لزوم تربيت فرزند از سنين كودكي

تاریخ ارسال:س, 10/29/1394 - 00:17
تربيت فرزند از سنين كودكي
طه تهامي

همان گونه كه كارشناسان تربيت كودك بدان اذعان دارند، بهترين دوره براي تربيت، دوران كودكي است؛ زيرا در اين سنين، حسّ تقليد و نيز حسّ پذيرش آموزه هاي تربيتي، در سطح بالايي از توانمندي قرار دارد و كودك به خوبي آنچه را كه به او آموخته شود، فرا مي گيرد. امير المؤمنين عليه السلام در اين باره به فرزند خود امام مجتبي عليه السلام مي فرمايد:
«اِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْاَرْضِ الْخَالِيةِ مَا اُلْقِي فِيهَا مِنْ شَي ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْاَدَبِ قَبْلَ اَنْ يقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يشْتَغِلَ لُبُّكَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْيكَ مِنَ الْاَمْرِ مَا قَدْ كَفَاكَ اَهْلُ التِّجَارِبِ بُغْيتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ؛[1] قلب كودك همانند زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذري است كه در آن پاشيده شود. از اين رو، در تربيت تو شتاب كردم پيش از آنكه دل تو سخت شود و انديشه ات [به چيز ديگري] مشغول گردد تا به استقبال كارهايي بشتابي كه صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را كشيده اند و تو را از تلاش و يافتن بي نياز ساخته اند.»
و رسول خداصلي الله عليه وآله نيز در اين خصوص مي فرمايند: «مَنْ رَبّي صَغِيراً حَتَّي يقُولَ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ لَمْ يحَاسِبْهُ اللَّهُ؛[2] هر كس كودكي را تربيت كند تا بگويد: لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد كشيد.»

ضرورت مهرورزي و توجه به عواطف كودكانه 
رشد معنوي و تربيت اخلاقي، مستلزم پرورش سالم عواطف كودك است و بخش مهمي از وظيفه و مسئوليت سنگين تربيت فرزند را بر دوش پدر و مادر مي  گذارد. در اين زمينه نيز روايات بسياري وارد شده است؛ چنان كه امام صادق عليه السلام فرمودند:
«إِنَّ اللَّهَ لَيرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ؛[3] همانا پروردگار، بنده را به دليل زيادي مهرورزي نسبت به كودك خود مي بخشايد. » همچنين از رسول خداصلي الله عليه وآله روايت شده است:
«مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يوْمَ الْقِيامَةِ؛[4] هر كس فرزند خود را ببوسد، خدا بر او پاداشي مي نويسد و هر كس فرزندش را خوشحال كند، خدا او را در روز رستاخيز شاد مي گرداند. »
و در جاي ديگري فرمودند:
«أَحِبُّوا الصِّبْيانَ وَ ارْحَمُوهُمْ؛[5] کودكان را دوست بداريد و به آنان مهرورزي كنيد! »
نوشته اند كه روزي مردي خدمت پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رسيد و عرض كرد: اي رسول خدا! من ده فرزند دارم، ولي هرگز كودكم را نبوسيده ام. حضرت فرمود: كسي كه رحم نكند، [مورد] رحم [واقع] نمي شود.[6]
همچنين داستانهاي زيادي از محبت ايشان به كودكان وارد شده است؛ چنان كه نوشته اند: روزي پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله مشغول خواندن نماز ظهر [به جماعت] بودند؛ ولي مردم ديدند كه پيامبرصلي الله عليه وآله دو ركعت پاياني نماز را سريع تر به جاي آوردند (و مستحبات را كنار گذاشتند) . وقتي كه نماز تمام شد، مردم با خود گفتند: آيا در اثناء نماز اتفاقي افتاد [كه پيامبرصلي الله عليه وآله نماز را سريع تر خواندند]؟ پيامبرصلي الله عليه وآله پاسخ داد: مگر شما صداي گريه و فرياد كودك را نشنيديد! من نماز را تندتر خواندم تا زودتر آن كودك را آرام سازند.»[7] پيامبرصلي الله عليه وآله حتي گاهي با كودكان بازي مي كردند و مي فرمودند:
«مَنْ كَانَ عِنْدَهُ صَبِي فَلْيتَصَابَ لَهُ؛[8] هركس در نزد او كودكي باشد، بايد خود را براي او به كودكي بزند (با او بازي كند) . »

رعايت حدود محبت و اظهار علاقه 
با اينكه در اسلام سفارش فراواني مبني به اظهار علاقه نسبت به كودكان شده است، اما اين مهرورزي و علاقه نبايد مصالح واقعي را تحت الشّعاع قرار بدهد، بلكه بايد با اظهار محبتِ مهار شده، با كودكان رفتار كرد؛ چرا كه در برخي از موارد، باعث فدا شدن مصالح بزرگ تري مي شود و يا موجب سوء استفاده كودك و در اصطلاح عاميانه «لوس شدن » او مي گردد. بايد توجه داشت نوازشهاي بدون حدّ و حصر و خارج از حد اعتدال، پيامدهاي سوئي را در روان كودك بر جاي مي گذارد كه پر توقّعي، زود رنجي، ضعف در برابر مشكلات، نااميدي، عقده حقارت، سرخوردگي از اجتماع و بسياري فشارهاي رواني ديگر، زاييده ارتباطات مهرآميز افراطي با كودك است. امام باقرعليه السلام در اين راستا مي فرمايد:
«شَرُّ الْآبَاءِ مَنْ دَعَاهُ الْبِرُّ اِلَي الْاِفْرَاطِ وَ شَرُّ الْاَبْنَاءِ مَنْ دَعَاهُ التَّقْصِيرُ اِلَي الْعُقُوقِ؛[9] بدترين پدران، كسي است كه در نيكي كردن [از حدّ اعتدال خارج شود و] به زياده روي بگرايد و بدترين فرزندان، فرزندي است كه در اثر كوتاهي پدر و مادر [در انجام وظيفه، كاري كند كه] به عاق والدين دچار شود.»

 

منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره79.
------------------------------------------
پی نوشت:
[1] نهج البلاغة (دشتي) ، نامه 31، ص 522.
[2] ارشاد القلوب الي الصواب، ابو محمد حسن الديلمي، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1372 ش، ص 225.
[3] وسائل الشيعة، ج 21، ص 483.
[4] همان، ص 475.
[5] همان، ص 483.
[6] همان، ج 15، ص 203.
[7] همان، ص 198؛ الفروغ من الكافي، ج 2، ص 94.
[8] وسائل الشيعة، ج 15، ص 213.
[9] تاريخ يعقوبي، ابن ابي يعقوب، برگردان: محمد ابراهيم آيتي، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ ششم، 1371 ش، ج 2، ص 486.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط