جایگاه خواب و مکاشفه در سلوک

تاریخ ارسال:چ, 10/06/1396 - 20:57
سیر وسلوک
حاج شیخ جعفر ناصری

ما درمورد قوه خیال به عنوان یکی از ابزارهای شیطان، شناختی نداریم و نمی  دانیم که قوه خیال چه کار می کند و ما چه اندوخته هایی از خیالات سابق داریم. این خیالات است که برای صُوَر خواب، ذخیره می  شود.
انسان هر چه بیشتر بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی قدس سره را مطالعه می کند، اعتقادش به آن بزرگوار بیشتر می شود. اعتقادات این مرد روی حساب و کتاب بوده است. او غرق در روایات بوده و همه امور را بر روایت منطبق کرده است. ایشان در بخش خواب ها، خواب حضرت یوسف علیه السلام و آن دو زندانی را که نقل می کند، در حاشیه ای می فرماید:[۱] «روح انسان در حین خواب باید عروج  کند و بالا برود. وقتی بالا می رود تا مقدار زیادی، عالم مخلوط است. قبل از این که روح به آسمان اول برسد، همه صحنه ها نیم  بند است و خواب های پریشان در این بخش دیده می  شود که اعتباری به آن نیست. وقتی در آسمان اول به بالا می  رود، آن جا هم طبقات دارد و به محدوده های ایمانی بستگی دارد و این که روح هر کس چقدر بتواند بالا برود.»
وقتی انسان می میرد، روح معنای بحت[۲] را می گیرد و درک می کند. آن معنای صرف و عریان معنویِ صورت  بندی نشده، از عالم نفس به قوه خیال ارائه می شود، و قوه خیال لباس به او می پوشاند و این در کمتر از یک ثانیه صورت می گیرد. گویی آن لباس را می بیند، ولی لباسش را خودش می پوشاند، معنا را گرفته است و در پوشاندن این لباس ها برای اشکال، قیافه ها، معانی و صور، [اقدام می کند]. روح مؤمن، بالاست و به شرطی که از محدوده های مبهم خارج شده باشد، یک معنای لخت و عریانی را از بخشی از آسمان می گیرد، بعد قوه خیال، به این معنا لباس می پوشاند. اگر خیالات انسان، کنترل شده و تثبیت  شده نباشد، ممکن است خیلی خلط پیش بیاید؛ برخلاف وحیی که برای انبیاء می رسد؛ چون آن ها در مراحل عالی عالم قرار دارند، درون خودشان هم مصفاست؛ یعنی هیچ زنندگی ندارد، عصمت دارند، عصمت خیال هم دارند؛ لذا لباس های ناجور به معانی پوشانده نمی شود و متقن و قابل ارائه به مردم است. بقیه  مردم، حتی اگر کسی یک بار آلوده به معصیتی شده باشد، در صقع[۳] نفس می ماند؛ مگر پاکِ پاک شده باشد. عالم آن بسیار دقیق است و حتی پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله هم که با اصحاب می نشستند، بیشتر از رؤیاها برای بشارت ها استفاده می کردند.[۴]
حتی اگر کسی چیزی را می  گفت، تفأل به خیر می  زدند. هیچ چیزی که غیر قابل تغییر باشد، نیست؛ لذا پیرمردی بود خیلی اهل خواب بود و خواب های عجیبی هم می دید و نقل می کرد، پیش بینی هایی برای انقلاب می کرد، البته خوشبین هم نبود؛ ولی زمان می گذشت و اتفاقی هم نمی افتاد؛ چون [عوامل دیگری نیز در امور] سیطره دارد و خیلی مانند این موارد پیدا می شد؛ اما یکی از امتیازات طریقتی مرحوم آیت الله قاضی قدس  سره این بوده که در کمال عمق، حرکت می کرده است.
بعد از خواب  ها و در یک پله بالاتر، نوبت مکاشفات است؛ به آن ها هم خیلی نمی شود [اعتماد کرد]؛ چون شبیه آلبومی است که فقط باید در دست خود شخص  باشد و یک کلمه نخواهد از آن حرف بزند. هر چه انسان صحبت  نکند، موارد مطمئن آن بالاتر می رود. این کار یک ملاکی دارد که وقتی نقل می شود، از درون خود انسان گرفته تا وقت لباس پوشاندن به آن معانی، در آن تزلزل حاصل می شود. سبک مرحوم آیت الله قاضی قدس سره و امثال ایشان این بوده است که حتی شاگردانشان را هم نمی گذاشتند به این چیزها اعتماد کنند. بسیاری افراد هستند که [مکاشفه را] دوست دارند. این چیزی نیست که کسی از آن خوشش نیاید؛ ولی مرحوم آیت الله قاضی، شاگردان خود را از این قضایا رد می کردند و نمی گذاشتند مشغول به این قضایا باشند.
چند ثانیه از خواب های سلوکی بعضی از دوستان، دو ساعت صحبت دارد. به بعضی از رفقا گفتم: خواب هایی که می  بینید را بنویسید، چون یک خاصیتی که به انسان می دهد این است که انسان را دانا می کند به این که عالم غیب، چه عالمی است؟
حضرت یوسف علیه السلام چرا می گوید: یازده ستاره به من سجده کردند؟[۵] این یازده نفر که خواستند قاتل حضرت یوسف علیه السلام باشند، چرا آن ها را در خواب به صورت ستاره که جایگاه خوبی دارد، دیده است؟
خوابی که عمیق باشد قائل آن خواب، لب که بر می دارد، از صحت و درستی آن حکایت می کند. حتی گفته اند که خواب گاهی تا نیمه می رود، و نیمه دیگرش یک چیزی دیگر است. [خواب] عالم عجیبی است.
من فکر می کنم خواب، هم  پای وحی انبیاء است. اگر خود همین مسأله برای انسان حل می شد، اطلاعاتی ازعالم غیب به انسان، دست می  داد. اگر برای خود انسان این قضایا روشن شود، این ها گستره ای از معرفت است؛ یعنی حداقل اطلاعات مفیدی است برای این که انسان بفهمد جنس سماوات از چیست؟ چه قضایایی درون آن، اتفاق می افتد؟ تغییر و تبدیل در آن ممکن است یا نه؟
زمان اساتید مرحوم مجلسی، مثل میر فندرسک، مرحوم میرداماد، زمانی بوده است که توجه آن ها به اخبار زیادتر بوده و از حیث آیات و روایات این قضایا را خوب از هم جدا کردند. اگر همین مطالب، کامل به شیعه برسد، اطلاعات بسیار مفیدی است. خود مرحوم علامه مجلسی تقریباً موقعیتی حساس داشت؛ از این جهت که فصل قبلی ایشان، یعنی پدر ایشان،اساتید پدرشان مثل شیخ بهایی و میر فندرسک و … مرکز اطلاعات اهل بیت علیهم السلام و کتب روایی بودند، و لذا مرحوم علامه مجلسی در برهه ای از زمان قرار گرفت که پشت او پر بود [از این علوم]. ایشان شروع کرد به چینشِ این اطلاعات. خداوند هم ایشان را برای حد گذاری روی روایات اهل بیت علیهم السلام انتخاب کرده بود؛ لذا در برهه ای از تاریخ، تراز و میزانی فراهم کردند که نسل های آینده شیعه، اعتقادات خودشان را با این تراز درست کنند. کتاب ایشان واقعاً بحارالانوار است و این بزرگوار، خدمت بزرگی کرد.
--------------
پی نوشت:
[۱]. بحار الأنوار، ج‏۵۸ ، ص ۱۹۵ و ص۲۱۷.
[۲]. بحت به معنای خالص و محض است (لغتنامه دهخدا)
[۳]. صقع به معنای ناحیه و گوشه است (لغتنامه دهخدا).
[۴]. بحار الأنوار؛ ج‏۵۸ ؛ ص۱۵۹ و ص۱۸۰.
[۵]. سوره یوسف، آیه ۴.
---------------
منبع : بنیاد هاد

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط