تأثیر آباء و امهات بر انسان
یکی از اموری که تأثیر بسزایی در انسان دارد، وراثت یا – به قول امروزی ها- ژن است. خیلی از مشکلاتی که در سلسله آباء و ارحام امهات بوده است – مانند بخل، دنیاطلبی، افسردگی روانی و غیره – در ژن فرزندان آن ها هم نسل به نسل منتقل می شود.
مادر در ایام بارداری هر عملی انجام دهد، در فرزند اثر می گذارد و به او منتقل می شود. روحی که در رحم مادر دمیده می شود، جامع شرایط زیادی است؛ مثلا مادری که در زمان بارداری علاقه به موسیقی داشته و اهل آن بوده، اگر فرزندش قصد داشته باشد قرآن را حفظ کند، گاهی هر چه سعی می کند آیه ای از قرآن بخواند، صدای موسیقی در ذهن او می آید. این صدا صدای موسیقی ای است که مادر در زمان بارداری شنیده و در این فرزند اثر گذاشته است.
یکی از امور دیگری که بر انسان تأثیر می گذارد، خانواده و اجتماع است. نوزادی که تازه به دنیا می آید، بسیاری از مشکلات را ندارد؛ بلکه به تدریج از فضای داخل خانه، دروغ را – مثلا – یاد می گیرد و تا سنین بالا همراه او است و یا جوانی که بسیار ترسو است، ترس زیاد او به خاطر ژن یا محیط خانواده یا تربیت غلط است؛ برای مثال، این جوان در کودکی هر وقت اراده می کرد دست به طرف چیزی ببرد، بر دست او می زدند؛ بنابراین ترسو شده است و الآن هیچ کار بزرگ اجتماعی را نمی تواند انجام دهد.
شروع حرکت معنوی انسان، با بیرون آمدن از اصلاب آباء و ارحام امهات محقق می شود؛ یعنی باید صفاتی را که از پدر و مادر به او منتقل شده است و اقتضایش در او هست، از خودش دور کند، خودش را با قرآن طوری آشنا کند که بخل و دنیاطلبی و صفات دیگری که از طریق وراثت به او منتقل شده اصلاح شود و این اصلاح، امکان پذیر است. سیر اخلاقی و سلوک، به همین معناست. سلوک یعنی حرکت به سمت توحید و پایین گذاشتن بارهای اضافی که بر دوش انسان است. بارهای اضافی، صفاتی است که از پدر، مادر، اجتماع و مدرسه به انسان، منتقل شده و خروج از این صفات، باعث اعتدال انسان می شود.
- وبلاگ جاهدکاظمی
- بازدید: 590
- 1