عصمت حضرت فاطمه زهرا (س)
حضرت فاطمه سلام اللّه علیها بنت رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم با اینکه دارای سمت نبوّت تشریعی نبوده اند، صاحب ملکه عصمت بوده اند. و این منافاتی ندارد که انسانی را رتبت نبوّت تشریعی نباشد و او را ملکه عصمت بوده باشد که در بیان فوق نبوّت تشریعی و نبوّت انبائی، خود بحث جدا می خواهد که مجال آن در اینجا نمی باشد. «عصمت» در لغت به معنی منع بوده و ملکه عصمت صاحب عصمت را از هرگونه امر ناپسند و ناروا حافظ و مانع و رادع است، حتی صاحب آن، نیت گناه هم نمی کند، غفلت و سهو و نسیان در او راه ندارد، همان طور که در آیه 7 سوره مبارکه اعلی، خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «سنقرئک فلا تنسی»، صاحب عصمت از کودکی و آغاز زندگی همه اقوال و آثار و افعال و احوالش حکم حکیم است.
در تفسیر آیه 12 سوره مریم آمده است که وقتی کودکان به یحیی علیه السلام گفتند بیا با ما برای بازی، فرمود: ما برای بازی آفریده نشده ایم.
در نکته 748 کتاب هزار و یک نکته آورده ام که فخر رازی در هر مسئله ای از مبداء تا معاد تشکیک نموده و اعتراض کرده است، که او را «امام المشککین» خوانده اند، ولی با این حال در عصمت سیده نساءالعالمین، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها بنت رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم، تسلیم محض بوده و گفته است که آن جناب معصومه بوده است و در عصمت و طهارتش جای شک و تردید نیست». در کتاب «شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیه» حضرت صدیقه طاهره را به «بقیة النبوة» ستوده ایم، به این استدلال که در زیارت جامعه است: «السلام علی الائمة الدعاة... و بقیة اللّه و خیرته...». بدیهی است که بقیه هر چیز همان چیز است و اوصاف و آثار و خواص او را دارد و اهل بیت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم را که بقیة اللّه و بقیة النبوة می گویند تعظیم و تجلیل از آنان بدین لحاظ است. باذن اللّه کار خدایی می کنند و مانند رسول او نشر حقایق و معارف قرآن می نمایند و کار پیغمبری می کنند که آن بزرگواران بقیة اللّه و بقیة النبوة می باشند. فتبصّر (کلّهم نور واحد)
علامه شعرانی قدس سره نیز درباره عصمت حضرت فاطمه سلام اللّه علیها می فرماید: در عصمت پیامبران اختلاف کرده اند و بعضی گفته اند گناه بر پیامبران جایز نیست و...؛ و امامیه گفته اند: از هر گناه کبیره و صغیره معصوم اند. چون اگر احتمال کذب در آن ها داده شود، اطمینان به قول آنان نمی ماند و از سایر معاصی نیز معصوم اند، زیرا که امّت را مأمور کردند به پیروی آن ها در اقوال و افعال و اگر فعل آن ها معصیت باشد، پیروی از آنها جایز نیست، یا گوییم: هم متابعت آنها واجب است، چون پیامبرند؛ هم مخالفت آنها واجب است چون گنه کارند.
دیگر آنکه اگر پیامبر گناه کند باید او را نهی کرد و عمل او را منکر شمرد با آنکه رد پیامبر و آزار او جائز نیست. چرا که: «گناهکار فاسق است و قول فاسق را به صریح قرآن نباید پذیرفت».
علمای ما نام صغیره و کبیره در دلیل نیاورده اند و میان آن فرق نگذاشته اند چون مقصود نافرمانی خداست که وثق و اعتماد از اعمال پیامبر بر می خیزد و متابعت او حرام می شود و...؛ اما آن اعمال انبیا که «ترک اولی» گویند متابعت آن برای ما جایز است.
فخر رازی نیز از حشویه نقل کرده که گفتند: «پیامبر قبل از نبوّت کافر بوده است و فخر گوید: این قوم بر خلاف همه مسلمانان گفتند: آیه قرآن «و وجدک ضالاً فهدی»، الضحی /7؛ و «ما کنت تری ما الکتاب و لا الایمان»، شوری / 52؛ دلالت بر کفر دارد نعوذبالله. بلکه منظور این است که ممکن به ذات خود، هیچ ندارد مگر به او بدهند و عدم ذاتی، مقدم است بر وجود غیری مانند: «انا انشأناهنٌ انشاء فجعلنهن ابکارا» واقعه 35 و 36، که باکره بودن تاخر در خلقت ندارد.
فلهذا... عترت رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم که حضرت فاطمه سلام اللّه علیها هم از آنان می باشند، معصوم اند، همان طور که در حدیث شریف کساء که مورد تأیید علمای عامه و خاصه می باشد، آمده است که خداوند تعالی می فرماید: این همه مخلوقات را خلق نکردم، مگر به خاطر ایشان (پنج تن آل عبا علیهم السلام) و باز در آیه مبارکه تطهیر (که جای پاسخ گویی به بعضی اشکالات که وارد آورده اند در این جا نمی باشد) خداوند به وضوح می فرماید که این خانواده را از هرگونه رجس و آلودگی دور گردانیده و آنان را پاک پاک، خلق نموده است. در زیارت نامه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها آمده است: «السلام علیک یا ممتحنة امتحنک اللّه الذی قبل ان یخلقک...» خداوند قبل از خلقت نور شما، شما را امتحان نمود و از این امتحان سر بلند بیرون آمدید.
بدون هیچ دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه سلام اللّه علیها دختر گرامی پیامبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم دارای عصمت بوده اند، علمای بزرگی مثل شیخ مفید، علم الهدی و سیدمرتضی به آیات و روایات نص بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است.
آن جناب گوهری قدسی در تعین و صورت انسی بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبرای الهی است.
حقیقت عصمت، نیرویی نوری و ملکوتی است که دارنده اش را از هر چه که موجب عیب و زشتی انسان است ـ از قبیل پلیدی گناهان و آلودگی ها و سهو و نسیان و دیگر رذایل نفسانی - عاصم و حافظ است. و آن کسی که صاحب عصمت است، از لغزش در تلقی وحی و دیگر القائات سبوحی آن سویی مصون است، و در جمیع شئون عبادی و خَلقی و خُلقی و روحانی جز آن ها از اول امر محفوظ است. خدای سبحان درباره یحیی پیغمبر فرمود: ما او را در حالی که کودک بود حکم داده ایم. پس بدان که عترت رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله وسلم - یعنی اهل بیت قریب آن بزرگوار - که حضرت فاطمه سلام اللّه علیها هم از آنان است، معصوم اند، چنان که جناب وصی امام علی علیه السلام در نهج البلاغه فرموده اند: چگونه حیران و سرگردانید و حال این که عترت پیغمبر شما که أزمه حق و أعلام دین و السنه صدق اند در میان شمایند؟ پس ایشان را به نیکوترین منازل قرآن فرود آورید، و مانند شتران تشنه که به آبشخور وارد می شوند، به ایشان وارد شوید. ابن ابی الحدید معتزلی را در شرح نهج البلاغه در بیان این گفتار امام علیه السلام سخنی به صواب است که گفت: «سرّی عظیم در این عبارت «فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن» نهج البلاغه خطبه 87 است، زیراکه آن بزرگوار یعنی امام علی علیه السلام، مکلفین را در اجلال و اعظامشان و در انقیاد و طاعت اوامرشان بسان قرآن و همانند آن بدانند.»سپس ابن ابی الحدید گفت: «اگر گویی که عترت معصوم اند، نظر اصحاب شما یعنی فرقه معتزله در این که عصمت عترت است، چیست؟» در جواب این سؤال گفت: «نص گفتار ابومحمد بن متویه در کتاب کفایه این است که علی علیه السلام معصوم بوده است و ادله نصوص دال بر عصمت و قطع بر باطن و مغیب او است؛ و این امر در میان صحابه پیغمبر فقط اختصاص به او دارد و هیچ یک از صحابه را به این منزلت و مقام عصمت نبوده است».
منابع: هزارویک نکته، ج 3 و فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة
- وبلاگ میکائیل حیدری
- بازدید: 959
- 3