پرسش از کلمه پسر خدا
سوال:
عده ای از مسیحیان ایران به ویژه کلیساهای جماعت ربانی این مطلب را می گویند که عیسی خداست، پسر خداست . و یا نبی خدا . اگر عیسی خداست پس چرا دعا می کند؟ علاوه حواریون بعد از مصلوب شدن مسیح مبادرت به نوشتن 4 انجیل کردند . و حتی هنگام دستگیری تمامی حواریون در شبانگاه ، فرار کردند . چه استدلالی بر این که مسیح این مطلب را گفته وجود دارد ؟
پاسخ:
1- با دقت در تاریخ مسیحیت و با اذعان دانشمندان مسیح شناس حقیقت آن است که انجیل اصلی که یکباره بر حضرت مسیح نازل شد در همان حمله اول رومی ها و هم با دسیسه یهودیان از بین رفت و اناجیل فراوانی از سوی حواریون و دیگران به رشته تحریر درآمد که بعدها ارباب کلیسا تنها چهار انجیل را پذیرفت و بقیه را ممنوع کرد و این اناجیل اربعه هیچ کدام متن آن انجیل واقعی نیست اگر چه مطالبی را از آن دربردارند.
2- به نظر می رسد که عبارت( پسر خدا)عبارتی بوده است که جهت تعظیم و احترام برای بزرگان بکار می برده اند ولی بعدها بعضی از منحرفین مسیحیت این عنوان تعظیمی را رنگ و بوی اعتقادی بخشیدند و حضرت مسیح(ع) را فرزند واقعی(و نه تشریعی) خداوند خواندند و از آن زمان به بعد این معنای غلط و عقیده نادرست در بین مسیحیت رواج یافت.
3- قرآن کریم به شدت این نسبت را تکذیب کرده است در آیات 72 تا 75 سوره مبارکه مائده این قول را کفر می شمارد و اذعان می دارد که مسیح تنها پیامبری بوده است و در آیات 116 تا 118 سورة مائده باز به این مطلب پرداخته و نادرستی آن را از زبان حضرت مسیح (ع) و انکار آن را از زبان آن پیامبر بزرگ نقل می کند و می فرماید :( َ إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ ءَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتَّخِذُونی وَ أُمِّیَ إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فی نَفْسی وَ لا أَعْلَمُ ما فی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ الْغُیُوبِ. ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاّ ما أَمَرْتَنی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ رَبّی وَ رَبَّکُمْ وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهیدًا ما دُمْتُ فیهِمْ فَلَمّا تَوَفَّیْتَنی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقیبَ عَلَیْهِمْ وَ أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ. إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ ) [1] ، و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم میگوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او میگوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو میدانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری. من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی! (با این حال،) اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند)؛ و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی! (نه کیفر تو نشانه بیحکمتی است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)
منبع: پایگاه حوزه
-------------------------
پی نوشت:
[1] سوره مائده آیه 116 الی 118
- وبلاگ ziaossalehin.ir
- بازدید: 1055
- 1