ضرورت شناخت عالم غیب
روزی که مسیر شیطان مشخص شد، زورآزمایی او با پیغمبری بود که همه انبیا در صلب او بودند و شیطان برنده شد. عالم شیطان این گونه اقتضا می کند که حق تعالی، دست او را باز گذاشته است:
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً [۱]
و هر کدام را که توانستى با صداى خود منحرف ساز و لشکر سواره و پیاده ات را بر آنها گسیل دار و در ثروتها و فرزندانشان شرکت جوى و با وعده ها سرگرمشان ساز که شیطان، جز فریب و دروغ وعده نمى دهد.
شیطان در رگ و خون بنی آدم جریان دارد. ما جنس شیطان را ندیده ایم و نمی دانیم. بین ما و عالم غیب، پرده ای آویزان است که اگر این پرده کنار برود، خیلی از معارف نصیب انسان می شود. جنس عالم غیب به گونه ای است که عبادت و غیر عبادت تبدیل می شود به لوازم و ملزومات عالم غیب که یک مؤمن به آن احتیاج دارد. مثلا اگر دو رکعت نماز می خواند، این نماز باید یک زمانی برای این مؤمن فایده داشته باشد؛ این نماز الآن به چه صورت می شود؟ کجا می رود؟ چه کار می کند در عالم غیب؟ انبیا و پیغمبر خدا و اهل بیت علیهم السلام به این ها اشاره می فرمودند؛ اما گویا، بشر مشغول کار خودش بوده و خیلی این معارف را درک نمی کرده است.
در روایتی نقل شده است:
یَا أبَا الْمُنْذِرِ أَیُّ آیَهٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَعْظَمُ قُلْتُ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ قَالَ فَضَرَبَ فِی صَدْرِی ثُمَّ قَالَ لِیَهْنِئْکَ الْعِلْمُ وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ إِنَّ لِهَذِهِ الْآیَهِ لِسَاناً و شَفَتَیْنِ یُقَدِّسُ الْمُلْکَ [لِلَّهِ] عِنْدَ سَاقِ الْعَرْشِ؛[۲]
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به یک نفر از اصحاب به نام ابا منذر فرمودند: به نظر تو، کدام آیه در قرآن مهم ترین آیه است؟ عرض می کند: یا رسول الله به نظر من این آیه «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ». حضرت دست مبارکشان را به سینه او زدند و فرمودند: علم گوارای تو باد. بعد فرمودند: این آیه زبان و دو لب دارد که در ساق عرش تسبیح الهی می کند.
از زمان اهل بیت علیهم السلام و از زمان نزول قرآن، کار بشر این بوده است که تفسیر آیات الهی را به سمت برداشت های خود بکشاند و این، ظلمی است که بر تمام مطالب معرفتی و توحیدی شده است. بشر تا به این درک نرسد که مطالب را آن گونه که نازل شده بگیرد و ارائه کند، مستحق درک حضور نمی شود.
گویا به ما گفته شده است: این راه، این چاه؛ باید این گونه شوید، باید توحید را خالص بپذیرید، باید معارف را بیرون از افکارِ القا شده و بیرون از سلیقه ها بگیرید، باید در خودتان چراغ روشن شود؛ اگر نشد راهتان طولانی می شود.
این راهی است که هر چه زودتر برویم، مقصد خلقت را زودتر درک کرده ایم، مستحق حضور می شویم، مستحق ملاقات امام می شویم. بشر باید به این قضیه برسد و معارف ناب را همان گونه که بوده درک کند؛ ولی متأسفانه شیطان و ایادی او، در عالم خودشان و خودمان با تمام توان وارد شده اند که این برداشتها و بهره گیری صحیح را برای بشریت خلط کنند. شیطان نمی توانست جلوی نزول قرآن را بگیرد، ولی جلوی برداشت بشریت را توانست بگیرد؛ از همان وقتی که اهل بیت علیهم السلام که متن و بطن این قضایا بودند را کنار زد. این هم یکی از عللی شد که برداشت های شخصی جایگزین حقایق آسمانی شود.
---------------
پی نوشت ها:
[۱]. سوره اسراء، آیه ۶۴.
[۲]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۴، ص۳۳۷.
----------------
منبع: بنیاد هاد
- وبلاگ جاهدکاظمی
- بازدید: 799
- 1