کار و اشتغال در سیره پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله)/ بخش اول
اشاره:
«اشتغال» امروزه در جامعه ما، یکی از مسائل اساسی و موضوعات مورد بحث می باشد، و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصی و اندیشه های خود، در مورد چگونگی اشتغال جوانان و آداب و شیوه های کار، علل و انگیزه های بیکاری، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغل ها و... سخن گفته و بحث می کند.
اشتغال به کارهای مفید و مورد نیاز جامعه، دارای اثرات و نتائج قابل توجه برای همه افراد جامعه اسلامی است که از جمله آن ها می توان به فوائد زیر اشاره نمود:
1. زمینه رستگاری
اساساً کار و اشتغال در بینش توحیدی اسلام، یک ارزش محسوب می شود و تلاش بیشتر در کارهای دنیوی و اخروی، زمینه سعادت و رستگاری افراد را در دنیا و آخرت فراهم می نماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا می برد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «اَلْکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سبیل اللّه1؛ کسی که برای تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهد در راه خداست.»
2. تأمین مخارج زندگی
یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال، مخارج زندگی خود را تأمین نموده و تا حدودی از فقرِ اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی خود و جامعه می کاهد.
3. وسیله ارتباط سالم
اشتغال به کار، افراد را در زندگی تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعی و معاشرت با دیگران یاری می نماید.
4. آرامش روح و وجدان
تمام کسانی که به کارهای مفید اقتصادی اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود می پردازند؛ علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم می کنند، به نوعی تفریح نیز می پردازند؛ هم چنان که افراد سُست عنصر و بیکار معمولاً به اضطراب و افسردگی و عذاب وجدان دچار هستند.
5. بیدار نمودن روحیه خلاّقیت
اشتغال به کسب های مورد علاقه، روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهای درونی آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهای نهفته در اندرون خود می سازد. و به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت می شود. چنین فردی با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگی خود لذّت برده و برای رسیدن به اهداف عالی تلاش می کند.
6. تثبیت موقعیت اجتماعی
اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه، راه رسیدن به موقعیت اجتماعی یک فرد مسلمان می باشد و شغل او هر قدر از نیازهای جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادی و عزّت مسلمانان گردد، همان مقدار موقعیت اجتماعی صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامی، بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند می فرماید: «وَ اَنْ لَیْسَ لِلانْسانِ اِلاّ ما سَعی»(2)؛ و این که برای انسان بهره ای جز سعی و تلاش او نیست.
7. جلوگیری از مفاسد
بیکاری افراد، موجب ضررهای جبران ناپذیر و دارای مفاسد بی شمار برای اجتماع مسلمانان است؛ به این معنا که یک فرد با انتخاب یکی از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، باری از دوش مردم و مسئولین برمی دارد و در مقابل، فرد بیکار نه تنها مشکلی را در جامعه حل نمی کند بلکه خود، مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامی نیز می شود و علاوه بر این که نیرویی هدر رفته، نیروهای دیگری را به خود مشغول خواهد کرد.
با توجه به نکات فوق در این نوشتار، اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، مورد بحث قرار گرفته است.
اهمیّت کار
در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فعالیت های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادی را چنان تشویق می کند که در طول تاریخ جوامع بشری، هیچ فرقه و مذهبی چنین جایگاهی برای اساسی ترین رکن جامعه، یعنی تأمین کنندگان حیاتی ترین کالای اقتصادی، قائل نشده اند.
انس بن مالک می گوید: هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ازجنگ تبوک برمی گشت، سعد انصاری ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامی که رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم با او دست داد، لمس دست های زِبْر و خشنِ مرد انصاری، حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم را تحت تأثیر قرار داد. برای همین، از او پرسید: چرا دست های تو این چنین کوفته و خشن می باشد؟ آیا ناراحتی خاصّی به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله ی آن ها زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می نمایم.
«فَقَبَّلَ یَدَهُ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم و قالَ: هذِهِ یَدٌ لا تَمَسُّها النّار؛ پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم دست او را بوسیده و فرمود: این دستی است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.»3
نکوهش افراد سست عنصر
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم گاهی با جوانان سالم و نیرومندی مواجه می شد. بازوهای ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می گشت. آن حضرت با آنان احوال پرسی نموده و از وضعیت زندگی و شغلشان سؤال می نمود، اگر در جواب گفته می شد که: وی فردی بیکار است و هیچ گونه شغلی ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت می شد و می فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَیْنی؛ از چشمم افتاد.» (فرد بیکار در نظر من ارزشی ندارد.) اطرافیان می پرسیدند: یا رسول اللّه! چرا این افراد را دوست نمی دارید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرمود: برای این که اگر مؤمن شغلی نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، برای امرار معاش، از دین خود خرج خواهد نمود.4
آن حضرت در گفتاری حکیمانه، افراد تنبل و بی حال را که تن به کار نمی دهند و می کوشند که از دست رنج دیگران بهره مند شوند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می فرماید: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُولُ؛ از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که بار زندگی خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است، ملعون است کسی که اعضای خانواده اش را (در اثر ندادن نفقه) تباه کند.»5
البته سیره و سخن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مورد افراد بیکار ـ که با بهانه های واهی فرصت های شغلی را از دست می دهند ـ حاوی نکته مهمی است و آن، این که بیکاری ریشه بسیاری از مشکلات و گرفتاری ها در زندگی یک جوان فعال و پر انرژی است. زیرا اگر یک فرد مسلمان مخارج زندگی خود را با فعالیت های اقتصادی سالم و اشتغال به یک کسب پاکیزه و حلال، تأمین نکند به ناچار برای تأمین زندگی اش ارزش های دینی را زیر پا گذاشته و به راه های فریبنده که به ظاهر سود سرسام آوری هم دارند، کشیده خواهد شد. و این، مصداقی از همان امرار معاش از راه دین و ایمان است که در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود.
گذشته از این، بیکاری یک فرد نه تنها موجب از میان رفتن استعدادهای درونی وی می شود و او را به فردی تن پرور و بی خاصیت مبدل می سازد، بلکه به عنوان یک معضل و بیماری اجتماعی، یک جوان مسلمان و پاک و سالم را، دچار انواع مفاسد اخلاقی و اجتماعی و بیماری های روحی خواهد ساخت.
در حقیقت یک عضو فعال و پر انرژی که از سرمایه ها و ذخایر خدادادی جامعه اسلامی است و باید به عنوان سرباز جامعه عمل کند، سربار جامعه خواهد شد؛ به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بیکاری را برای یک جوان خطرناک می داند.
نقش انگیزه های مقدّس در اشتغال
از منظر حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم تمام فعالیت های یک مسلمان می تواند نوعی ارتباط با آفریدگار جهان محسوب شده و علاوه بر ارزش اقتصادی و دنیوی، از پاداش های معنوی نیز درجهان آخرت برخوردار می باشد.
آری کار برای خدا، نقش مهمی در شکل دادن به رفتار اقتصادی انسان دارد. به علاوه این انگیزه می تواند قوای جسمی و روحی وی را در فعالیت های اقتصادی چند برابر نماید؛ به خاطر هدف والای وی، کار او نیز مقدّس خواهد شد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بر این باور بود که: «اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ6؛ عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آن ها طلب روزی حلال است.»
آن حضرت اشتغال به کارهای حلال را مانند سایر عبادات، بر زن و مرد مسلمان ضروری دانسته و می فرماید: «طَلَبُ الْحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَةٍ7؛ به سراغ درآمد حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
بنابراین، انگیزه های مقدّس می تواند همه کارها و فعالیت های اقتصادی یک مسلمان را ـ اعم از کارهای تجاری، کشاورزی، صنعتی و خدماتی ـ فرا گرفته و آن ها را در شمار عبادات قرار دهد.
در روایتی آمده است که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانی نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گفتند: یا رسول اللّه! اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژی خود را در راه خدا مصرف می کرد، چقدر شایسته مدح و تمجید بود! حضرت فرمود: این سخن را نگویید! اگر این جوان برای تأمین معاش می کوشد و انگیزه او بی نیازی از دیگران است، او در راه خدا قدم برداشته، و اگر هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا کار می کند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدّسی دارد.8
در سیره پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، هدف از رفتارهای اقتصادی جلب رضایت خداوند است. و رضایت پروردگار، انگیزه مقدّس و هدف والایی است که یک انسان مسلمان را در سخت ترین شرایط به فعالیت های اقتصادی وادار می کند. و او حاصل زحمات خود را در راه رضای الهی خرج می کند.
اما از نظر متفکّران مادّی و اقتصاددانان غربی، هدف نهایی از کار، دست یابی به لذت های فردی است. و در آن صورت، انگیزه کار، دست یابی به حداکثر سود و درآمد است و تمام صفات اخلاقی و انسانی تحت الشعاع سود جویی های مادی قرار گرفته و به تدریج انسان از ماهیت خود خارج شده و در عرصه های زندگی فقط به سودهای سرشار مادی می اندیشد؛ گرچه در این راه، حقوق دیگران تضییع شده واخلاق و انسانیت از میان برود.
پي نوشت :
1.نجم / 39.
2.فقه الرضا، ص 208.
3.اسدالغابه، ابن اثیر،ج 2، ص 169؛ الاصابه، ابن حجر، ج 3، ص 72 و النهایه، ج 4، ص 202.
4.بحارالانوار، ج 100، ص 10 و مستدرک الوسائل، ج 13، ص 11.
5. تحف العقول، ص 37 و الکافی، ج 4، ص 12، (باب کفایة العیال و التوسع علیهم).
6.بحارالانوار، ج 100، ص 209.
7.همان.
8.المحجّة البیضاء، ج 3، ص 140.
- وبلاگ عظیم محمودی
- بازدید: 830
- 0