اعجاز علم آور/امام باقر علیه السلام
محمدی از تبار محمد صلی الله علیه و آله
کهکشان ها محو شده اند در رنگین بال فرشتگان؛ فرشتگانی که گوشه گوشه آسمان را با خوشه خوشه نور آذین کرده اند و از بهشت گل های محمدی بر روی زمین می ریزند. سراسر هستی شیدای عطر خوش مولودی از تبار عصمت و کرامت و نجابت و فقاهت و عظمت و فضیلت شده است. زمین حریر گل و لبخند بر چهره، در بهت پرواز اندیشه ها به سمت ملکوت، حیران و پرسان مانده است؛ اندیشه هایی که از استشمام ترنم عطر محمدی از تبار محمد صلی الله علیه و آله راهی آسمان های کمال گشته اند؛ مولودی که بشارت آمدنش یقین دیگری است بر وحی بر محمد صلی الله علیه و آله !
آبشارهایی جاری از چشمه کوثر
نور است در پی نور که روشنایش اسرار نهفته در تاریکای نامکشوف را آشکار می سازد. چشم انتظار است خانه ای در مدینه؛ چشم انتظار نور! خانه ای که از افتخار سرورانش به خود می بالد؛ سرورانی که هر دو از فرزندان میوه دل فاطمه علیها السلام هستند؛ آبشارهایی جاری از چشمه کوثر؛ آبشارهایی که آیینه کمال نیایش و جمال استجابت دعایند.
... و اینک قنداقه ای از نور در آغوش فاطمه بنت الحسن علیه السلام خاکیان را سرشار از رحمت حضور امام پنجم کرده است.
اشک خاطره ای جاودانه
روح نامیرای اسلام است، کربلا!
مگر می شود از محمدباقر علیه السلام نوشت، ولی کربلا را از یاد برد؟!
هر چند کودکانه، اما جاودانه تا ابدیت جهان به یاد دارد، تمام خون صحنه ها، زیباعشق ها و شهود پروازها را!
یادواره چشمانش، حقیقت جاری عشق است در آیینه امامت و شهادت!
خزانه دانش خدا
گویی در جمال و کمال، عاشقانه پیام آور توحید، حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. در کلام، آیینه بلاغت و فصاحت علی علیه السلام است. در متانت و فضیلت، یگانه کوثر گیتی، فاطمه علیها السلام است. در کرامت و سخاوت، حسن علیه السلام است. در عظمت و حلم، حسین علیه السلام است و در ذکر و سجود، همچون روح عبادت، حضرت سجاد علیه السلام است.
او خزانه دانش خدا، معدن نبوت و محل رسالت است. او بنیان گذار دانشگاه بزرگ اسلامی است. او آسمان برافراشته فقه و شیعه اسلام است. او کشتی نجات فرهنگ و اخلاق است. او گستراننده افق های ادب و حکمت، دانش و بینش، رویش و پویش است.
سطری برای توصیف
اصالت دین، تکذیب؛ ایمان ها تضعیف؛ تحریف ثمره کجروی ها؛ بدعت، ثمره سست باوری ها؛ غریب افکارها در جولان، کج فهمی ها در فقه و بیان؛ فرقه فرقه سهم دین، فراموشی نصیب آیین؛ اجتهاد، بی مغز و اساس و جعل نور سخنان مرسوم شده بود.
اعجاز علم آور
آمده تا ابد کتاب ها را سرشار از گلبرگ های سخنان متواتر معصومان علیهم السلام گرداند، تا جاعلان دون فطرت در شوم رؤیای خود غرق شوند. آمده تا پنجره واقعیات را به چشم خانه بیداردل ها بگشاید، تا غبار خرافه و جهل از خانه دل ها فروریزد. آمده تا در اندیشه ها، شوق پویایی و تحرک بدمد و جمال هستی را با مقیاس دانش، تفسیر کند. آمده تا قافله سالار رهروان دانش باشد و بینش و بصیرت را به ذهن هایی هدیه کند که حقیقت جو و علم شناس اند. آمده تا از هر ذره هستی، اسراری بشکافد به بلندای نادیدنی آسمان ها، به عمق باورنکردنی دریاها، به استواری همیشه کوه ها و به بیکرانگی محض اندیشه ها؛ اسراری که هر یک، جهتی از علم، حکمت، اخلاق، عرفان و... می پیماید تا شیعیان بر قله یقین از معجزه اسلام بگویند. آمده؛ «آمیخته علم و حلم را به یکدگر» تا با حکمتِ جوشش عقل، حقایق نهفته در عمق آفرینش را آشکار بیان کند. آمده تا عقل ها را با منطق و استدلال، بحث و جست وجو در سایه نشینی آموختن، متعالی گرداند. آمده با درسخنانی پرمغز که اخلاق و گفتار و کردار را بیاموزد به مسلمان. آمده تا درخت علم و اخلاق راهی فراتر از کهکشان ها در پیش گیرد و شاخه شاخه ثمره های کمالش به دست آیندگان رسد.[1]
پی نوشت:
[1] فصلنامه اشارات 17 (بهار 1394)
- وبلاگ ziaossalehin.ir
- بازدید: 695
- 1