چگونه کراهت از مرگ را برطرف کنیم؟

تاریخ ارسال:ج, 02/21/1397 - 11:50
کراهت از مرگ
آیت الله قرهی

معنای «راحة المؤمن من الفتنة» این است. با مرگ راحت می شود والا یک آزمایشی پیش می آید در آن آزمایش سربلند بیرون نمی آید.

بیان کردیم: در مورد خوف مذموم، انواع مختلفی موجود است. بعد از چهار خوفی که در جلسات گذشته اشاره کردیم، به خوفی رسیدیم که عنوان این خوف، خوف از مرگ است. یعنی خوف این که انسان از این دنیا می خواهد برود. بیان کردیم: یک دلیل این است که مرگ را نابودی و فنا می بیند. لذا چون آن را نابودی می بیند، از مرگ می ترسد.
اولیاء خدا و عرفا بیان می کنند: صورت اوّلیّه این مطلب، هیچ اشکالی ندارد؛ چون این، کراهت انسانی است. امّا نمی داند که این، حقیقتش، چیز دیگری است. در بحارالانوار، جلد 72، پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: «شیئان یکرههما ابن آدم»، دو چیز است که فرزندان آدم، از آن کراهت دارند و برایشان ناخوشایند است. معلوم می شود تمام فرزندان آدم این را دارند. اوّلی را حضرت می فرمایند: «یکره الموت»، اوّلی، کراهت از مرگ است.
لذا بزرگان و اعاظم حسب این روایت شریفه می فرمایند: همه ی انسان ها، ولو مؤمن هم از مرگ کراهت دارد و ادامه ی روایت نیز همین را بیان می فرماید. حضرت نوعی تبیین می فرماید که معلوم می شود همه بدشان می آید و ناخوشایند است، منتها حضرت توضیح می دهد که بدانید این کراهت، اشکالی ندارد، اگر این خصوصیّت را داشته باشد و از طرفی هم اشکال دارد، اگر این خصوصیّت را داشته باشید.
حضرت می فرمایند: «و الموت راحة للمؤمن من الفتنة»، امّا مرگ، برای مؤمن، راحتی است از بلاها، گرفتاری ها و فتنه ها. یعنی مؤمن هم از مرگ، ناراحت است، امّا خبر ندارد که مرگ، او را خیلی از فتنه هایی که اتّفاق می افتد، راحت می کند. البته نه این که دنیا، بد است و مؤمن باید بگوید: بروم تا راحت شوم. یعنی بعد از این زندگی که الآن دارد، اگر ادامه پیدا کند، امکان دارد فتن و آزمایشاتی پیش بیاید که او نتواند در این فتنه ها و آزمایش ها سربلند بیرون بیاید.
این مطلب حتّی در مورد بعضی از بزرگان ما که از دنیا رفتند و امیدی به آنان بود، صدق می کند. وقتی به برخی از اعاظم می گفتیم: فلانی چرا از دنیا رفت، زود بود، حیف شد، به درد نظام و اسلام و انقلاب می خورد. آن اعاظم بیان می کردند: یک دلیلش این است که اگر او می ماند، برای خودش مناسب نبود. لذا گاهی معنای «راحة المؤمن من الفتنة» این است. با مرگ راحت می شود و إلّا یک آزمایشی پیش می آید در آن آزمایش سربلند بیرون نمی آید.
پس انسان نسبت به این مرگ، کراهت دارد، چون یک دلیلش این است که نمی داند این، راحتی است. از آن طرف این ابن آدم، همه، در مرحله ی آولی، چه مؤمن و چه غیر مؤمن از مرگ کراهت دارد، امّا اگر این مؤمن، خوب می دانست که این مرگ، او را از یک فتنه و آزمایشی که بناست برای او پیش بیاید و نتواند از آن آزمایش سربلند کند، راحت شده است؛ آن موقع کراهت نداشت.
به تعبیر دیگر، اگر مؤمن بداند که پروردگار عالم خیر او را می خواهد و واقعاً بداند که «إن الله بصیر بالعباد» و امور را تفویض به حضرت حقّ کند «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد»، آن وقت راحت می شود و از مرگ هم کراهت ندارد. هر موقعی مرگ بیاید، ناراحت نیست و خوف ندارد. پس علّت ترس از مرگ، حتّی برای مؤمنین، دلیلش این است که همه ابناء آدم از مرگ می ترسند، در حالی که در مرگ، گاهی راحتی هست که در دنیا نیست.
البته هر چه انسان در دنیا بماند، خیلی عالی است، امّا شرط دارد و آن این که واقعاً غافل نباشد و جدّی بتواند از این دنیا، بهره برداری کند. اتّفاقاً روایت داریم که اموات شما به ذکر و یادی که شما می کنید، خشنود می شوند و وقتی برای آن ها فاتحه و صلوات بر محمّد و آل محمّد می فرستید، خوشحال می شوند، همان طور که برای یک انسان حیّ، چیزی را هبه می کنید و او خوشحال می شود، چو آن ها هستند که جدّی می فهمند «الدنیا مزرعة الآخرة» یعنی چه. چون جدّی دیگر دستشان کوتاه شده و می فهمند. لذا از این لحاظ هر چه انسان در این دنیا بماند؛ خوب است. امّا اگر بداند ای بسا این مرگ، او را از فتنه ای راحت می کند، پس نگران نیست.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
لطفا پاسخ سوال را بنویسید.

مطالب مرتبط