند و هنرها و مهارت های خود را بروز داده و از امنیت روانی برخوردارند.
به طور خلاصه می توان گفت:
الف) تمام افراد خانواده محترم هستند و در نقش مناسب خود قرار دارند؛
ب) اعضای خانواده صلاحیت و اجازة اظهارنظر دربارة مسائل و مشكلات مربوط به خود را دارند؛
ج) روش عقلانی و عاطفی در تمام جنبه ها حاكم است؛
د) اساس زندگی بر همكاری و همدلی است؛
ه) پدر به عنوان ناظر و تصمیم گیرنده نهایی است؛
و) والدین برای تصمیمات خود با فرزندان مشورت كرده و آنان را توجیه می كنند؛
جهت مطالعة بیشتر رجوع شود به كتاب روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، تألیف دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، تهران، انتشارات سمت، 1375، ج 2، ص 870 ـ880.
----------------------------------------
منبع:  پرسمان دانشجویی اخلاق وعرفان

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط