راه های مبارزه با نفس (بخش اول)

تاریخ ارسال:چ, 11/18/1396 - 13:42
مبارزه با نفس

حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ اولین گام در «خود سازی» را شناخت همه جانبه نفس بیان می فرماید، به این معنا که اگر نفس به طور شایسته شناخته نشود، توفیق تهذیب و تزکیه نفس برای انسان میسّر نخواهد شد.

مقدمه
انسان موجودی است دو بعدی، از یک سو به عالم بالا نظر دارد و از سوی دیگر به عالم سفلی؛ لذا برای انسان دو نوع حیات متصور است و با توجه به این دو نوع حیات، آدمی دارای دو چهره نفسانی است: یکی نفس در مرتبه نازل آن، یعنی خود طبیعی که منشأ غرایز حیوانی و «شهوت و غضب» و عامل جلب لذت و دفع ضرر است و وجود آن برای تامین حیات مادی ضروری است و تربیت اسلامی آن را هدایت و کنترل می کند؛ اما هرگاه از مسیر صحیح خارج شود، انسان را به کفر، ظلم، جهل، طغیان، حرص، حسد، بخل، نیرنگ، تکاثر و سایر خصال ذمیمه و رذایل اخلاقی خواهد کشید و قرآن مجید از این حالت نفسانی با عنوان «نفس اماره» سخن می گوید: «ان النفس لامارة بالسوء ... (یوسف / 53)؛ و گاه از آن با عنوان «مسوله» یاد می کند و «کذلک سوّلت لی نفسی»» (طه / 96) یعنی نفس من مرا به چنین نیرنگی وا داشت (سوّلت از تسویل به معنای زینت دادن است).
چهره دیگر نفس همان لطیفه ربانی و بارقه الهی است که از آن به خود عالی نیز می توان تعبیر کرد و منشأ کمالات عقلی و علمی و عملی و گرایش هایی چون خدا جویی، آرمان خواهی، عرفان، اخلاق، عدل، خود شناسی، احسان و ایثار و سایر فضایل می شود.
حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ اولین گام در «خود سازی» را شناخت همه جانبه نفس بیان می فرماید، به این معنا که اگر نفس به طور شایسته شناخته نشود، توفیق تهذیب و تزکیه نفس برای انسان میسّر نخواهد شد.
با توجه به اهمیت خود شناسی لازم است چند سطری درباره این موضوع اشاره شود.
در روایات اسلامی به شناخت نفس توصیه فراوان شده و آن را سودمندترین معارف طریق خدا شناسی، نشانه کمال عقل، بالاترین حکمت و نردبان صعود خوانده و جهل خویش را بدترین نوع جهل، خود فراموشی، گمراهی، تباهی و نادانی نسبت به همه چیز دانسته اند.
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «افضل الحکمه معرفه الانسان نفسه» (طاهری، 1369، ص 16) یا «افضل المعرفه معرفه الانسان نفسه» ونیز می فرماید: «من عرف نفسه فقد انتهی الی غایه کل معرفه و علم».
نیز «عجبت لمن یجهل نفسه کیف یعرف ربّه».
هم چنین «من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاه و خبط فی الضلال و الجهالات» (مهدوی کنی، 1371، ص 55).
لذا علی ـ علیه السلام ـ سرانجام کسانی را که در این وادی گام ننهند و به خودشناسی نپردازند هلاکت قطعی دانسته، می فرماید: «هلک امر و لم یعرف قدره؛ آن کسی که قدر خود نشناخت هلاک خواهد شد» (صبحی صالح، 1395، قصار 149).
شناخت کدام نفس لازم است؟
در این جا سوالی مطرح می شود و آن این که کدام نفس است که معرفت آن مقدمه تهذیب و تزکیه و وسیله شناخت پروردگار است.
آیا مراد از نفس همان لطیفه و نفخه الهیه است که ملاک برتری انسان بر فرشتگان است و از آن تعبیر به «روح الله» می شود، که قرآن می فرماید:
«ثم سوّاه فیه من روحه؛ بعد اندام او را موزون ساخت و از روح خویش در او دمید» (سجده / 9).
«فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی؛ هنگامی که کار او را به پایان رساندم، و در او از روح خود در او دمیدم» (حجر / 29).
آیا مراد نفس ملهمه است که خداوند به آن سوگند یاد فرمود و فجور و تقوا را به او الهام کرده است که قرآن می فرماید: «و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقواها» (شمس / 7 ـ 8) این آیه از ارتباط نفس با خدا در بعد الهام پذیری سخن می گوید که زمینه
ساز تحصیل فضیلت و تقواست؟
آیا مراد نفس اماره است که همواره انسان را به بدی فرمان می دهد که قرآن می فرماید: «و ما ابری نفسی انّ النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربّی ان ربی غفور رحیم هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی ها امر می کند، مگر آن که پروردگارم رحم کند که پروردگارم غفور و رحیم است. (یوسف / 53)
آیا مراد نفس لوامه است که انسان را از فساد و تباهی باز می دارد و گناهکاران را سرزنش می کند که قرآن می فرماید: «لا اقسم بیوم القیامه و لا اقسم بالنفس اللوامه؛ سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنش گر (قیامت 1ـ 2)» این آیه از محکمه وجدان با عنوان «لوامه» سخن می گوید که انسان را هنگام ارتکاب معصیت مورد سرزنش قرار می دهد و برخی آن را از جلوه های اخلاقی دانسته و روان شناسان آن را «من برتر» نامیده اند.
آیا مراد از نفس، نفس مطمئنه است که به ندای «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» مفتخر می شود، که قرآن می فرماید:
«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی؛ ای نفس مطمئن و آرام! بازگرد به سوی پروردگارت که هم تو از او خشنود هستی و هم او از تو خشنود است، و داخل در زمره بندگان خاص من شو و در بهشتم گام نه» (فجر 27 ـ 20) این آیه بازگو کننده نفس و تسلیم و رضاست که در نتیجه قرب الهی و حرکت مشتاقانه انسان به سوی حق دست می دهد.
آیا نفس فانیه است که سرانجام طعم مرگ را می چشد، که قرآن می فرماید: «کلّ نفس ذائقه الموت؛ هر کسی مرگ را می چشد» (ال عمران / 185.)
پاسخ سوال مذکور این است که مقصود همه آن هاست، یعنی مجموعه ای که شخصیت انسان را می سازد و او را جامع نشأتین (ملکوت و ناسوت) قرار می دهد.
در مجموع نفس انسان از بعد ملکوتی اش نفخه الهی است که در سیر صعود، به مقام نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه می رسد و تا آن جا بالا می رود که به مرتبه «قاب قوسین او ادنی» مشرف می شود، که قرآن می فرماید: «ثمّ دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی، پس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد تا (در مقام تمثیل) فاصله او به اندازه دو کمان یا کم تر بود» (نجم / 8 ـ 9).
از بعد ناسوتی اش تا آن جا سقوط می کند که می فرماید: «... اولئک کالانعام بل هم اضلّ» (اعراف / 179)؛ و آن قدر پست می گردد که قرآن می فرماید: «ثمّ رددناه اسفل سافلین؛ پس او را به پایین ترین مرحله باز می گردانیم» (تین / 5) بنابر این شناخت نفس در هر دو بعد آن لازم است تا در مقام تهذیب و تزکیه نفس، به مشکل بر نخورد.
با کدام نفس باید مبارزه کرد؟
در آیات و روایات تاکید فراوان به مبارزه و جهاد با نفس شده است. در این جا سوالی مطرح می شود که با توجه به مراتب چند گانه نفس، مقصود کدام نفس است که مجاهده با آن ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود.
پاسخ این است که معلوم است که با نفس ملهمه، لوّامه و یا مطمئنه مبارزه نمی کنند، چون آن ها وسیله کمال انسانند با نفسی باید مبارزه کرد که باعث فساد و تباهی انسان می شود و آن نفس اماره است که از درون به بدی فرمان می دهد؛ چنان که قرآن می فرماید: «و ما ابرّی نفسی انّ النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربّی؛ هرگز نفس خود را تبرئه نمی کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی ها فرمان می دهد» (یوسف / 53).

رسول گرامی اسلام مبارزه با نفس را «جهاد اکبر» نامیده و نفس را سخت ترین دشمنان خوانده است و در آیات و روایات و توصیه های اخلاقی و عرفانی و ادبیات ما، از آن نکوهشی بسیار شده و پیروی هوای نفس سرچشمه همه خطاها و گمراهی ها به شمار آمده است و سبب هلاکت و نابودی انسان می گردد. بنابر این هدف از مبارزه با نفس، نفس اماره است که البته باید نخست راه های مبارزه با آن را فرا گرفت و سپس در مقام عمل با استعانت از خدای سبحان با آن مبارزه کرد. شاید از این طریق خدمتی به راهیان ره سیر و سلوک انجام گیرد.
در این مقاله کوشش شده است تا راه های مبارزه با نفس با استناد به آیات و روایات نشان داده شود.

راه های عملی
علمای علم اخلاق و نویسندگان کتاب های اخلاقی که از قرآن و عترت الهام گرفته برای مبارزه با نفس و تهذیب و تزکیه آن راه های مختلفی ارائه داده اند که به چند نمونه آن در ذیل اشاره می شود:
 

الف) بعضی از نویسندگان محورهای اصلی مبارزه با نفس را در سه امر خلاصه کرده اند:
1ـ ایمان به مبدأ و معاد
اگر انسان در همه حال توجه به مبدأ و معاد داشته و این توجه از روی ایمان و اخلاص و معرفت باشد و از یاد مرگ و آخرت غفلت نکند، زمینه را برای رشد و نمای خودخواهی و مفاسد حاصل از آن از بین می برد، و انسان را تسلیم فرمان خدا و اطاعت از او می نماید.
بنابر این، انجام دادن احکام الهی در تمام مراحل زندگی روزمره، با نیت خالص و فقط به منظور تقرب به خدا، بهترین و کامل ترین روش برای مهار کردن حس خود خواهی و مبارزه و غلبه بر نفس سرکش است.
2ـ ایجاد تعادل در امیال
اسلام با ارائه احکام و دستورهایی در قالب «شریعت» که حتی شامل جزئی ترین اعمال و رفتار انسان می شود، حدود مناسب هر میل و گرایش را تعیین نموده که اگر این محدوده رعایت شود، از هر گونه افراط و تفریط جلوگیری به عمل می آید.
بنابر این التزام به احکام شرع در تمام زمینه ها، در واقع راه حل عملی برای ایجاد تعادل در بین امیال گوناگون و جلوگیری از رشد بی رویه خودخواهی و هواهای نفسانی (نفس اماره) است.
3ـ مبارزه مستقیم با مظاهر خود خواهی و نفسانی
اسلام در تعالیم خود به طور مستقیم، با آثار و مظاهر خود خواهی و هواهای نفسانی به مبارزه ای جدی و همه جانبه می پردازد. به عنوان مثال، اسلام با صفاتی از قبیل، حسد، خود خواهی، جاه طلبی، کینه توزی، خود برتربینی ... و به طور کلی با نفس اماره به شدت مبارزه می کند، حتی به مومنین توصیه می فرماید که پا روی نفس اماره بگذارند و بدی دیگران را با نیکی پاسخ دهند. «ادفع بالتی هی احسن» مراعات همین اصل در تضعیف هواهای نفسانی بسیار موثر و راهی عملی در مبارزه پیگیر با آن است.

ب) بعضی از بزرگان علم اخلاق برای مبارزه با نفس و تهذیب آن، راه هایی را ارائه فرمودند، که عبارتند از:
1ـ پیشگیری: رعایت بهداشت روانی و پیشگیری از گناه و اخلاق زشت بهترین و سهل ترین مراحل تهذیب نفس می باشد؛ زیرا نفس در ابتدا به ظلمت گناه آلوده نشده و از نورانیت و صفای فطری برخوردار است و برای انجام دادن کارهای نیک آمادگی بیش تری دارد طبعاً بهترین دوران برای تهذیب و مبارزه با نفس دوران نوجوانی، جوانی حتی کودکی است، زیرا پیشگیری از گناه و عادت به مراتب آسان تر است. اگر انسان مرتکب گناه شد و اخلاق زشت را پایه گذاری کرد و شیطان را بر نفس خویش راه داد، ترک گناه حتماً بر ایشان دشوارتر خواهد بود. شیطان و نفس اماره می کوشند ارتکاب یک یا دو بار گناه را کوچک و بی اهمیت جلوه دهند تا به دین وسیله نفوذ یابند و نفس را به گناه معتاد سازند که در آن صورت ترک عادت بسیار دشوار خواهد بود.
علی ـ علیه السلام ـ فرمود: بر هوای نفست غلبه کن، قبل از این که نیرومند گردد، که اگر قوی شد تو را مسخر می سازد و به هر طرف که بخواهد می کشد. در آن صورت نمی توانی در برابرش مقاومت نمایی (طاهری، 1369، ص 101).
2ـ ترک دفعی: اگر نفس به گناه آلوده شد، نوبت به پاکسازی می رسد، پاکسازی را به چند طریق می توان شروع کرد که بهترین آن ها انقلاب درونی و ترک دفعی و کلی است. انسانی که به رذائل اخلاقی آلوده شد می تواند به سوی خدا بازگردد و توبه نماید و قلب را از آلودگی به گناه پاکیزه و نفس اماره را مغلوب گرداند و زمام نفس را برای همیشه در اختیار بگیرد.
این انقلاب درونی گاهی بر اثر یک جمله کوتاه از یک گوینده و استاد وارسته خودساخته، از مرشد الهی تهذیب شده، وقوع یک حادثه غیر عادی، شرکت در مجالس موعظه و دعا، شنیدن یک آیه و روایت و یا تفکر و اندیشه کوتاه برای انسان حاصل می شود. گاهی یک حادثه کوچک همانند جرقه قلب را دگرگون و روشن می سازد. افراد زیادی که بدین وسیله دست از گناه کشیده اند در تهذیب نفس توفیق یافته اند و در طریق سالکین قرار گرفته اند، مانند بشر حافی، فضیل ایاز. علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «بهترین عبادت ها غلبه و ترک کردن عادت هاست».
3ـ ترک تدریجی: اگر همت و توان ترک دفعی گناهان را نداریم، می توانیم تصمیم بگیریم این عمل را تدریجا انجام دهیم. نخست به عنوان آزمون از ترک یک یا چند گناه آغاز کنیم و آن قدر ادامه دهیم تا بر نفس اماره پیروز گردیم و ریشه آن گناه را قطع نماییم و همین عمل را درباره گناهان دیگر تا پیروزی نهایی ادامه می دهیم. در نتیجه با ترک هر گناهی نفس اماره تضعیف و قدرت و توان ما نسبت به ترک گناه و تهذیب نفس بیشتر می گردد، زیرا هر شیطانی که بیرون رود فرشته ای جایگزین می شود و هر نقطه سیاه گناهی که از صفحه دل زایل گردد، به همان مقدار بر سفیدی و نورانیتش افزون خواهد شد، و با تلاش و کوشش
می توان شیطان را از خانه دل بیرون راند و نفس اماره را مهار کرد و خانه دل را به خدا و فرشتگان مقرب او اختصاص داد. «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (عنکبوت / 69).

ج) یکی دیگر از استادان من راه هایی را برای مبارزه با نفس و تزکیه و تهذیب بیان فرمودند که سبب و وسیله کسب فضائل و دوری از رذایل و راه رسیدن به سعادت و رستگاری و کمال انسان خواهد بود که فهرست اهم آن عناوین عبارتند از:
1. خود شناسی؛
2. خود آگاهی و احساس مسئولیت (یقظه)؛
3. خدا آگاهی (تذکر)؛
4. سیر در آفاق و انفس (تفکر و تدبر)؛
5. دوستی و دشمنی برای خدا؛
6. علم به شرایع و احکام؛
7. انتخاب دوستان صالح؛
8. پرهیز از محرمات (غیبت، دروغ، سخن چینی، تهمت، مسخره کردن، ...)؛
9. عمل به مستحبات و ترک مکروهات؛
10. توبه و استغفار؛
11. انجام دادن واجبات؛
12. مرابطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه؛
13. غیبت و اخلاص؛
14. ریاضت و مجاهدت با نفس؛
15. خدمت به بندگان خدا؛
16. توکل و اعتماد به خدا؛
17. خوش رفتاری با مردم (صله رحم، عیادت بیمار، رعایت حقوق و حفظ حریم دیگران، عفو و اغماض، وفای به عهد و ...)
18. رعایت آداب و سنن در تمام شوون زندگی فردی و اجتماعی.

ادامه دارد...

مطالب تکمیلی :
راه های مبارزه با نفس / 2. مراحل مبارزه با نفس

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط