خودارزیابی و محاسبه نفس/ بخش دوم
هنگام محاسبه، با عقل و دل خویش، خدای آگاه به نهان و نیز دو فرشته نگهبان خویش را حاضر و ناظر ببین و چون شریکی که از جزئیات کارهای شریکش آگاه است و اهل سهل انگاری و گذشت نیست، به حساب خود برس. و نیز آگاه باش که اعضا و جوارحت از تو نزد خدا شکایت می کنند که آنها را در مسیری که خدا تعیین کرده به کار نگرفته ای، تو نیز با آنها مقابله به مثل نما و از آنها به درگاه خدا گله کن و با تضرع و زاری بگو: پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود.
فرایند محاسبه
دانشمندان اخلاقی و خودساخته، فرآیند خویشتن سنجی را در پنج مرحله تعریف کرده اند:
1. مشارطه
مشارطه به این معناست که فرد متدین با خود پیمان بندد تا برخلاف دستور خدا و شریعت او هیچ عملی انجام ندهد و در ایفای مسئولیت ها کوتاهی نکند؛ در کارهای خیر کوشا شود، از کارهای ناپسند خودداری ورزد، از رذایل اخلاقی همچون حسد، بداخلاقی، بدگمانی، تکبر و ... پرهیز نماید، حقوق دیگران را مراعات کند، با انضباط و مؤدب باشد، عملی بر خلاف قانون جامعه اسلامی انجام ندهد، خدمتگزار مردم باشد، به کسی زیان نرساند و... .
همچنین هر بامداد نفس خود را مخاطب قرار داده، به خود بگوید:
تو سرمایه ای جز عمر نداری و آن هم به زودی پایان می پذیرد و اگر از آن بهره برداری نکنی، خسران خواهی دید.[14]
امیر مؤمنان (علیه السلام) فرموده است:
اِنَّ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ یَعْمَلانِ فیکَ فَاعْمَلْ فیهِما وَ یَأْخُذانِ مِنْکَ فَخُذْ مِنْهُما.[15]
شب و روز در تو عمل می کنند تو نیز در آنها کاری بکن و آنها بخشی از – عمر – تو را می ستانند، تو نیز از آنها چیزی بستان.
2. مراقبه
مراقبه یعنی مومن در طول روز مراقب نفس خویش و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده، تخطی نکند. شایسته آن است که مؤمن روز را با نام خدا و توکل بر او آغاز کند و شرایط و محدوده شرعی و قانونی آن را مدنظر داشته باشد و از اندیشه و عمل و فعالیت های فکری و عملی خویش به گونه ای مراقبت کند که خدا می پسندد. به طور مثال؛ هرکاری را با «بسم الله» آغاز کند، بکوشد همیشه با وضو باشد، رو به قبله بنشیند، از کارها و مجالس بیهوده دوری کند، لهو و لعب و کارهای بی حاصل را از برنامه روزانه خود خارج سازد و ... با هر کنش و واکنشی خدا و خواست او را مدنظر قرار دهد.
امیر مومنان (علیه السلام) فرمود:
طُوبی لِمَنُ راقَبَ رَبَّهُ وَ خافَ ذَنُبَهُ.[16]
خوشا به حال کسی که پروردگارش را در نظر بگیرد و از گناه خویش بیمناک باشد.
حفظ زبان، قلم و اندیشه از کینه توزی، حسادت و عیب جویی در این عرصه بسیار مهم است. عیب جویی و در پی آن غیبت و تهمت از صفات رذیله ای است که فتنه انگیز، اختلاف زا و مایه تأسف در روز قیامت است.
مؤمن باید در همه این عرصه ها و در هر گامی که بر می دارد مراقب رفتار، گفتار و حتی دلمشغولی های خویش باشد. چنین رویه ای موجب آگاهی بخشی شخص نسبت به مصیبت هایی است که مبتلا شده و خود از آنها بی خبر است؛ علاوه برآن، مرابت از نفس مبنای مناسبی را برای توبه و بازگشت به سوی خالق هستی فراهم خواهد کرد.
مؤمن پس از مراقبه و آگاهی از گناهانی که مرتکب شده است باید بیندیشد که آنچه را انجام داده است در مقابل پروردگاری مرتکب شده است که بی نیاز مطلق است. پس به خود خطاب کند که تو را چه شده که فراموش کرده ای خداوند متعال تو را در همه حال می بیند؛ أَلمْ یَعْلَمْ بِأنّ الله یَری. (علق:14)
گویند هنگامی که زلیخا یوسف را در اتاقی خلوت به دام انداخت و او را به خویش خواند چشمش به بتی افتاد که در آنجا قرار داشت، بی درنگ پرده ای بر روی آن کشید. یوسف(علیه السلام) فرمود: چگونه تو از بتی بی درک و شعور شرم می کنی ولی از خدای بینا و شنوا پروا نمی کنی؟[17]
بدون تردید خداوندی که دوری از گناه را به بنده تکلیف فرموده است، بنده اش را در صحنه گناه در برابر شیطان و نفس امّاره مدد می ساند و او را از آلودگی می رهاند همان گونه که درباره حضرت یوسف فرمود:
وَلَقَدُ هَمَّتُ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلاَ أَن رَأی بُرْهَانَ ربه کَذِلِکَ لِنَصْرِفَ عَنُهُ السُّوء وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ. (یوسف:24)
آن زن آهنگ یوسف کرد و یوسف اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ وی می کرد. ما این چنین برهان خویش را به یوسف نشان دادیم تا بدی و زشتی ها را از او دور ساختیم چرا که او از بندگان با اخلاق ما بود.
3. محاسبه
گام سوم حساب کشی در پایان روز و هنگام خوابیدن است.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:
لا یَکُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّی یُحاسِبَ نَفْسَهُ اَشَدَّ مِنْ مُحاسَبَهِ الشَّریکِ شَریکَهُ.[18]
بنده مؤمن (واقعی) نیست تا اینکه از خود حساب بکشد بیش از آنچه شریکی از شریکش حساب کشی می کند.
در این مرحله باید همه کارهای خرد و کلان خود را به طور دقیق وارسی کند، دخل و خرج مادی و معنوی خود را بسنجد؛ اگر سود برده خدا را سپاس گوید و اگر زیان دیده – به ویژه در کسب معنویت و کمال- برحال خود بگرید و بی درنگ به اصلاح و جبران آن بکوشد و در برنامه خود بگنجاند.
واقعه مهمی که در این مرحله رخ می دهند «تسویف» نفس اماره و شیطان؛ به این معنا که به او القا می کند که خیلی بر خود سخت نگیرد؛ چرا که سال ها برای جبران کردن باقی است، امروز نشد فردا، این ماه نشد ماه آینده؛ در حالی که خداوند دستور داده است:
وَسَارِعُواْ إِلَی مَغْفِرَه مِّن رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ... . (آل عمران: 133)
برای نیل به آمرزش پروردگارتان و بهشت بشتابید.
و امام صادق (علیه السلام) فرمود:
تَأخیرُ التَّوبِهِ اِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْویفِ حَیْرَهٌ.[19]
پس انداختن توبه، خود فریبی و امروز و فردا کردن طولانی، سرگردانی است.
این نکته را باید به یاد داشته باشیم که اگر حسابگر خویش نباشیم هنگامی که به حساب ما خواهند رسید که دیگر فرصت جبران نخواهیم داشت.
4. معاتبه
به این معناست که مومن نیست به انجام گناه و سهل انگاری در کسب معنویت و بی توجهی به انجام وظیفه ای که بر عهده داشته، خود را ملامت وسرزنش کند و نفس خود را مورد عتاب قرار دهد و گوید: «وای بر تو که مرا به زبونی و نابودی کشاندی، سرمایه ام را به هدر دادی، در زمره بدان قرارم دادی، اگر این راه را ادامه دهی در دنیا و آخرت سیاه بختم خواهد کرد و ...»
بدون تردید معاتبه نفس، عنایتی الهی را در پی دارد و خداوند او را بیشتر مدد می رساند. امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود:
مَنُ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ زاجِرْ کانَ عَلَیُهِ مِنَ اللهِ حافِظً.[20]
هرکس خویشتن را [از بدی] باز دارد، خداوند نیز مراقبی براو می گمارد.
اما اگر مؤمن در این سرا خود را مؤاخذه نکند و مورد عتاب قرار ندهد، در برزخ و قیامت مورد عذاب و مؤاخذه قرار می گید؛ قرآن مجید گفت وگوی فرشتگان عذاب و دوزخیان را چنین باز گو می کند:
تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیُظِ کُلَّمَا ألْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ قَالُوا بَلَی قَدْ جَاءنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِنْ أنتُمْ إلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ. (ملک: 8-9)
هربار که گروهی در دوزخ افکنده شوند، نگهبانان آن پرسند: مگر شما را هشدار دهنده ای نیامد؟ گویند: چرا! هشدار دهنده آمده ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم خدا چیزی فرو نفرستاده است.
پس از مشاهده آیات عذاب در قیامت آدمی خویشتن را ملامت می کند و حسرت می خورد که چرا بیشتر به وضعیت خود رسیدگی نکردم و از بدی ها بازنایستادم؛ چنان که در قرآن آمده است:
أوْ تَقُلَ حِینَ تَرَی الْعَذَابَ لَوْ أَّ لِی کَرَّّه فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ. (زمر:58)
یا چون عذاب را ببیند، گوید: کاش مرا بازگشتی بود تا از نیکوکاران می شدم.
اما دیگر بسیار دیر شده است وحسرت ها و ندامت ها هیچ ثمری ندارد.
کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَهٌ قُوَ قَائِلُهَآ. (مؤمنون: 100)
(ولی به او می گویند) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می گوید.
5. معاقبه
به معنای تنبیه خویش برای جبران زیان هاست؛ پس از معاتبه و سرزنش زبانی نفس امّاره، نوبت به تنبیه عملی او می رسد که خطاها و کمبودهای گذشته را جبران کند؛ اگر قمه حرام خورده، او را گرسنگی دهد یا به روزه وادار کند، اگر نمازش ترک شده، آن را قضا نماید، اگر مال حرام یا شبهه ناک به دست آوده، آن را به صاحبش بازگرداند یا مبلغ بیشتری در راه خدا هزینه کند، کمتر بخورد و بیاشامد و کمتر بخوابد و استراحت کند تا نفس تنبیه شود و به راه راست باز آید، البته نباید از محدوده شرعی خارج شود یا به افراط و تفریط گرفتار شود و از حد اعتدال خارج گردد.
این کار نیز به نوبه خود مفید خواهد بود و روند محاسبه را تکمیل می کند. امام علی (علیه السلام) فرمود:
مَنُ اَجْهَد نَفْسَهُ فی اِصْلاحها سَعِدَ.[21]
هرکس خویش را در راه اصلاح نفس به زحمت اندازد خوشبخت می شود.
اگر مؤمن، خود را در این سرا معاقبه نکند، در برزخ و رستاخیز معاقبه خواهد شد. معاقبه در این دنیا فرجامی خوش و اثری مفید دارد ولی معاقبه آن سرا بسیار دردناک و در دوزخ انجام می گیرد که توأم با خواری و زبونی است.
از پس مرگ، سرایی که تو بنشینی نیست
جز بنایی که عمل های تو دَرْ وِی بَنّاست
آن بنا کز عمل خیر، یکی کاخ بلند
و آن بنا کز عملی زشت، یکی غار بلاست
ترسمت فرصت توفیق به فردا ندهند
باری امروز کن آن توبه که طوق فرداست[22]
کارکردهای محاسبه نفس
قرآن مجید یکی از ویژگی های دوزخیان را گردنکشی و بی اعتنایی به حساب و کتاب دانسته، می فرماید:
إِنَّهُم کَآنُوا لاَ یَرْجُونَ حِسَاباً. (نساء: 27)
آنان به [روز] حساب، امید نداشتند.
بی اعتنایی به محاسبه نفس و حسابرسی رستاخیز، در نهایت، آدمی را به دوزخ می کشاند؛ در حالی که حسابرسی کاری بس سودمند است. امام علی(علیه السلام) فرمود:
مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ وَ مَنْ غَفَلَ عَنْها خَسِرَ.[23]
هرکس به حساب خویش برسد، سود کند و هرکس از آن غفلت ورزد، زیان بیند.
برخی از کارکردهای محاسبه بدین قرار است:
1. وقوف بر کاستی ها؛ وقتی انسان به حساب خود رسیدگی کند، اگر عیب و ایرادی در کارهایش باشد، برایش آشکار می شود. این مطلب در سخنان گهربار امیر مؤمنان(علیه السلام) چنین آمده است:
مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَقَفَ عَلی عُیُوبِهِ.[24]
هرکس به حساب خود برسد، بر عیب های خویش آگاهی یابد.
این عیب و کاستی، امکان دارد ظاهری یا باطنی باشد، مربوط به دنیا یا آخرت باشد، فردی یا اجتماعی یا خانوادگی باشد، خرد یا کلان باشد... به هرحال پس از محاسبه، برای فرد مشخص می شود که کجای کار او عیب دارد ولی اگر به ارزیابی خود نپردازد، از چنین دستاوردی محروم خواهد ماند.
2. اصلاح خویش؛ انسان عاقل، وقتی به عیب خویش آگاه شد، به طور طبیعی نسبت به آن حساس می شود و اگر وجدان بیداری داشته باشد تلاش می کند آن عیب را از خود دور سازد.
امام علی(علیه السلام) فرمود:
ثّمّرّهُ الْمُحاسَبَهِ صَلاَحُ النَّفْسِ.[25]
میوه محاسبه، اصلاح خویش است.
و همان گونه که آدمی با ایستادن روبه روی آینه، سر و وضع ظاهری خود را مرتب می کند، محاسبه نیز چون آینه این فرصت را به او می دهد که اعمال و رفتار و اخلاق خویش را سامان دهد؛ اگر بداخلاق، بدزبان و بدحساب است، اگر اهل گناه خاصی است، و یا به نماز اهتمام نمی ورزد، اگر بی انضباط است و ... همه را اصلاح کند.
3. کسب کمال؛ کسانی که به اعمال خویش رسیدگی می کنند و حساب و کتاب خود را به دست می آوردند، خواه ناخواه، راه های سقوط و سعود را بهتر می شناسد و در نتیجه راه کمال را می پیمایند و از گمراهی و سقوط می رهند. در تاریخ آمده است:
راهزی به نام «فضیل بی عیاض» شبی برای کار خلاف از دیوار خانه ای بالا رفت درآن اثنا شخصی قرآن می خواند. صورت حزین قاری قرآن، فضیل را به استماع واداشت تا اینکه قاری این آیه را قرائت کرد:
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکُرِ اللهِ. (حدید: 16)
آیا، هنگام آن نرسیده که مؤمنان دلهایشان به یاد خدا نرم شود؟
مضمون این آیه چنان در جان و دل فضیل اثر گذاشت که همان لحظه از دیوار پایین آمد و با خود گفت: «بلی قد آنَ» آری، زمان توبه رسیده است. فضیل با گفتن این سخن توبه واقعی کرد و به حساب خود رسیدگی نمود و درجات کمال را یکی از پس دیگری پیمود.[26]
4. خوشبختی؛ سعادت و نیک بختی نیز نتیجه دو کارکرد یاد شده است و بدیهی است آن کس که به کاستی هایش آگاه شود و آنها را اصلاح نماید، به نیک بختی نیز نایل خواهد شد. این کارکرد نیز در سخنان گهربار امیرمؤمنان(علیه السلام) منعکس شده است:
مَنْ حاسَبَ نَفْسَه سَعِدَ.[27]
هرکس خود را محاسبه کند، خوشبخت خواهد شد.
5. حسابرسی آسان در روز رستاخیز؛ در قرآن مجید سخن از حساب سخت و آسان به میان آمده و در قیامت، عده ای به سختی و دقت تمام، مورد محاسبه قرار می گیرند که خود این حساب و کتاب، بسیار رنج آور و نوعی عذاب است ولی از برخی نیز با ملایمت و احترام، آسان، حساب کشی می شود؛
فَأَمَّا مَنْ أوتِی کِتَابَهُ بِیَمِیِنِه فَسَوُفَ یُحَاسَبُ حِسَاباً یَسیراً. (انشقاق: 7-8)
اما کسی که کارنامه اش به دست راستش داده شود، پس به زودی، به گونه ای آسان محاسبه می شود.
بدیهی است کسی که در این دنیا به طور مرتب، خویشتن را ارزیابی کند، در واقع به تصفیه حساب خود می پردازند، اعمال واجب قضا شده را جبران می کند، از گناهان توبه می نماید، حق الناس را بر می گرداند و ... چنین کارهایی سبب آسانی محاسبه در رستاخیز می شود. ولی اگر اهل محاسبه نباشد، در قیامت، حسابی سخت پیش رو خاهد داشت.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
مَنْ بَهَتَ مُؤْمِنً اَوُ مُؤْمِنَهً بِما لَیْسَ فیهِ بَعَثَهُ اللهُ فی طینَهِ خَبالٍ حَتّی یَخْرُجَ مِمّا قالَ.[28]
کسی که به مرد یا زن مؤمنی تهمت بزند، (روز قیامت) خداوند او را در گنداب بدن گناهکاران نگه می دارد تا از عهده گفته خویش برآید.
6. افزاش حسنات و آمرزش گناهان؛ خودارزیابی، سبب می شود که مؤمن از گناهان و خطاهای گذشته توبه کرده، به جبران بدی ها همت گمارد تا در جرگه توبه کنندگان قرار گیرد که محبوب خداوند هستند:
إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ. (بقره:222)
خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد.
و چون پس از محاسبه و توبه، کارهای نیکو انجام می دهد، طبق سنت الهی کارنیک، اثر کار زشت را از میان می برد؛
إِنّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذِلکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِینَ. (هود: 114)
همانا خوبی ها، بدی ها را از بین می برند.
و بالاتر اینکه، محاسبه و توبه واقعی سبب می شود مؤمن، مورد عنایت الهی قرار گیرد و به سبب لطف خداوند، حتی سیئات و گناهان او نیز به حسنه تبدیل شدند. به این ترتیب مؤمن توبه کار پاداشی دوسویه دریافت می کند؛
مَن تَآبَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُولئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَآنَ اللهُ غَفُوراً رَحِیماً. (فرقان:70)
هرکس توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد، خداوند بدی هایش را به نیکی تبدیل کند و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
چون قیامت پیش حق صف ها زده
در حساب و در مناجات آمده
ایستاده پیش یزدان اشک ریز
بر مثال راست خیز رستخیز
حق همگی گوید چه آوردی مرا
اندر این مهلت که دادم من تو را
عمر خود را در چه پایان برده ای
قوت و قوّت درچه فانی کرده ای
گوهر دیده کجا فرسوده ای
پنج حس را کجا پالوده ای
چشم و گوش و هوش و گوهرهای عرش
خرج کردی چه خریدی تو زفرش
نعمتت دادم بگو شکرت چه بود
دادمت سرمایه هین! بنمای سود[29]
دستورالعمل محاسبه
قرآن مجید به مؤمنان فرمان می دهد:
یَا أیُّها الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقوا اللَّهَ إِنَّ الَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ. (حشر:18)
ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و هرکسی باید بنگرد که برای فردا از پیش، چه فرستاده است، و از خدا پروا کنید که در حقیقت، خدا به آنچه می کنید آگاه است.
پیام آیه، عام و فراگیر است و مؤمن باید بدون وقفه به کارها و رفتار خود رسیدگی کند. امیر مؤمنان علی(علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چنین نقل می کند:
اَکْیَسُ الْکّیِسینَ مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ وَ عَمِلَ لِما بَعْدَ الْمَوْتِ.[30]
زیرک ترین زیرکان، کسی است که به حساب خود برسد و برای پس از مرگ، کار کند.
در سخنان و کتاب های بزرگان، دستورالعمل های گوناگونی برای محاسبه نفس و اعمال یافت می شود که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
1. استمداد از خدا؛ قرآن مجید می فرماید:
إِنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ. (حج: 17)
به درستی که خدا بر همه چیز گواه است.
عالم خود ساخته و پرهیزگار، سید بن طاووس در این باره چنین می نگارد:
هنگام محاسبه، با عقل و دل خویش، خدای آگاه به نهان و نیز دو فرشته نگهبان خویش را حاضر و ناظر ببین و چون شریکی که از جزئیات کارهای شریکش آگاه است و اهل سهل انگاری و گذشت نیست، به حساب خود برس. و نیز آگاه باش که اعضا و جوارحت از تو نزد خدا شکایت می کنند که آنها را در مسیری که خدا تعیین کرده به کار نگرفته ای، تو نیز با آنها مقابله به مثل نما و از آنها به درگاه خدا گله کن و با تضرع و زاری بگو:
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أنْفُسَنَا وَ إِن لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ. (اعراف: 23)
پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود.
لاَّ إِلهَ إِِلَّا أنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. (انبیاء:87)
معبودی جز تو نیست، منزهی تو، راستی که من ستمکاران بودم.
خداوندا من تو را خواندم و به تو امید بستم، اگر من روی آورده و توجه نموده ای، رحم فرما و دعایم را مستجاب کن و امیدواری ام را تصدیق فرما و اگر هنگام گفتگوی من با مقام ارجمند خویش از من روی گردانیده ای، با رحمت بی منتهای خویش برمن رحم آور.[31]
2. محاسبه واجبات: نخستین گام در محاسبه، حسابرسی به واجبات الهی اعم از فردی و اجتماعی است. دانشمند اخلاق، ملامهدی نراقی در این باره می نویسد:
باید نخست حساب واجبات را از نفس کشید؛ زیرا واجبات به منزله سرمایه اصلی آدمی است؛ اگر به خوبی ادا شده سپاسگزار خدا باشد و آمادگی خود را حفظ کند و اگر به جای نیاورده، آنها را قضا کند و اگر با کاستی انجام داده، با انجام مستحبات، آنها را تکمیل کند.[32]
3. محاسبه گناهان؛ پس از واجبات؛ نوبت حسابرسی از گناهان است. مؤمن باید در پایان هر روز به افکار و اخلاق و اعمال روزانه خویش نیک بنگرد و اگر گناهی د آن مشاهده کرد، خویشتن را پس از سرزنش، تنبیه و معاقبه نماید و بسان تاجری که از شریکش حساب می کشد، خود را به دادن تاوان ملزم کند. او باید بر نفس خویش سخت بگیرد؛ زیرا نفس بسیار حیله گر و شیاد است؛ چنان که قرآن می فرماید:
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ (یوسف:53)
نفس، قطعاً به بدی امر می کند مگر کسی را که خدا رحم کند.
وظیفه واجب و فوری در برابر هر گناه – خواه صغیره باشد خواه کبیر- توبه و اظهار پشیمانی در درگاه ایزدی است؛ زیرا به تعبیر امیرمؤمنان علی (علیه السلام):
اَلذُنوبُ الدّاءُ وَالدَّواءُ الْاِسْتِغْفارُ وَالشِّفاءُ اَنْ لا تَعُودَ.[33]
گناهان، بیماری و طلب آمرزش دواست و درمان، آن است که به گناه بازنگردی.
4. حساب حق الناس؛ شخصی از امیرمؤمنان(علیه السلام) پرسید: انسان چگونه به حساب خود رسیدگی کند؟ آن حضرت (علیه السلام) فرمود:
اینکه آدمی در پایان روز به نفس خود بگوید: ای نفس! امروز نیز گذشت و هرگز باز نمی گردد اما خدا تو را بازخواست خواهد کرد که آن را درچه کاری گذرانده اند؟ آیا خدا را به یاد داشته و ثنایش گفته ای؟ آیا نیاز مؤمنی را برآورده ای و به فریاد کسی رسیده ای؟ آیا پس از غیبت کردن مؤمن جلوگیری نموده ای؟ آیا به کمک مسلمانی شتافته ای؟ در [مجموع] این روز چه کرده ای؟ پس اگر به یاد آورد که نیک عمل کرده، حمد وسپاس خدای گوید بر توفیقی که یافته است و اگر متوجه شد که گناه یا کوتاهی کرده است، از خدا طلب آمرزش کند و درصدد جبران آن برآید و مصمم شود که تکرار نکند.[34]
5. نگاشتن حساب ها؛ مرحوم ملامهدی نراقی در این باره می نویسد:
لازم است برنفس خویش سخت بگیرد زیرا او بسیار حیله گر و شیاد است؛ نخست باید او را در برابر سخنانی که در طول روز بر زبان آورده بازخواست کند. دوم او را در برابر همه کارها و حالات روزانه به حساب بکشد مانند: نگاه کردن، نشست و برخاست، خورد و خوراک، سکوت و خاطرات، اندیشه و اخلاقیات.
اگر نفس از عهده پاسخگویی به همه مطالبات شرعی و عرفی برآمد، حساب آن روز او تصفیه شده است و اگر نتوانست پاسخگو باشد باید در روزهای آینده بدهی هایش را بپردازد. این بدهی ها باید در صفحه دل یا کاغذ مکتوب شود تا فراموش نگردد و زمان استیفای آن سپری نشود.[35]
6. دستورالعمل جامع؛ عالمان ربّانی برای خود و رهروان راه سعادت دستورالعمل ها و کتاب های فراوانی نگاشته اند؛ از جمله مرحوم ملامحسن فیض کاشانی، برای محاسبه، دستورالعمل کاملی ارائه داده و تأکید کرده است که مؤمن باید پیوسته بر امور بیست و پنج گانه زیر مواظبت کند و حساب آنها را مد نظر داشته باشد:
1. نمازهای روزانه، 2.نماز جمعه، عید و آیات، 3.نمازهای نافله، 4. روزه ماه رمضان، 5. روزه های مستحبی، 6. پرداخت (خمس و) زکات، 7. انفاق و حق معلوم غیرزکات، 8. حج واجب، 9. زیارت مرقد مقدس پیامبر و امامان معصوم، 10. ادای حقوق برادران دینی و برآوردن نیاز آنان، 11. جبران آنچه از آنها باقی مانده، 12. زدودن اخلاق ناپسند و آراستگی به اخلاق نیکو، 13. ترک محرمات، 14. ترک شبهات، 15. وارد نشدن در کارهای بیهوده، 16. کم خوردن، کم خفتن، کم گفتن، 17. تلاوت آیاتی از قرآن در روز، 18. ذکر و دعا، 19. هم نشینی با علما و پرسش از آنان، 20. خوش رفتاری با مردم، 21. راستی در سخن و کردار، 22. توکل بر خدا، 23. صبر بر بی وفایی خویشان و بستگان، 24. امر به معروف و نهی از منکر، 25. تقسیم اوقات شبانه روز و گفتن ذکر در ساعات آن.[36]
منبع: پرسمان اخلاق
-----------------------------------
پی نوشت:
[14]. ر.ک. به: رساله لقاء الله، میرزا جواد ملکی تبریزی.
[15]. غررالحکم و درالکلم، ص 151.
[16]. شرح غررالحکم، ج4، ص 238.
[17]. جامع السعادت، نراقی، ج3، ص 96.
[18]. وسائل الشیعه، ج16، ص99.
[19]. مستدرک الوسائل، نوری، ج12، ص124.
[20]. شرح غررالحکم، ج5، ص 404.
[21]. شرح غررالحکم، ص 258.
[22]. دیوان شهریار، ج5، ص 330.
[23]. شرح غررالحکم، ج5، ص 167.
[24]. همان، ص 399.
[25]. همان، ج3، ص334.
[26]. پند تاریخ، موسی خسروی، ج4، ص233.
[27]. شرح غررالحکم، ج5، ص183.
[28]. اصول کافی، ج2، ص357.
[29]. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص 171، کلاله خاور.
[30]. التحفه السنیه، جزایری، ص200.
[31]. فلاح الساحل، سیدبن طاوس، ص 216-220.
[32]. جامع السعادت، نراقی، ج3، ص 99.
[33]. شرح غررالحکم، ج2، ص 72.
[34]. التحفه السنّیه، ص 200.
[35]. جامع السعادات، ج3، ص 100.
[36]. خلاصه از کتاب زادالسالک، ملامحسن فیض کاشانی.
- وبلاگ ziaossalehin.ir
- بازدید: 1855
- 1