بررسی « هويت انسان » از ديدگاه روان شناسی اسلامی

تاریخ ارسال:ج, 06/05/1395 - 22:59
بررسی « هويت انسان » از ديدگاه روان شناسی اسلامی
دكتر سيد ابوالقاسم حسينی

مفهوم « هویت » در مطالعه شخصیت منظور خود اساسی و مستمر فرد مفهوم درونی وذهنی از خویش به عنوان یك « شخص » می باشد و كاربرد آن را در جنبه هائی مانند هویت نقش جنسی هویت نژادی و هویت گروهی مطرح ساخته است.
كاربرد « تفكر سیستمی » در این مورد ضروری است ولازم است هم ساختار شخصیت و نوسان های آن و هم سیستم های فرعی و فراگیر زندگی انسان مورد بررسی قرار گیرند.
« هویت واقعی » انسان مربوط به فعل و انفعال بین نیروی فطرت می باشد. اگر عقل فطری (فطرت) بر شهوت غلبه نماید می تواند آن را كنترل نماید و در این حال « انسان كنترل شده » یا « متقی » به وجود می آید كه می تواند با قرار دادن خود در دا خل سیستم ایدئولوژی توحیدی به اطمینان كامل دست یابد و به « نفس مطمئنه » تبدیل شود.
چنانچه شهوت بر فطرت (عقل فطری) غلبه كند قلب معكوس و وارونه به وجود می آید كه نسبت به انجام كار خیر بیگانه است و گنگ و كر و كور می باشد كه عامل هر فساد تباهی انحراف و جرم است .

مقدمه
در مورد ساختار حیاتی انسان دو نظریه متفاوت وجود دارد. در یك طیف از نظریه ها وجود « عامل غیر ملكولی » در ساختار وجودی انسان نفی می گردد و در طیف دیگر این اعتقاد وجود دارد كه علاوه بر ملكول ها یك « عامل غیر شیمیایی » نیز در ساختار وجودی انسان وجود دارد. ما « مفهوم هویت » را در هر دو طیف بررسی می كنیم .

هویت مولكولی
از دیدگاه « نظریه مكانیستی حیات » انسان و سایر موجودهای زنده جز مجموعه های مولكولی چیز دیگری نیستند و تمام فعل و انفعال های زیستی روانی و اجتماعی انسان از همین مجموعه های مولكولی سرچشمه می گیرند. به این ترتیب در كشف « عامل اصلی هویت » از دیدگاه آن ها فقط مولكول ها را می توان معرفی كرد و در حقیقت هویت انسان فقط در « هویت ملكولی » خلاصه می شود. باتوجه به مشخص بودن خواص فیزیكی و شیمیایی ملكول ها و تركیب های ناشی از آن ها این نظریه برای ارائه تفسیری قابل قبول در مورد هویت انسان با تناقض رو به رو است و یك بار دیگر عدم واقع گرائی و باطل بودن این نظریه اثبات می شود.

مجموعه هویت ملكولی و غیر مولكولی
طیف مقابل نظریه مكانیستی حیات نظریه هایی هستند كه معتقدند علاوه بر ملكول ها یك « عامل غیرشیمیایی » نیز در انسان وجود دارد كه در این مورد می توان به نظریه « اصالت روان » و نظریه « كلیه گرایی » اشاره كرد. در این نظریه ها ضمن توجه به ملكول ها این اعتقاد وجود دارد كه موجودات زنده و از جمله انسان تنها از عناصر ملكولی و تركیب های شیمیائی ناشی از آن تشكیل نشده اند. این مكاتب بر وجود یك عامل واقعیت یا « هویت غیرملكولی » به نام « روان » تاكید می نمایند كه عامل حیات انسان و ارتباطهای ملكولی می باشد. بدیهی است از دیدگاه این مكتب وجود « هویت ملكولی » در انسان و سایر موجودات زنده نفی نمی گردد. زیرا سلامت « هویت ملكولی » و تعادل در آن برای دستیابی به سلامت روانی ضروری است .

با بررسی زیست شناسی روان شناسی جانوران و فیزیولژی انسان « روان » را می توان با عنوان « عامل حیات » مطرح كرد كه ده مشخصه برای آن وجود دارد و در اینجا لازم است به یكی از آن ها اشاره شود.

« اسحق آسیموف » یكی از متخصصان زیست شناسی تعداد ملكول های موجود در هر سلول كبدی را دویست تریلیون ملكول تخمین علمی می زند و حال آنكه « گایتون » یكی از متخصصان فیزیولژی انسان تعداد سلول های بدن انسان را 100 تریلیون سلول تخمین می زند . اگر با اغماض نسبی تمام سلول های بدن را حاوی 200 تریلیون بدانیم مجموع ملكول های بدن انسان 20 000 تریلیون تریلیون نامتجانس به دست می آید . در این حال باید پرسید عاملی كه موجب هماهنگی و یكپارچگی این تعداد ملكول نامتجانس می گردد و یك سازمان زیستی به نام انسان را به وجود می آورد چیست چگونه هویت واحدی كه تا پایان عمر و تا ابد ثابت باقی می ماند به وجود می آید آیا این عامل می تواند شیمیایی باشد اگر این عامل شیمیایی است نوع آن چیست تا آن جا كه مطالعات علمی ـ تخصصی نشان می دهد تاكنون هیچ محققی عامل شیمیایی خاصی را به عنوان « عامل ایجاد هویت انسان » معرفی نكرده است . به نظر می رسد بررسی منصفانه در این مورد ما را به غیر شیمیایی و غیر مادی بودن عامل حیات رهنمون می سازد زیرا كنار هم قرار گرفتن ملكول های مختلف موجب بروز « پدیده حیاتی » و تمامیت موجود زنده نمی گردد. در حقیقت علم بیوشیمی نیز با تفسیر صرفا شیمیایی فعل و انفعال های حیاتی قادر به توجیه پدیده های شیمیایی نیست مگر آن كه « عامل حیات » را به عنوان یك « عامل غیرشیمیایی » به حساب آورد.

نقش « عامل حیات » در ساختار شخصیت
« عامل حیات » را می توان به جریان الكتریسیته تشبیه كرد. جریان الكتریسیته قدت راه اندازی و فعال كردن دستگاه های مختلف را دارد و خود نیز دارای اثرات اختصاصی است .

ارتباط « عامل حیات » با ملكول ها منجر به بروز آثار حیاتی نیرو و تمایلات خاصی می گردد كه در آموزش های اسلامی مجموعا به نام « شهوت » نامیده می شود و « عامل حیات » بدون تماس با ماده خود دارای هویت اختصاصی است كه در مجموع در آموزش های اسلامی به نام « فطرت (عقل فطری ) » نامیده می شود. سازمان شخصیت از دیدگاه مكتب روان شناسی اسلامی از دو عامل اصلی عقل و شهوت تشكیل شده است . بنا به تعریف علی علیه السلام عقل دارای دو بعد « عقل مطبوع » یا « عقل طبیعی » و « عقل مسموع » می باشد. « عقل مطبوع » با عنوان های « عقل فطری » فطرت و وجدان به كار می رود. عقل مسموع با مفاهیم « عقل تجربی و اكتسابی » به كار می رود و نتیجه كاركرد دستگاه اعصاب مركزی است . ساختارهای فوق كه عناصر سازنده هویت انسان می باشند همگی متغیر هستند. یعنی در اثر عوامل داخلی و خارجی در هر لحظه ممكن است در معرض تغییرهای بسیار وسیع قرار گیرند. در نتیجه هویت انسان یك جنبه كاملا تغییرپذیر است و به منظور آشنائی و فهم این تغییرات و كشف « هویت ثابت انسان » لازم است عناصر فوق بررسی شوند.

فعل و انفعال های سیستم های فرعی ساختار شخصیت
سه سیستم فرعی شهوت عقل فطری و عقل تجربی بالقوه ساختار شخصیت انسان را تشكیل می دهند ولی بر حسب شرایط زمانی و مكانی عملكرد فرد ا رتباط سیستم های فرعی فوق متفاوت خواهد بود.

در همه انسان ها « عقل تجربی » نقش ارتباط دهنده آن ها با دیگران و دنیای خارج را بر عهده دارد و مركز آن مغز است .

بیشترین تغییرات ناشی از نیروی دو سیستم فرعی عقل فطری و شهوت است كه در عمل سه نتیجه كاملا متفاوت به صورت زیر به وجود می آورد.

الف . نیروی بیشتر عقل و حاكمیت آن بر شهوت كه انسان برخوردار از خود كنترلی (متقی ) را به وجود می آورد.

ب . نیروی بیشتر شهوت و حاكمیت آن بر فطرت كه در انسان كنترل نشده قابل مشاهده است .

ج . نوسان نیروی عقل فطری و شهوت و در نتیجه وضع نوسانی در حاكمیت شهوت و عقل فطری بروز می كند.

در حالت اول فطرت یا « عقل فطری » بر شهوت حاكم شده و به وسیله عقل تجربی با دنیای خارج ارتباط دارد و هدف او دست یابی به رشد و قرب الهی تا بی نهایت است . مسیر حركت از طریق انجام تكلیف در پیشگاه خداوند می گذرد. انجام تكلیف در پیشگاه خداوند در قرآن مجید با مفهوم « ذكر » مطرح شده است و چنین می بینیم : « آگاه باشید كه با یاد خدا قلب ها آرام می گیرند » (رعد : 28 ) . امام صادق علیه السلام در ضمن تفسیر آیه فوق می فرماید : ذكر این نیست (كه فقط ) سبحان الله و الحمدلله بگویید بلكه ذكر خدا در مورد آنچه حلال كرده و آنچه حرام كرده می باشد. می توان سیستم های ارتباطی انسان را به صورت زیر خلاصه نمود :

سیستم ارتباطی انسان با خود سیستم خانوادگی سیستم علمی سیستم شغلی سیستم روابط دوستانه و گروهی سیستم ارتباط با طبیعت سیستم سیاسی ـ اقتصادی سیستم ایدئولوژی .

از دیدگاه مكتب روان شناسی اسلامی چنانچه انسانی هدفش دست یابی به رشد و قرب الهی تا بی نهایت باشد سیستم ایدئولژی او الزاما باید « سیستم ایدئولژی توحیدی » باشد و تمام سیستم های دیگر در داخل آن محاط باشند و بصورت « زیر مجموعه » قرار گیرند.

طبقه بندی « مفهوم هویت »
براساس بحث هائی كه تاكنون مطرح شدند به نظر می رسد بتوان هویت انسان را در جنبه های زیر مطرح ساخت : هویت حیاتی هویت عقلائی هویت واقعی هویت خانوادگی هویت علمی هویت شغلی هویت روابط دوستانه و گروهی هویت ارتباط با طبیعت هویت سیاسی ـ اقتصادی هویت دینی و ایدئولژی .

هویت حیاتی
در « طبقه بندی ابعاد روان » توسط علی علیه السلام مفهومی تحت عنوان « روح عامل حیات » یا « روح البدن » مطرح شده است كه خود « هویت حیاتی » انسان را به وجود می آورد. روح عامل حیات ناشی از وجود حیات در اسپرماتوزوئید و اوول است كه پس از لقاح جنین انسان را به وجود می آورد كه پس از طی مراحلی دارای روح می باشد. این واقعیت توسط امام سجاد علیه السلام مورد تاكید قرار گرفته است . باتوجه به كامل شدن ساختمان جنین در پایان چهار ماهگی روح عامل حیات كه می توان از آن به « روح نباتی » تعبیر كرد تكامل می یابد و نیروی جدیدی در او شكل می گیرد كه قدرت حیات و امكان تعقل به صورت بالقوه در او به وجود می آید. امام سجاد علیه السلام اعلام می فرماید كه اگر جنین در چهار ماهگی كه قدرت حیات مستقل یافته توسط كسی سقط شود باید دیه یك انسان كامل را بپردازد. در نتیجه می توان استنباط نمود كه هویت حیاتی او شكل گرفته است و این هویت تا آخرین لحظات حیات حتی در صورت ابتلای به زوال عقل باقی می ماند. و تمام مقررات مربوط به حفظ حرمت هویت انسان در مورد او باید مراعات گردد.

باید بین « شخص » و « شخصیت » فرق قائل شد. وقتی در قرآن مجید و سیار متون اسلامی با عنوان های « انسان » « بشر » « بنی آدم » « ناس » « مر » و « مرئه » و ضمایر مربوط به آن ها مطرح می شوند منظور « شخص » می باشد. انسان در داشتن اختیار مجبور است و حق انتخاب دارد و وقتی « انتخاب » خاصی را نمود دارای « شخصیت » مربوط به انتخاب خود می گردد و فرمول زیر قابل دفاع است :

شخصیت = انتخاب + شخص
شخصیت شامل عنوان هایی مانند مومن منافق كافر متقی غیرمتقی مسلم مشرك مفسد متكبر.... می گردد.
برداشت فوق كاملا قابل دفع است زیرا ممكن است فرد مهمی از دنیا برود. در این حال شخص او از بین ما رفته است ولی شخصیت او بر ما حاكمیت دارد. این روند را می توان به طور شاخص در مورد پیامبران الهی و امامان معصوم علیه السلام و به درجه پایین تری در مورد علما ملاحظه نمود. همچنین امكان دارد « شخص » مورد هجوم واقع شود و یا « شخصیت » او در معرض فشار قرار گیرد. هویت حیاتی همان « مفهوم شخص » می باشد.

هویت عقلانی
هویت عقلانی انسان مربوط به عقل تجربی او است . امام صادق علیه السلام مركز عقل تجربی را در مغز معرفی می كند. سلامت هویت عقلانی موجب سپرده شدن مسئولیت به فرد می گردد و هر نوع اختلال در مغز و در نتیجه در عقل تجربی موجب سلب مسئولیت از انسان می گردد و حتی حق دخالت از اموال خویش را هم ندارد. معیارهای اختلاف در هویت عقلانی در آموزش های اسلامی با ضعف سفاهت جنون و « زوال عقل » مطرح شده اند.

هویت واقعی
هویت واقعی انسان مربوط به فعل و انفعال بین نیروی فطرت می باشد. اگر عقل فطری (فطرت ) بر شهوت غلبه نماید می توان آن را كنترل نماید و « انسان برخوردار از خود كنترلی » یا « متقی » به وجود می آید كه می تواند با قرار دادن خود در داخل سیستم ایدئولوژی توحیدی به اطمینان كامل دست یابد و به « نفس مطمئنه » تبدیل شود. چنانچه شهوت بر فطرت (عقل فطری » غلبه كند « قلب معكوس » و وارونه به وجود می آید كه نسبت به انجام كار خیر بیگانه است و گنگ و كر و كور (صم بك عمی ) می باشد و عامل هر فساد تباهی انحراف و جرم است .

از آن نظر مفهوم « هویت واقعی » برای این هویت برگزیده شد كه پیامبر اسلام (ص ) می فرماید : « البته خداوند به كردارها و پیكرهایتان را نمی نگرد و لكن دل ها و نیت هایتان را می نگرد » .

علی علیه السلام انسان ها را به دو بخش یعنی « موجودی كه انسان است » و « موجودی كه حیوان است » طبقه بندی می كند.

طبقه بندی فوق در ضمن ارشادی كه علی علیه السلام به صورت زیر برای یكی از علمای یهود ارایه كرده است : « هركس طبعش معتدل باشد مزاج او صفا یابد و هر كس مزاجش صفا یابد اثر نفس در او قوی گردد و هر كس اثر نفس در او قوی گردد به سوی آنچه ارتقایش دهد بالا رود و به اخلاق نفسانی متخلق گردد و هر كس به اخلاق نفسانی متخلق گردد موجودی انسانی شود نه حیوانی و به « بارگاه ملك » وارد شود و چیزی او را از این حالت برنگرداند. » به نظر می رسد منظور از « نفس » در كلام فوق فطرت انسان و منظور اخلاق نفسانی اخلاق فطری و منظور از « بارگاه ملك » بارگاه خداوند باشد.

در این گفتار علی علیه السلام به لزوم تعادل در ابعاد مختلف هویت انسان تاكید می كند. بر این اساس انسان واقعی كه در قیامت قابلیت توجه خداوند به او را دارد كسی است كه فطرت (عقل فطری ) خویش را بر شهوت غلبه دهد. در حالی كه شهوت بر فطرت حاكم است در حقیقت او در این حال « حیوانی انسان نما » است و در « بعد حیوانی » قرار دارد و اگر این روند ادامه یابد در « بعد حیوانی » تثبیت شده است و به سمت سقوط و هلاكت پیش می رود.

هویت خانوادگی
قرار گرفتن در فضای خانواده خاص موجب می گردد تا این نهاد به درجات مختلف بر فرد اثر گذارد و هویتی به نام « هویت خانوادگی » را به وجود آورد. علی علیه السلام در نامه خود به مالك اشتر نسبت به انتخاب مسئولان از بین « خانواده صالح » كه نسبت به احكام اسلام آگاهی دارند تاكید می كند : « و ایشان را از افراد آزمایش شده و دارای حیا از خانواده های صالح و پیش قدم در اسلام بخواه زیرا آن ها دارای اخلاق و خوهای گرامی تر و حیثیت درست تر و طمع كمتر و عاقبت اندیشی رساتر می باشند. » .

پیامبر اسلام از ازدواج با دختران خانواده های ناصالح برحذر می دارد : « بپرهیزید از سبزه در محل جمع اوری كود حیوانی پرسیده شد كه منظور چیست فرمود زن زیبا در جایگاه بد »

هویت علمی
در آموزش های اسلامی هویت علم و عامل به عنوان یك معیار شاخص مطرح شده است و در قرآن مجید آمده است : « آیا آن ها كه می دانند با آن ها كه نمی دانند یكسان هستند » (2) چنانچه مشاهده می شود متفاوت بودن هویت آن ها به عنوان یك امر بدیهی و فطری مطرح شده است . پیامبر اسلام (ص ) نیز خیر و رشد را در عالم و متعلم (دانشمند و دانشجو) منحصر می داند و می فرماید در دیگران خیر و رشدی وجود ندارد.

هویت شغلی
علی علیه السلام ارزش هر فرد را به كاری می داند كه به خوبی انجام می دهد. بر این اساس انجام كار و اشتغال به شغل خاص « هویتی اختصاصی » برای هر فرد به وجود می آید كه مردم او را با آن می شناسند.

هویت ناشی از روابط دوستانه و گروهی
قرار گرفتن در یك گروه خاص ناشی از « تشابه ساختار شخصیتی » افراد می باشد در آموزش های فراوانی از پیامبر اسلام (ص ) و امام معصوم (ع ) بر هویت ناشی از روابط دوستانه و گروهی تاكید شده است . در آموزش های متعددی از پیامبر اسلام (ص ) آمده است : « انسان با كسی است كه دوست دارد. تو با كسی هستی كه او را دوست داری . »
كه پیام همه آن ها این است كه انسان با كسی است كه او را دوست می دارد و می توان گفت هویت هر دو یكسان است .

هویت ارتباط با طبیعت
نوع ارتباط با طبیعت موجب می گردد هویتی اختصاصی برای انسان به وجود آید. در قرآن مجید انواع شناخت به « شناخت های افاقی » و « شناخت های انفسی » تقسیم شده اند :

« به زودی نشانه های خود را در آفاق و در خود آن ها نشان خواهیم داد تا برای آن ها روشن شود كه او حق است » (3)

در قرآن مجید مطالعه طبیعت نمودی از خردمندی انسان تلقی شده است و در آ یات 191 ـ 190 سوره آل عمران چنین می بینیم : « در آفرینش آسمان ها و زمین و در پی یكدیگر آمدن شب و روز شگفتی هائی برای خردمندان است . كسانی كه خداوند را (در همه احوال ) ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد می كنند و در افرینش آسمان ها و زمین می اندیشند كه پروردگارا این را بیهوده نیافریده ای پاك و منزهی . ما را ازعذاب آتش دوزخ در امان بدار » . بدیهی است هویت افرادی با نوع تفكر ذكر شده با تفكر افرادی كه شناخت آن ها به صورت زیر در قرآن مجید ترسیم شده است به كلی متفاوت می باشد :

« و گویند چیزی جز زندگی دنیوی در كار نیست كه زنده می شویم و می میریم و چیزی كه جز روزگار ما را نمی كشد » (4)

هویت سیاسی ـ اقتصادی
سیستم سیاسی ـ اقتصادی یكی از ماكرو سیستم های حاكم بر سایر سیستم های فرعی انسان می باشد و بر حسب حاكمیت یك رژیم خاص مشخص می گردد.

پیامبر اسلام (ص ) می فرماید كه « مردم بر دین پادشاهان خود می باشند » و علی علیه السلام نیز می فرماید : « جز در مواردی كه خداوند نگهدارد به طور قطع مردم با پادشاهان و دنیا می باشند. »

در قرآن مجید در یك دید كلی احزاب به « حزب الله » و « حزب الشیطان » طبقه بندی شده اند و دو بعدی بودن انسان به این صورت نمود یافته است (5). از دیدگاه روان شناسی اسلامی هویت سیاسی یك انسان كنترل شده همان هویت دینی او است و شهید مدرس (ره ) می گوید « سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است » . به طور خلاصه هویت سیاسی مخصوصا در شرایط زمانی ما یك واقعیت ثابت شده است و تمایل افراد به گروه های مختلف آن ها را در گروه خاص اجتماعی جای می دهد و با مطالعه حزب و گروه مورد علاقه فرد می توان هویت فرد را به مقدار زیادی كشف نمود. هویت سیاسی تا اندازه ای به هویت روابط دوستانه و گروهی شباهت دارد ولی قوی تر از آن است .

هویت دینی
سیستم ایدئولوژی قوی ترین سیستم در انسان است كه تمام سیستم های او را تحت پوشش قرار می دهد و تمام سیستم های دیگر تحت تاثیر آن هستند و از آن رنگ می پذیرند.

« اریك فرام » می گوید : « از آن جا كه نیاز به یك نظام جهت گیری و اعتقادی جز ذاتی هستی انسان است می توان به حدت و شدت این نیاز پی برد. به راستی هیچ منبع قدرتی قویتر از آن در بشر وجود ندارد. نیاز به دین یعنی نیاز به یك الگوی جهت گیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان . هیچ كس را نمی توان یافت كه فاقد این نیاز باشد. » او در تعریف دین می گوید : « هر سیستم فكری یا عملی مشترك بین یك گروه كه الگوی جهت گیری و مرجع اعتقاد و ایمان افراد آن گروه باشد. در واقع هیچ فرهنگی در گذشته یافت نمی شود كه دین به معنی وسیع فوق در آن جائی نداشته باشد. به نظر هم نمی رسد كه در آینده فرهنگی غیر از آن بتواند به وجود آید. »

از دیدگاه روان شناسی اسلامی انسان در انتخاب دین آزاد است و در قرآن مجید آمده است : « در قبول دین اكراهی نیست (زیرا) راه درست از راه انحرافی روشن شده است » (6) ولی به منظور دست یابی انسان به رشد تطبیق رفتار اداری با آموزش های توحیدی باید طبق آموزش های آخرین پیامبر خدا باشد :

« هر كس جز دین اسلام دینی را انتخاب كند هرگز از او پذیرفته نخواهد شد (7)

تعهد مومن نسبت به انجام كامل دستورهای خداوند موجب می شود تا هویت پایداری در او به وجود آید. « قرآن مجید (8) دین خدا با مفهوم « صبغه : رنگ » مطرح شده است و این بدان معنی است كه تمام رفتارها و سیستم های اساسی زندگی انسان با ایمان باید رنگ الهی داشته باشد و طبق اوامر و نواهی خداوند باشد (9)

« هویت واقعی » انسان مربوط به فعل و انفعال بین نیروی فطرت است كه ساختار شخصیتی و نوسانات آنرا انعكاس می دهد

« روان » با عنوان « عامل حیات » عامل ایجاد هویت انسان است . و قطعا یك عامل غیر شیمیائی است

عوامل و عناصر سازنده « هویت انسان » همگی متغیرند و هر لحظه ممكن است درمعرض تغییرات گسترده ای قرار گیرند ولی هویت ثابت انسان « متقی » با حاكمیت فطرت در مسیر ایدئولژی توحیدی وی را به « نفس مطمئنه » تبدیل می كند .
☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★
پی نوشت ها:
1- استاد روان پزشكی دانشگاه علوم پزشكی مشهد

2- زمر : 9

3 - فصلت : 53 

4- جاثیه : 24 

5- مائده : 56 و مجادله : 22 

6- بقره : 256 

7- آل عمران : 85 

8- بقره : 138 

9- رعد : 28
☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★ ☆ ★
منبــــع: روزنامه جمهوری اسلامی 24/03/1388 / صفحه ی مقالات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.