تربیت فرزند در اندیشه حاج آقا مجتبی تهرانی
تربیتِ دنباله وجودی
استاد معتقدند: «فرزند، دنباله وجودی و به منزله ادامه وجود پدر و مادر است.» و بر همین اساس «بهترین چیزی که پدر برای فرزند به ارث می گذارد، همان تربیت اوست.»؛ چراکه در این دیدگاه «فرزند ادامه وجود تو است، بقاء تو به بقای انسانیت و معنویت اوست. اگر او از بعد انسانی اش تربیت شود، از نظر بعد معنویاتش تربیت شود، این ادامه حیات انسانی تو است، ادامه حیات معنوی تو است؛ لذا، نه این که همت را نگذار برای اداره مادی او. نه! بیشتر روی مسئله تربیتی تکیه داشته باش.»
حاج آقا مجتبی این بعد معنوی تربیت را چنان زیبا توصیف می کنند که عمق اهمیت آن را درک خواهی کرد: «تو اگر بیایی کار کنی، بیشترین همّ خودت را بگذاری برای این که این ها از دوستان خدا بشوند، روی بعد معنوی این ها کار کنی، پیوند این ها را با خدا محکم کنی، اگر این کار را بکنی، این را بدان خدا دوستانش را هیچ وقت وانمی گذارد، رهایشان نمی کند. چقدر زیبا تفهیم می کند. برو این فرزند و خانواده ات را ولی الله بکن، وقتی این رابطه اش با خدا درست شد، غصه این را نخور، هیچ وقت مولا عبد را رها نمی کند.»
خراب کاری نکن!
استاد معتقدند که کودک، از همان آغاز فطرتی خداجو دارد و بر همین اساس وظیفه والدین را چنین عنوان می کنند: «تو فقط یک کار بکن و آن این است که این فطرت را بیا و کمک کن؛ شکوفا کن؛ رو به رشد ببر. والّا خود او سرمایه دارد، نمی خواهد تو برای او سرمایه فراهم کنی، چه در بعد الهی او، چه در بعد انسانی او.»
این حرف بدان معناست که ما تنها کافی است که مسیر صحیح الهی کودک را منحرف نکنیم: «تحمیلی نیست که تو بخواهی به او بگویی، فقط وقتی به دنیا آمد، خراب کاری نکن. خواهشی که از تو داریم این است که تو به این بچه ضربه نزن. تو به این امانت الهی خیانت نکن!»
کار تو از یک دهقان ساده تر است
«تعبیراتی وجود دارد که همه متخذ و برگرفته از معارف ماست، مانند این که نقش والدین مانند نقش زارع و دهقان است، اما با تفاوت هایی؛ زارع هم باید زمین را شخم بزند و آماده کند، هم بذر بپاشد یا نِشا کند و بعد هم آبیاری کند تا آرام آرام، محصول برسد و ثمر دهد.
والدین هم نقش زارع و دهقان را دارند، اما به یک معنا خیلی آسان تر. شاید این تعبیر را تا به حال نشنیده باشید که تربیت برای والدین خیلی آسان تر است نسبت به کاری که زارع و دهقان برای محصولشان انجام می دهند؛ نه سخت تر! زارع باید سه کار بکند: هم باید زمین را شخم بزند و آماده کند، هم بذر بپاشد، هم آبیاری کند. بعد بنشیند دستش را روی هم بگذارد ببند ثمری می گیرد یا نه، ولی در مورد تربیت طفل، لازم نیست دو کارِ اول را بکنی، یک کار بکن. چون از نظر زمین، زمین آن طفل آماده است، هیچ شخم زدن نمی خواهد… بذر هم لازم نیست تو بپاشی، بذر آن را خدا پاشیده است… تو خراب کاری نکن! فقط آن را آب بده!»
تنها، بذرت را آب بده!
تربیت کودک یا همان آب دادن بذر وجودی او، مهم ترین وظیفه والدین است؛ کاری که تعبیر حاج آقا مجتبی، راحت تر از کار یک باغبان است. فقط باید تلاش کرد که به این بذر تازه جوانه زده، خوب و درست آب داد: «حالا با چه چیزی آب بدهی؟ تربیت از دو طریق سمعی و بصری است. هنگامی که بچه به دنیا می آید از نظر درونی این گونه است که یک قوه حافظه دارد (اتاق بایگانی). هرچه به او بگویی و هرچه ببیند، سریع می برد و در اتاق بایگانی اش می گذارد. سرعت گیرندگی اش زیاد و عمیق است. وقتی این کار تکرار شد، به صورت ملکه درمی آید و شاکله او را تشکیل می دهد. شاکله وجودی معنایش این است که ملکات، از دو راه سمعی و بصری شاکله وجودی و درونی انسان را تشکیل می دهد.»
ملکه کن!
از تمام آن چه گذشت، می توان به معنای تربیت و هدف آن رسید: «معنای تربیت در یک عبارت است: روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر، به طور ی که این روش، ملکه او شود. این را تربیت می گویند. کسی را تربیت کردن یعنی این که روش رفتاری و گفتاری به او یاد داده شود.»
اسوه حسنه باش!
نکته مهمی که در این آموزش و تربیت وجود دارد، ارادی و غیرارادی بودن آن است: «این که می گوییم: تربیت، آموزش دادن است، یعنی روش رفتاری و گفتاری دادن است؛ این نکته ظریف را دارد که کسی که می خواهد روش بدهد، لازم نیست این روش دادن را اراده کرده باشد… می خواهد روش دادن را قصد بکند یا قصد نکند.»
در این دیدگاه، پدر و مادر، اسوه کودک اند. «اسوه در لغت به معنای مقتدا و پیشوا است. هر محیطی که انسان در آن محیط ساخته می شود، آن جا برای خودش یک اسوه دارد. در محیط خانوادگی پدر و مادر اسوه اند… در سه رابطه: هم دیداری اش؛ هم شنیداری اش؛ هم گفتاری و کرداری اش… قصد هم این جا مطرح نیست؛ یعنی وقتی فرزند پیکره پدر را می بیند، دارد از او الگو می گیرد. پدر بخواهد یا نخواهد، دارد فرزندش را آموزش می دهد.»
حواست باشد!
«تربیت، تدریجی الحصول است و دفعی الحصول نیست؛ یعنی چه؟ معنای آن این است که با تکرار، شخص صالح می شود. باید تکرار بشود، تا شخص فاسد بشود. چه در رابطه با آموزش های دیداری، چه گفتاری و چه رفتاری. با یک دفعه تربیت نمی شود؛ لذا می گوییم تربیت تدریجی الحصول است.»
پس در این سیر طولانی تربیت، لازم است یک سری قواعد را رعایت کنی؛ قواعدی که باعث حفظ شأن والدی تو و شخصیت کودک ات خواهد شد:
الف- خشمت را فروببر!
«تربیت همراه غضب، اصلاً تربیت نیست. چون آن چه که در باب تربیت نقش زیربنایی دارد و برای تأدیب و تربیت می خواهیم از او استفاده کنیم، حیا و پرده داری است. اگر بخواهی در آن حال که خشمگین هستی، فرزندت را تربیت کنی، چون هنوز نتوانستی خودت را کنترل کنی، ممکن است حرکتی از تو سربزند که این موجب پرده دری شود. چون عصبانی شده ای، ممکن است یک دفعه یک حرکتی از تو سر بزند – اعم از گفتار و کردار- که موجب پرده دری و بی حیایی شود.»
ب- کنایه از شیوه های سخن وری است
«در معارف مان به ما آموخته اند آن جایی که قصد می کنی دیگری را با گفتارت تربیت کنی که گاهی هم با کردار ممکن است، ولی این جا گفتار روشن تر است- دو راه را پیش بگیر: ۱- تلویح (اشاره)، ۲- تعریض (کنایه). برای این که انسان اگر بخواهد دیگری را تربیت کند و قصد تربیت داشته باشد، در خانواده با کسی مواجه است که هنوز خوبی را از بدی تشخیص می دهد. در این جا می گویند، روش تربیتی؛ چون متناسب با مکان هاست- تلویحی یا تعریضی باشد.»
ج- همیشه صراحت لازم نیست
«روایت از علی علیه السلام که فرمود: عقوبت کردن عقلاء با تلویح (اشاره) است. اگر دیدید بچه کار بد کرده است و می خواهید مؤاخذه اش بکنید، با تلویح او را مؤاخذه کنید. تلویح در مقابل تصریح قرار می گیرید و و تلویح به معنای اشاره است. ما هم در مکالمات، محاورات عرفیه و حتی نوشته هامان، این هست که می گوییم: تلویحاً مطلب را به او فهماند؛ یعنی با اشاره. صراحت لهجه به خرج نده! چرا؟ چون پرده دری می شود. اثر آن از بین می رود. اگر بچه را می خواهی تربیت کنی، کار بد کرده، کار زشت کرده؛ با اشاره از او بازخواست کن! به بچه بگو: یک نفر این کار بد را کرد…!»
خانواده ات را نجات بده!
در پایان، ذکر تفسیر و توضیح روایتی از امام صادق علیه السلام به بیان استاد، خالی از فایده نخواهد بود. روایتی که حاج آقا مجتبی از آن به چند اصل مهم تربیتی در محیط خانواده می رسند.
«امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی این آیه ۶ سوره تحریم، نازل شد، مردم گفتند: چگونه ما خودمان و خانوادمان را از آتش جهنم حفظ کنیم؟ پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم جواب دادند: «إِعمَلُوا الخَیرَ وَ ذَکِّرُوا به أَهلیِکُم وَ أَدِّبوهُم عَلی طَاعَهِ اللهِ.» کارهای خیر انجام دهید و خانواده هایتان را به آن یادآور شوید و آن ها را بر بندگی خدا ادب کنید.»
الف- برخورد نیکو/ إِعمَلُوا الخَیرَ
«اول به راه کرداری و رفتاری اشاره می فرماید «إِعمَلُوا الخَیر» شما کردار و رفتارتان را، یک رفتاری بکنید که خوب و پسندیده باشد. خود این عمل در خانواده، یک تیر و دو نشان است؛ در بعد الهی و انسانی خودت را از آتش نجات می دهی؛ مثلاً نماز می خوانی، کمک به مستمندان می کنی و… با این کار، هم خودت را از آتش نجات می دهی؛ هم خانوادهات را. چون داری آن ها را آموزش می دهی و وظیفه تو هم آموزش د ادن بوده است.»
ب- عامل بودن/ إِعمَلُوا
«اول می گوید: «إِعمَلوا» اول خودت برو کار خوب بکن. بعد می گوید «وَ ذَکرِّوا بِه أَهلیکُم» بعد به بچه ات بگو کار خوب بکن! چرا؟ چون اگر بخواهی این گفتار تو اثر داشته باشد، باید مسبوق به کردار تو باشد. گفتاری مؤثر است که مسبوق به کردار باشد والّا بی فایده است، بلکه اگر منافات داشته باشد اثر عکس دارد. ما این را منافقانه می گوییم. بچه با خود می گوید: به من می گوید این کار را بکن، خود او آن کار را نمی کند!!! اگر می خواهی بچه ات درست بشود، باید این گونه عمل کنی. موعظه اگر بخواهد مؤثر باشد، واعظ باید عامل باشد.»
ج- یادآوری/ ذَکِّرُوا
«بعد می فرماید: «وَ ذَکرُِّوا به أَهلیِکُم» یادآور شو به خانواده ات! یعنی وقتی کار خیر کردی و او هم یاد گرفت، بعد به آن ها یادآوری کن. خودت که عمل را ادامه می دهی، به آن ها هم یادآوری بکن که نکند آن ها را ترک کنند. تا شاکله و ملکه برای آن ها بشود و شاکله وجودی آن ها را تشکیل دهد.»
د- در کنار هم/ به أَهلیِکُم
«وَ ذَکِّروا بِه (أَی بِالخَیرِ) أَهلیکُم» یادآورشان کن به کارهای خیر. ما در باب اعمال نیک داریم که خیر، به طور عملی و لفظی باید کنار هم باشد. نسبت به تربیت کسانی که تحت تربیت انسان قرار می گیرند مثل فرزند انسان، باید با هم باشد تا خوب تأثیر بگذارد. در یک روایتی از امام رضا علیه السلام آمده که حضرت فرمود: کودک را امر کن تا با دست خود صدقه بدهد، اگرچه کم باشد. به صورت گفتاری به او امر کن این کار را بکند! حال که می خواهی دستگیری از مستمند کنی و صدقه بدهی، با دست او بده! پول را بده به او بگو: تو بده! صدقه را تو می دهی، اما به دست او بده! ببینید چقدر زیبا می آید مطلب را بیان می فرماید: با دست بچه ات بده!»
هـ- تربیت الهی/ أَدِّبوهُم عَلی طَاعَهِ اللهِ
و در تمام مسیر حواسش است که خدا به او فرموده است: «او را تربیت کن، یک تربیت الهی!»
منبع : پایگاه آیت الله مجتبی تهرانی
- وبلاگ سردبیر ضیاءالصالحین
- بازدید: 1005
- 0